«سیاحانی که به ایران آمدهاند»
سوغات نیک و بد
بدیهی است در این بستر ملت ایران نیز مانند تمامی اقوام و ملل گیتی، با فرازوفرودهایی روبهرو بودهاند؛ گاهی بر فراز شکوه و جلال و گاه در لبه پرتگاه و سقوط. در آن زمان ایرانیان به داشتن چنان سرفرازی، با تحسین و ستایش جهانیان مواجه بودهاند و بدین هنگامه جهانگردان با حیرت از آن واقعیت، ناباورانه ایرانیان را نکوهش کردهاند. اگر بخش اندکی را که یا مامور دولت دشمن بودهاند یا نگاه خصمانه داشتهاند، کنار بزنیم بهیقین از دیگر نوشتهها میتوان مطالب تاریخی مفیدی استنتاج کرد.
مقدمه
از بامدادان تشکیل جوامع بشری، سفر برای انسان جذابیت بسیاری داشته است. گو اینکه نبود امکانات حملونقل ایمن و راحت و وجود حیوانات وحشی و راهزنان و سرما و گرمای طاقتفرسا از موانع مهم سفر محسوب میشد. ازاینجهت، شمار سیاحان و جهانگردان در قرون و اعصار اولیه بسیار اندک است، اما باگذشت زمان و تسلط انسان بر مصائب سفر، شاهد افزایش اندکاندک شمار جهانگردان در بستر تاریخ هستیم. ایران به دلایل متعدد ازجمله شکوه و جلال حکومتهای باستانی و وقوع در مسیرهای تجاری گیتی و وجود دانشمندان و عالمان و استقرار در ناحیهای از جهان که مهد و گهواره تمدن بشری است، موردتوجه و عنایت جهانیان بوده است.
سفر، مادر تجربه و سفرنامه مادر تاریخ است و عمارت شکوهمند تاریخ با مصالحی که سیاحان فراهم آورند، ساخته میشود. سفرنامهها از منابع مهم جغرافیایی و تاریخی و کلید شناخت ویژگیهای فرهنگی و اجتماعی جوامع یعنی پایه علم مردمشناسی است. سفرنامهها مطالب ارزندهای از تشکیلات اداری، فرهنگ، آداب و سنن و شرایط اقتصادی و اجتماعی آن زمان کشورها را در بردارد. سفرنامهها گنجینه و موزهای از اطلاعات هستند. یکی از مهمترین منابع در شناخت اعصار مختلف تاریخ، سفرنامهها، خاطرات و مشاهدات سیاحان، سفرا و مبلغان مذهبی است. سرزمین ایران، به لحاظ داشتن آثار تاریخی کمنظیر و فرهنگ غنی از بامدادان تمدن بشری از مقاصد اصلی سیاحان دیگر اقوام و ملل گیتی بوده است.
در سه برش زمانی ایران بیش از دیگر ازمنه تاریخ، موردتوجه علاقهمندان سفر قرارگرفته است:
الف) دوران باستان
ب) دوره صفوی
ج) دوره قاجاریه
الف) دوران باستان
در این دوران بهخصوص در پادشاهی کوروش و داریوش ایران مهد و گهواره تمدن بشری بود و مورد غبطه نخبگان یونانی (تنها رقیب ایران در آن روزگار) نظیر افلاطون بوده است، اما با تغییر سیاست و فرسایش سیستم پادشاهی در بستر زمان از ارجوقرب حکومت کاسته شد و با حمله اسکندر، هخامنشیان سقوط کردند.
پلی بیوس مینویسد: اکباتان در ابتدا مقر پادشاهان ماد بوده و از حیث ثروت و شکوه و جلال و عظمت و ابنیه عالی بر شهرهای دیگر برتری داشته است.
هرودوت از قدیمیترین جهانگردانی است که به ایران سفرکرده و گزارش سفر خود را نوشته است. گزنفون، مورخ آتنی (۳۲۵-۴۳۰ ق.م.) نیز به ایران مسافرت کرده و کتابی از سفر خود نوشته است.
کهنترین اسناد و مدارک در حوزه سفرنامهنویسی در جهان، ایران را مبدأ این رشته میدانند، زیرا نخستین سفرنامه به استناد تاریخ به دستور داریوش اول هخامنشی درباره رودخانه سند، خلیجفارس و دریای سرخ نگاشته شده است.
جان کورتیس در کتاب ایران باستان یکی از عوامل مهم اثرگذاری ایرانشهری بر ملل دیگر را تاریخ باشکوه و منحصربهفرد ایرانیان میداند.
