ورود نیروهای بریتانیایی به کرمان
در همین سال هنگام جشن تولد ناصرالدین شاه به تهران میآید وبه حضور شاه میرسد. خودش دراین باره در جایی مینویسد: وزیر مختار بریتانیا نگارنده را حضور ناصرالدین شاه معرفی میکند و او نیز راجع به نقاط دور دست کشور خود سوالات مفصلی از من کرد و از توضیحات اینجانب اظهار مسرت و خوشوقتی کرد و گفت: «اخباری که افسران انگلیسی دراختیار من میگذارند به مراتب مفیدتر از اطلاعات ماموران ایران است!» سایکس در سال ۱۸۹۶ به تهران بازمیگردد و زمستان را در سفارت انگلستان سپری میکند. در اکتبر ۱۸۹۷، حکومت هند به سایکس دستور رسمی میدهد که از بنادر خلیجفارس بازدید کند و درباره زیانهای بیماری طاعون در هند و پیامدش بر تجارت انگلستان وهند گزارش تهیه کند. در سال ۱۸۹۸ روسیه تزاری کنسولگری سیستان را راهاندازی میکند و سایکس هم مامور تاسیس کنسولگری انگلیس در آن منطقه میشود. درسال ۱۹۰۰، دولت بریتانیا با بوئرهای آفریقای جنوبی واردجنگ میشود. این، هم زمان است با ماموریت سایکس در کرمان بهعنوان کنسول. او در پاییز ۱۹۰۰ تقاضای مرخصی میکند و روانه جنگهای آفریقای جنوبی میشود. یک سال پس از آن، بهعنوان قهرمان زخمخورده به انگلستان میرود و با ایولین سیتون، دختر سرهنگ بروس اوترم سیتون ازدواج میکند که نتیجه این ازدواج ۶ فرزند است. کشف نفت و تاسیس شرکت نفت ایران و انگلیس، لندن را بر آن میدارد تا متوجه امنیت جنوب شود. سایکس در سال ۱۹۰۵ میلادی- ۱۲۸۳خورشیدی- که در کرمان فعالیت دارد، به سر آرتورهاردینگ -سفیر انگلیس در ایران- مینویسد: ایجاد یک نیروی سوار در جنوب ایران با نظارت افسران انگلیسی تنها چاره همیشگی برای ناامنیهاست. از ۱۹۰۵ تا ۱۹۱۳ میلادی، او سرکنسول انگلیس در خراسان میشود. ماموریت سایکس درمشهد، برابر با همان سالهایی است که روسیه تزاری و دولت انگلیس درنتیجه معاهده ۱۹۰۷ و تعیین مناطق نفوذ در ایران، با یکدیگر زد و بند کردهاند. اکنون سال ۱۹۰۷ میلادی است. انگلستان با انگیزه جلوگیری از نفوذ آلمان در آسیا و بدون اطلاع ایران با روسیه توافقنامهای را امضا میکند که به موجب آن، ایران به سه منطقه بیطرف، روسی و انگلیسی تقسیم میشود. در این سالها سایکس سرگرم تشکیل یک نیروی نظامی- پلیسی در کرمان و فارس است. روسها هم دستاندرکار افزایش شمار نیروهای قزاق هستند و ایرانیان تا چشم میگشایند، میبینند که کشورشان به تحتالحمایگی انگلیس و روسیه درآمده است.