وقایع نگاری مشروطه گیلان ۱۲۹۰ ه.ش
حکومت سپهدار
۱۸ فوریه
سپهدار با فراش و سوار زیاد وارد رشت شد. اعیان رشت تا قزوین هم به استقبال رفته بودند اغلب طایفه حاجی سمیع هم تا سنگر رفته بودند. در رستمآباد که شریعتمدار در خط راه، علاقه ملکی دارد مهمان شریعتمدار شد. در هنگام ورود سپهدار کسبه به عادت سابق خود از جا برنخاستند. وقتی به دارالحکومه رسید گفت من مشروطهطلب هستم لیکن گیلان را منظم خواهم نمود.
انجمن در خانه حاجی مجتهد تشکیل شد.
۲۴ فوریه
سپهدار به مردم گفت انجمن وکلا به ریاست میرزا محمد علیخان رحمتآبادی باید تشکیل شود. بعضی اشخاص که حاضر بودند حرفها زدند که به سپهدار برخورد. او هم برگشت و هرچه فحاشی بدانها باید بکند کرد. این مساله در بازار شیوعی پیدا کرد. انجمن رشت که در خانه حاجی مجتهد تشکیل داشت بهواسطه جلوگیری از اغتشاش از حکومت خواستند شریعتمدار و آقا زینالعابدین حاتم، حاجی حسن معتمد و حاجیاکبر قلب را از شهر خارج کند.
حکومت ۲۴ ساعت مهلت خواست. صبح دیگر سوارهای چگنی و طالش و توپچیهای مامور رشت را در جلو دارالحکومه حاضر کرده به مردم خبر داد من برای دفع اغتشاش شریعتمدار حاضرم. شریعتمدار همراهان خود را جمع کرد و جمعیت کثیری در خانه او گرد آمدند. فیمابین آنها التیام شد، اما میگویند شریعتمدار در این موقع رشوهای داد. وکلای انجمن رشت از این قرارند:
طبقه تجار: شریعتمدار.
اصناف: حاجی اکبر ارباب.
علما: حاجی سید محمود و ملامحمدرضا چکوسری (در این باب تحقیقات لازمه باید بکنم و اطلاع بدهم گویا وقتی بوده که دو سه انجمن در میان بود.)
این انعقاد دو سه انجمن اسباب آن شد که انجمن خانه حاجی مجتهد به بازار اطلاع دادند که دکانها را ببندند. آنها هم بستند. سپهدار اطلاع داد دوباره باز کردند و به اعضای انجمن اظهار داشت اگر شکایتی دارند نزد او بروند. سوارهای حکومتی در اول مارس برای آنکه بازارها بسته نشود مقاومت داشتند.
۲ مارس
دو انجمن با یکدیگر در خانه حاجی مجتهد جمع شدند، اما مجلس ثالثی پیدا شد که اسباب اختلاف را شدت داد. (تحقیق باید بشود).
۳ مارس
بازارها بسته شد. همراهان انجمنها در مسجد خواهر امام جمع شدند. حکومت سعی کرد که مردم را ساکت کند و منجمباشی که حاکم موروثی لنگرود بود، فیمابین حاکم و جمعیت واسطه بود. به جایی منتهی نشد. بالاخره خود سپهدار به مسجد رفته مردم را ساکت کرد و با طهران و تبریز مخابرات به عمل آمد. در این اثنا از مجلس ملی تلگراف رسید برای کمک منتخبین و برای قرعه کشیدن و منعقد کردن انجمن مامور خواهیم فرستاد.
از ۵ تا ۲۵
هرچه به حاکم اظهار میشود به انجمن مراجعه میکند تا اسباب خرابی آنها را فراهم کند و مدلل نماید که از عهده کار برنمیآید.
۹ مارس
کلیه کارهای رشت مغشوش است. تخم نوغانیها پول برای خرید پیله نمیدهند و رعایا در مقابل تعدیات مالکین سری بیرون آوردهاند. یک رعیت مالک ملک خود را زد. مالک در انجمن هم کتک خورده بیرون رفت.
۲۳ مارس
پانصد تن از رعایا در مسجد خواهر امام از تعدیات مالکین متحصن شدند، بلکه گفتند ما دیگر مالالاجاره نمیدهیم. بالاخره به آنها اطمینان میثاق جدیدی دادند. آنها متفرق شدند. اهالی شهر و ده معنی مشروطه را درست نمیدانند و در غیر مورد خود این کلمه را معنی میکنند و همین مساله باعث اشکالات است.
۳۰ مارس
حاجی خمامی و همراهانش میگویند ما بر ضد مشروطه نیستیم، اما وکلا و منتخبین خوب میخواهیم؛ لهذا رفتند در یک مجلس در انجمن حاضر شدند، ولی مردم به حرفهای او گول نخوردند و به او حضورا فحش دادند و او با کمال افتضاح از آنجا بیرون آمد و فورا به خانه آقا شیخ علی مجتهد فومنی رفت. در آنجا مجلس داشت که به مجلس پروتست (اعتراض) به ضد این حرکات بکند. در این موقع که آنجا بودند کسی از بیرون در خانه را قفل نمود که اسباب خنده مردم بشود.
۳۱ مارس
حاجی خمامی، آقا شیخ علی، حاجی سید اسمعیل، آقا شیخ طاهر، آقا شیخ محمدرضا (این شیخ محمدرضا را باید تحقیق کرد)، حاجی زینالعابدین حاتم به طرف طهران رفتند که در آنجا شکایتها بکنند. خمامی میگوید این انجمن از هر طبقه وکیل کافی ندارد و از طرف اصناف از همه زیادتر وکیل قبول شده، اما مردم برای افتضاح او میگویند که پنجاه هزار منات از قونسول روس گرفته است.
اول آوریل
خیلی از اعیان و علمای شهر از هیات انجمن اظهار عدم رضایت میکنند و اسباب قوه حاجی خمامی شدهاند و بیرون شهر رفته چادر زدهاند و میگویند تا مقصود خود را انجام نکنند آنجا خواهند ماند.
آوریل ... ۱۹
میگویند به حاجی خمامی در قزوین فحش زیاد داده شد. نیز حاجی سید رضی اظهار کرد حاضرم دارایی خود را در دفع و رفع انجمن خرج کنم و بعضی از ملاها حرکت به طهران کردهاند که به حاجی خمامی ملحق شوند.
۱ آوریل ... ۱۹
سپهدار خیلی متغیر است. حکومت تنکابن را که دویست سال است با خانواده آنها است از آنها گرفته و میخواهند به دیگری برگزار کنند.
کرجی بانها با هم متحد شدند که به بارگاه دریا برای آوردن یاشکها (گویا کلمه روسی است به معنی بار) از کشتی که همیشه مشغول بوده نروند، تا کشتیها در باب اضافه کرایه آنها قراری بدهند و از آن زمان است که کشتیها وارد دهنه انزلی شده و در کنار انزلی بارها را خالی میکنند، در حالی که تا آن روز کشتی هیچ معمول نبود از بارگاه به انزلی بیاید.
منبع: از کتاب مشروطه گیلان/ هـ . ل رابینو