هنگامیکه کرزوس به دست کوروش شکست خورد، امپراتوری هخامنشی مبنای کار هرودوت میشود. کوروش پس از تعیین جانشین و ترغیب پسران خود به اتحاد، به آنان چنین توصیه میکند: «بر شماست که پس از خدایان همه مردم و نژاد آیندگان را گرامی دارید.» (کریستن سن.۱۳۵۰. ۱۰۱) کوروش کبیر پس از فتح بابل طبق عادت و خلقوخوی جوانمردانه خویش با فرمانروای مغلوب و به اسارت درآمده، در کمال آزادمنشی رفتار میکند و سال بعد (۵۳۸) پ.م، به هنگام مرگ وی عزای عمومی اعلام میشود و کوروش، شخصا در مراسم عزاداری شرکت میکند. (گیریشمن. ۱۳۷۹. ۱۲۲)
دوران داریوش
هرودوت داریوش را از بهترین حکمرانان شرقی و دلیر و باهوش و زیرک و پهناگستر امپراتوری هخامنشیان توصیف میکند. خشایارشا را شاهی ستمگر و خودخواه، سستعنصر و بیحال و تنپرور مینامد. داریوش شاه میگوید: این است کشورهایی که نافرمان شدند، دروغ آنها را نافرمان کرد که اینها به مردم دروغ گفتند. پسازآن اهورامزدا آنها را به دست من داد. (شارپ. ۱۳۸۸. ۶۷)«به خواست اهورامزدا چنان کسی هستم که راستی را دوست هستم. بدی را دوست نیستم. آنچه راست است آن میل من است. مرد دروغگو را دوست نیستم.»(شارپ. ۱۳۸۸. ۸۹) یونانیان برای ارتش ایران و شاهان ایرانی نیروی لایزال و قدرت ماورایی قائل بودهاند. (ویلهلم. ۱۳۸۶. ۱۶)
ستایش ایرانیان
افلاطون که خود به ایرانیان غبطه میخورد در رساله قوانین خود از ایرانیان به نیکی یاد میکند. گزنفون ایرانیان را میستاید. هرودوت در ستایش ایرانیان میگوید: «ایرانیان در رودها ادرار نمیکنند و آب دهان به آن نمیاندازند و دستهایشان را در آن نمیشویند و نهایت احترام را برای آبهای جاری قائل میشوند.» استرابو (استرابن) شرح میدهد: در مورد آب زمانی که ایرانیان به دریاچه یا رود یا چشمهای رسند گودالهای بزرگ کنده قربانی را در کنار آن میکشند و سخت پروای آن دارند که هرگز خون به آب نیامیزد چون این کار سبب آلودگی آب خواهد بود. (دین ایرانی. ۴۳ تا ۴۵) هرودوت مینویسد: آتن آن روز چنان غرق در فساد و توطئه «آزادان» علیه یکدیگر بود که همواره همه دولت-شهرهای دیگر خواهان صلح با ایران و حتی پیوستن به شاهنشاهی ایران بودند و بزرگترین سرداران و فرمانروایان آتنی و اسپارتی به دربار ایران پناه میآوردند.
ب) صفویه
از استقرار اسلام در ایران تا ظهور صفویه هیچیک از سلسلهها نتوانستند، جز بر بخشی از این سرزمین بر دیگر قسمتها فرمان برانند. در این دوران بهویژه سلطنت شاهعباس سیاحانی که از ایران دیدن کردهاند از شکوه شهرهای بزرگ ایران نظیر اصفهان و قزوین یادکردهاند. صفویان (۱۷۳۲ - ۱۵۰۱ م) مذهب تشیع را مذهب رسمی ایران معرفی کردند. تشیع با ویژگیهای سیاسی و اجتماعی خود باعث اتحاد و استقلال ایران شد و هویت ملی آن را در برابر تهاجمات و ضربات مهلک عثمانیان حفظ کرد و ایران توانست بار دیگر در مقام یک قدرت بزرگ سیاسی و مذهبی قد علم کند.
در دوره سلطنت شاهعباس، ایران به شکوه و جلال رسید و اصفهان پایتخت از شهرهای آبرومند و مهم گیتی قلمداد شد. تجارت به نقطه قابلقبولی رسید و ارتباط جهانیان با ایران به بالاترین حد خود رسید. اصفهان به اوج عظمت و شکوه دستیافت بهطوریکه یادگارهای بسیاری از آن دوران تا عصر حاضر نیز برجایماندهاند. به دو دلیل ورود گردشگران فرنگی به ایران افزایش یافت:
نخست: تحولات فلسفی و علمی و دینی و اقتصادی اروپا پس از رنسانس بود؛ زیرا غرب به پیشرفتهایی دستیافته بود و دنبال منابع درآمد میگشت. آنان میل به شناخت دیگر نقاط جهان و بازاریابی محصولات تولیدی خود داشتند تا حرص ثروتاندوزی و قدرتیابیشان را ارضا کنند. دوم: قدرت و شکوه و جلال پرآوازه ایران در آن مقطع که میتوانست هم جاذبهای برای دیدار و مقصدی برای تجارت باشد و هم رقیبی علیه عثمانی مهاجم به اروپا شود.
