انقلاب مشروطه؛ یک تجربه ناتمام
در کتاب «تکاپو برای آزادی (روایتی دیگر از انقلاب مشروطه ایران)» تلاش کردم در پرتو نگرش «تاریخیت» با اندیشیدن درباره انقلاب مشروطه، تجربه زیسته ایرانیان در مواجهه با مدرنیته و جایگاه و نقش این انقلاب را در آگاهی تاریخی مردم ایران بررسی کنم. مواجهه با مدرنیته، تقدیر تاریخی انسان غیر غربی است و انقلاب مشروطیت ایران جزئی از این مواجهه ناگزیر است. اینکه من گفتهام این اثر نتیجه بیست سال پژوهش بنده است به این معنا نیست که من بیست سال پیدرپی در این باره پژوهش میکردهام، بلکه به این معناست که من بیست سال است که در حال فکر کردن به این موضوع هستم و از ابتدای دهه ۹۰ شروع به نوشتن این کتاب کردم. آثار زیادی مرتبط با این موضوع خواندم ولی سعی کردم یافتههای خودم را در کتاب منعکس کنم و عمدتا یک روح نقادانه و روشنگرانه در آن متجلی است. هدف اصلی هم این بود که کتاب جمع و جور و خلاصهای باشد که همه افراد حتی غیرمتخصصان این حوزه هم کتاب را بخوانند و با نظام مشروطه آشنا شوند. بنابراین از جهتی تلاشی بود برای پرکردن خلأیی که در رابطه با آشنایی و شناخت نظام مشروطه داریم. سخن گفتن از شکست مشروطه تنها در صورتی درست است که آن را به پروژهای سیاسی فرو بکاهیم، اما مشروطیت فقط یک پروژه سیاسی نبود، بلکه بهعنوان مهمترین نظریه دولت دموکراسی فراتر از مشروطه سلطنتی است و در قالبهایی چون جمهوری نیز تعریفشدنی است. از این رو، یک جهانبینی و یک افق فکری و معنایی نیز هست. بنابراین مشروطیت بهعنوان تکاپو برای آزادی، تجربهای زنده و در جریان است. انقلاب مشروطه یک دوره پرتناقض، مناقشهبرانگیز و پرتعارض است، بنابراین جنبشی نیست که بتوان به راحتی راجع به آن صحبت کرد. اختلافنظرهای عمیقی راجع به این اتفاق وجود دارد که گاهی این اختلاف نظرها از ساحت دانش به ساحت سیاست، مذهب و جای دیگر رانده شده است. با وجود همه این پیچیدگیها تلاش کردم یک اثر روشنگرانه بنویسم.
علاوه بر همه اینها من تلاش کردم که انقلاب مشروطه را بهانهای کنم تا به مسالههای زمان خودمان پاسخ دهم؛ در حقیقت انقلاب مشروطه یک تجربه ناتمام است که ایرانیان همچنان درگیر آن هستند. بسیاری از چالشها و تعارضات ما در حوزهها و قلمروهای مختلف از علوم انسانی و فلسفه گرفته تا اقتصاد ریشه در اتفاقات انقلاب مشروطه دارد. رویکرد اصلی کتاب هم بر اساس دیدگاههای تبارشناسانه است و به نوعی من از نگاه امروز به مشروطه نگاه کردم و دنبال پاسخهای تاریخی مناسب برای مسالههای امروز بودم.
داوریها و چهرهپردازیهای اسطورهبنیادی که درباره برخی از رهبران و کنشگران اصلی انقلاب مشروطیت انجام شده، هرگونه تفسیر ناهمساز با این افسانهپردازیهای کلیشهای را به امری مخاطرهآمیز تبدیل کرده است. آشکار است که گسست کامل از این فضای گفتمانی، گرچه ناممکن نیست، بسیار دشوار است. این اثر ادعا ندارد که از این کلیشهها و کلانروایتها فراتر میرود، چون خود به کلان روایت گسترش آزادی خواهی و پیشرفت باور دارد و در همان حال، میکوشد که مشروطیت را در پیوند با اکنونیتمان بازخوانی کند. به همین خاطر نام این کتاب را تکاپو برای آزادی نهادهام؛ زیرا آزادی و استقرار دموکراسی را همچنان بزرگترین دغدغه جامع ایران میشمارد. تکاپویی که هنوز در میانه راه آن قرار داریم. مشروطهخواهان خطشکن استبداد بودند. بنابراین تاریخ مشروطیت بهعنوان طلایهداری آزادی باید بارها خوانده شود.
در این اثر درصدد بررسی و تحلیل مفهوم آزادی و طرح اندیشههای متفکران ایرانی و تحلیل نحوه خوانش آنها از مفهوم آزادی و حتی شرح وجه مسالهمند (پروبلماتیک) آزادی نبودم، بلکه کوشیدم مشروطیت را به مثابه جلوه عینی اندیشه و عمل آزادیخواهانه بنگرم و تکاپو برای آزادی را به مثابه گسست از خودکامگی و نشانهگذار به دوره مدرن بشمارم و با یادآوری این میراث بزرگ فکری، آرمان آزادی را فراتر از هر آرمان دیگری حتی عدالت، در افق زندگی سیاسی - اجتماعی ایران امروز معرفی کنم.
- از گفتوگویی با دکتر علیرضا ملائی توانی، عضو هیات علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی.