سه واقعه مهم در خاورمیانه
این سه واقعه جداگانه اتفاق افتادند ولی ترکیب آنها برای غرب مشکلآفرین شد: در تضعیف حکومت شاه چپگرایان نیز دست داشتند ولی آنهایی که خواستار یک حکومت دینی شیعی بودند به سرعت چیره شدند.
حملات مکه بهدست تندروهایی صورت گرفت که سلسله آلسعود را خائن به چارچوبهای سختگیرانه اسلام وهابی میشمردند. افغانستان به نخستین عرصه منازعه جهاد بینالمللی در دنیای مدرن بدل شد.
پس از چهل سال، کیم غطاس نهتنها تصویر بزرگتری از این وقایع به ما نشان میدهد بلکه نگرشی قابل تأمل بر ادامه تاثیر این سه واقعه دارد.
استفاده تسلیحاتی از فرقهگرایی، حقوق زنان، امید بیهوده برای بهار عربی، ظهور القاعده و داعش، همگی به دقت در این پسزمینه توضیح داده شده و به تصویر درآمدهاند.
کتاب «موج سیاه» نه تنها به رقابت ایران و عربستان، بلکه عراق، پاکستان، افغانستان، لبنان و مصر میپردازد. درگیریهای اسرائیل- فلسطین نیز معمولا در مرکز ژئوپلیتیک خاورمیانه قرار میگیرند ولی نقش ثانویه را ایفا میکنند. سیاست خارجی آمریکا در مقابل گرایشها و تصمیمگیریهای تهران، ریاض و قاهره، درجه دوم اهمیت را دارند.
نویسنده در این کتاب میکوشد تا از استعارههای شرقشناسانه و از عاملیت بخشیدن به توافقنامهها بپرهیزد تا اعراب و مسلمانان نقش یک قربانی محض را ایفا نکنند.
غطاس یکی از خبرنگاران موفق بیبیسی بوده و این پیشینه در گزارش فوقالعاده خواندنیاش کاملا محسوس است. روشنفکران، روحانیون و نویسندهها در کتابش اهمیت ویژهای یافتهاند، زیرا آنها نمایانگر اندیشهها و رنجها در مقابله با رژیمهای سرکوبگر هستند. تضاد میان مطالعات آکادمیک روی این کشورها و مسائلشان باورنکردنی است.
داستان در سال ۱۹۷۷ در لبنان آغاز میشود، زمانی که سرزمین نویسنده در گیرودار جنگ داخلی بود. ایرانیان در تبعید همچون امام موسی صدر با فعالان شیعه در لبنان متحد شده و برای سرنگونی شاه نوار ضبط میکردند. انور سادات، رئیسجمهور مصر به بیتالمقدس پرواز کرد تا به اسرائیل پیشنهاد صلح بیقید و شرط بدهد و با این کار تمام جهان را غافلگیر کرد.
پس از بازگشت پیروزمندانه [آیتالله] خمینی به ایران، یاسر عرفات رئیس سازمان آزادیبخش فلسطین نخستین میهمان ویژه آیتالله بود. سعودیها در وحشت از پیروزی انقلاب ایران بودند که چند ماه بعد، حملات مکه صورت گرفت. هر دوی این وقایع باعث ایجاد تغییرات گسترده شد؛ «گسترش آرام ولی قدرتمندانه سلفیها» آغاز شد که با ورود شوروی به افغانستان و حمله عراق به ایران در سال ۱۹۸۰ شدت یافت. این آغاز جنگی بود که هشت سال به طول انجامید.
غطاس استعداد بینظیری دارد تا موضوعاتش را ورای سیاست ببیند. گویشهای عربی، موسیقی بانوی آواز مصر «ام کلثوم»، رستورانهای بیروت که در هنگام آتشبس خاویار سرو میکردند و شوخیهای کنایهدار همگی در پسزمینه متن قرار گرفتهاند.
پیشاور پاکستان با حمایت مالی سعودیها و پشتیبانی آمریکا از مجاهدین افغانستان به «عربستانی کوچک» تبدیل شده بود.
یک موضوع مهم دیگر کتاب سوءاستفاده دیکتاتورها از مذهب است. در سال ۱۹۷۰، ۳۰ درصد از زنان مصر روسری به سر میکردند؛ در اواسط دهه ۱۹۹۰ و تحت دیکتاتوری حسنی مبارک این رقم به ۶۵ درصد افزایش یافت.
کارگران مهاجر که از عربستان سعودی به پاکستان و سوریه بازگشته بودند شروع به ساخت ابنیه و مسجد کردند تا ثروت تازهیافتهشان را به نمایش بگذارند. در سال ۲۰۰۳، بهدلیل وقوع ۱۱ سپتامبر و سرنگونی صدام، شرایط عراق برای قیام مردم بسیار مساعد بود.
چند سال بعد قاسم سلیمانی، فرمانده نیروی قدس، تصویر جهانی از گسترش نفوذ تهران بود که از عراق تا یمن با دشمنی عربستان سعودی در مبارزه بود. تا اینکه سلیمانی بهدست یک پهپاد آمریکایی در بغداد ترور شد. فصل آخر کتاب به جمال خاشقجی میپردازد، روزنامهنگار سعودی که در کنسولگری کشورش در استانبول به قتل رسید.
زندگی خاشقجی و مرگ فجیعش تجسمی است از مسائل مهم، از نخستین حمایتهایش از مجاهدین افغانستان تا زمانی که متوجه شد ایجاد تغییرات و اصلاحات شاهزاده بنسلمان فقط به منظور بقای قدرت این سلسله است؛ فهم این موضوع به قتل او منجر شد.
غطاس مینویسد: «پنهانکاری و تظاهر به نادانی روش مورد علاقه سعودیهاست تا از مسوولیت بهکارگیری خشونت و سرکوب مخالفانشان به آن پناه ببرند.» پنج نفر به جرم آدمکشی در دادگاه ریاض محکوم به مرگ شدند درحالیکه افرادی که دستور قتل خاشقجی را صادر کرده بودند هرگز محاکمه نشدند.
در زمان ریاستجمهوری خاتمی در دوره اصلاحات و ملک عبدالله که به نسبت آسانگیرتر بود، ایران و عربستان گامهایی برداشتند تا از تنشها بکاهند. اکنون نیز پس از حمله شدید در سپتامبر گذشته به تاسیسات نفتی آرامکو واقع در بقیق، نشانههایی از کاهش تنش به چشم میخورد. مسألهای که رئیسجمهور غیرقابل پیشبینی توییتی در کاخ سفید، بهطور آشکار از عهده تلافی آن برنیامد اگرچه «فشار حداکثری بر تهران» سیاست او بوده است.
منبع: سایت تاریخ ایرانی
به نقل از گاردین