ضعف و زوال
شاه صفی نوه و جانشین شاهعباس کبیر بود. تزلزل در سیاست خارجی ایران از دوره سلطنت او آغاز شد.فساد حکومت، استقرار اوباش در مناصب دولتی، غارتگری حاکمان شهرها، ولخرجیهای هنگفت شاه، مالیات کمرشکن، سقوط بازرگانی خارجی و نظایر آن از دلایل مستقیم فروپاشی نظام حکومتی صفویه در زمان شاه سلطانحسین بود.فحوای سفرنامهها در این دوران حاکی از این قدرت و اقتصاد خوب و اصلاح امور و رفتار پسندیده ایرانیان در دوران شکوه صفویان بهویژه سلطنت شاهعباس است، اما به علت نبود روش شایستهسالار و نخبهپرور و عوامل فراوان، قدرت صفویان به اضمحلال و فروپاشی این سلسله و دو سلسله کوتاهعمر افشاریه و زندیه انجامید.
ج) قاجاریه
استمرار دولت قاجاریه نشانه توانمندی آن نبود بلکه دولت فاسد و ناتوان قجری دستنشانده روس و انگلیس بود که به حال احتضار نه مانند اروپاییان امکان توسعه داشت و نه مانند کشور مغلوب از میان رفت.
پس از مرگ کریمخان زند آقامحمدخان به ادعای سلطنت برخاست و بعد از سالها زدوخورد با مدعیان داخلی و دشمنان همسایه عاقبت بر اریکه سلطنت تکیه زد و سلسله قاجاریه را بنیاد نهاد. در این دوران ایران با هجوم روس و شکست از این کشور و تهاجم صد و پنجاهساله روس و انگلیس مواجه شد. در این دوره حکومت و بهخصوص درباریان تحت نفوذ دو دولت روس و انگلیس بودند و با تزلزل استقلال و سقوط اقتصاد و جدا شدن بخشهای مهم و درآمدزا از کشور و مواردی دیگر، انحطاط ایران که از مرگ شاهعباس شروعشده بود، به نقطه اوج خود رسید؛ بنابراین اخلاق و فرهنگ در میان حکام و درباریان و بهتبع آن عامه مردم سقوط کرد. به همین دلیل ما شاهد اظهارنظرهای فراوان سیاحان درباره فقر مادی و فرهنگی و فساد گسترده و غیره هستیم. بسیاری از فساد گسترده، گلایه داشتهاند.
در این دوره روسیه به کمک انگلیس با تحمیل عهدنامههایی همچون ترکمانچای، گلستان و عهدنامههای دیگر بر دولت ایران، سرزمینهای وسیعی در آذربایجان، گرجستان، ارمنستان و خراسان را از خاک ایران جدا کردند و ایران و ایرانیان را به خاک سیاه نشاندند. نتیجه این تحولات وقوع جنبشهایی چون قیام تنباکو، مشروطیت، جنبش جنگل و قیام محمد خیابانی در ایران بود. عاقبت در سال ۱۹۲۵م. رضاخان با اعلام خاتمه سلطنت قاجاریه بر تخت پادشاهی نشست.سیاحان فراوانی در دوره قاجاریه از ایران دیدن کردهاند. جیمز بیلی فریزر مینویسد: «قطعا مهمترین علت [انحطاط] را باید در نظام فاسدی جست که سلطان در استمرار آن میکوشد. به این معنی که افراد خاندان خود، پسرها و دامادها و نوههای خود را به حکومت ایالات و ولایات شاهنشاهی میگمارد...هر یک از شاهزادهها با سرمشق گرفتن از پدر یا پدربزرگ خود باید حرمسرایی بزرگ داشته باشد، برای هرزگی و ولخرجی و شیرخوارگاهی برای رشد مفاسدی بیشمار به شکل شاهزادگان جوانتر. منابع درآمد کشور بیهوده به هدر میرود، وضع کشاورزی خراب، بازرگانی آشفته و راکد، راهها پر از راهزن است و مردم تمایل بهدروغ و فریب و نیرنگ دارند.»
منبع از کتاب دوجلدی«سیاحانی که به ایران آمدهاند» نوشته داریوش شهبازی