وبا و مرگومیر در عصر قاجار
همین وبا که در ایران آنچنان کشتار کرد، به روسیه راه یافت، و از روسیه به سایر کشورهای اروپایی سرایت کرد. در انگلیس به سبب پیشگیری، میزان تلفات به نسبت چندان نبود. اولیای دولت انگلیس به این نکته مهم توجه کردند که وبا با فقر و تغذیه بد رابطه مستقیم دارد.
در ۱۲۵۰ باز وبا آمد.
در ۱۲۵۲ وبای سختی در سراسر ایران شایع شد.
در ۱۲۵۴ وبا در اصفهان هم که معمولا دیده نمیشد ظهور کرد.
در ۱۲۶۳ وبای آذربایجان ۶ هزار و 77 نفر را نابود کرد.
در ۱۲۶۴ وبا به آذربایجان بازگشت و ۵ هزار نفر را کشت.
در اواخر ۱۲۶۷ وبای شدید در تهران شایع شد و تا اوایل ۱۲۶۸ ادامه داشت.
در ۱۲۶۹ وبا دوباره در تهران عود کرد. در روزهای اول روزانه ۶۰ تا ۷۰ نفر تلف شدند. در شعبان ماه به روزی ۱۳۰ نفر رسید. آخر رمضان به روزی ۳۰ نفر بالغ شد. مردم تهران به قم پناه بردند. در این شهر «خانهای که از زوار خالی باشد باقی نمانده و از شدت جمعیت روی قبرستانها چادرزدند و به اینطریق تهرانیها ناخوشی را با خود به قم و کاشان بردند. در ماه صفر از همین وبا در تبریز روزی ۵۰ تا ۶۰ نفر مردند. تا اینکه برف و بارانی آمد و ناخوشی تخفیف یافت. در ربیع الثانی روزی ۲۰ تا ۳۰ نفر تلف شدند. خاصه مرگومیر در میان قشون افتاد. از این رو سربازان ایلاتی را مرخص کردند. این وبا طبق «صورت سیاهه و ثبت کدخدایان» از «9 محله تبریز ۴ هزار و 83 نفر» را تلف کرد و دولت در آن سال تخفیف مالیاتی نسبتا مهمی برای ولایت آذربایجان قائل شد.
در سال ۱۲۷۳ ه.ش وبای سخت دیگری به همه ولایات ایران افتاد. کنت دو گوبینو که در این سال در تهران به سر میبرد، نوشت «هر کس دو پا داشت و میتوانست فرار کند، برای حفظ جان خود از پایتخت گریخت. مردم چنان میمردند، که گویی برگ از درخت میریزد و با اینکه در تهران آماری برای شمار مردگان وجود ندارد، من تصور میکنم که بیش از یک سوم سکنه شهر تهران در اثر وبا مردند». از تهران هم نوشتند: «در شهر ما و شمیران به جز خبر ناخوشی و وحشت خبری نیست، بعد از تهران در خراسان وقم و کاشان شدت کرد». یزد را هم گرفت و در فارس و قشلاقات فارس قریب ۲۰ هزار نفر را کشت. وضع تبریز چنان بود که «اگر جنگ هم شده بود این گونه ویرانی» نمیشد.
در ۱۲۷۷ وبا به تبریز بازگشت و ۲ هزار و ۴۷۴ نفر را کشت.
در ۱۲۷۹ وبا از استرآباد شروع شد.
در ۱۲۸۲ و با تحفه عربستان بود که حاجیان آوردند و در خود مکه ۴۰ هزار نفر مردند.
در ۱۲۸۳ در ساوجبلاغ پیدا شد و از آنجا به ارومیه و تبریز رفت و در آذربایجان بیاندازه تلفات داد.
در ۱۲۸۴ وبای شدید دیگری همه شهرهای ایران را گرفت. در همان سال دکتر طولوزان نوشت: چون در ایران «قانونی برای نگاهداشتن شمار مردگان نیست معهذا نمیتوانیم عده آنها را کماکان معین کنیم. معهذا میدانم که عده این مردگان کمتر از یکصد هزار نفر نبود.
در۱۲۸۶ وبای خفیفی در قم و کاشان بروز نمود. مسافرانی که از این دو شهر به اصفهان آمدند «بعضی حین ورود و برخی بعد مبتلا به مرض وبا شدند» و اصفهانیان را هم مبتلا کردند. این وبا در بوشهر «اشتداد داشت».
در ۱۲۸۷ و با همراه قحطی آمد. در مورد وضع تهران در این سال، حاج محمد حسن امین الضرب نوشت: «روزی ۱۰۰ تا ۱۵۰ نفر مردند. از فارس گزارش رسید: «بی آذوقگی وقحطی در ولایات و بلوکات حاصل شده و از کشتن و کشته شدن یکدیگر به جهت تحصیل روزی باک ندارند...
در۱۲۸۸ هنوز قحطی ادامه داشت،وبا هم «مزید بر علت شد». در تهران به گواهی امین الضرب «روزی ۲۰۰ تا ۴۰۰ نفر در کوچه و بازار و محله ها» مردند. تنها تهران نبود «در همه ولایات ناخوشی مشهود و کسادی و بیرونقی و بیپولی» افتاد. تبریز کن فیکون شده هم «ناخوشی بود»، هم قحطی وهم «سیل» و...
در همه ولایات قحطی و گرانی... نفس مردم را قطع کرد و از پای در آورد، از خراسان گزارش رسید: « آدم را میکشند، گوشت او را میخورند، دیگر چه رسد به اسب و الاغ. هر روز آدم میگیرند که سگ کشته و گوشت او را آورده و فروخته است». در این سال در قوچان ۱۲ هزار نفر از دست رفتند، در آذربایجان مردم از شدت تنگدستی به دولت عریضههای معترضانه فرستادند. گزارشگر وقایع نوشت: اگر دولت ایران «قراری به این زودیها در این باب ندهد اکثری از رعایای ایران بلکه در اندک مدتی عموم ارامنه سلماس و ارومیه مهاجرت میکنند و این خود خسارت کلی بسیار به رعایای دولت علّیه وارد خواهد آورد. پس از این مرگومیر بیسابقه چند سالی وبا در ایران آرام گرفت.
در ۱۲۹۴ از نو وبای سختی در گیلان پدیدار گشت و «۱۰ تا ۱۲ هزار نفر» را تلف نمود.
در ۱۳۰۷ باز وبا از کرمانشاهان آمد.
در۱۳۰۹ وبای بسیار سختی از بادکوبه آغاز شد و روسیه را گرفت. حدت آن به اندازهای بود که به مبالغه نوشتند: «از شهرهای روسیه دیگر چیزی باقی نگذاشت». به اندک زمانی از حاجی ترخان به رشت رسید. در ۲۵ ذیحجه ۱۳۰۹ که نیمه تابستان بود وبا به سمنان و دامغان زد و در اوایل محرم ۱۳۱۰ در تهران شیوع یافت.
وبای ۱۳۱۰ تهران ابتدا در محله «سرچشمه» بروز کرد، بعد در پامنار و سر تخت و خیابان ناصریه... و تا حضرت عبدالعظیم تعدی نمود، هنوز به دهم محرم نرسیده بهقولی روزی ۲۰۰ نفر و به قولی روزی ۲۵۰ نفر را میکشت.
-هما ناطق، مصیبت وبا و بلای حکومت، تهران، ۱۳۵۸، نشر گستره صص۱۳-۱۹