بلژیکی‌ها که گمرکات ایران را در دست داشتند، با کمک رجال طرفدار روسیه سعی داشتند مبلغ مورد نظر را در اختیار خود بگیرند. شوستر وضع مالی وخیم ایران را به کابینه توضیح داد و آنان را متقاعد کرد که وجه استقراض باید قانونا در اختیار خزانه‌دار (یعنی شوستر) باشد. دولت نیز او را تایید کره و به این ترتیب روس‌ها و بلژیکی‌های طرفدار روسیه، اولین ضرب شست شوستر را دریافت کردند! روزی که ویلیام مورگان شوستر، خزانه را تحویل می‌گرفت فقط حواله ۶۰۰ هزار تومان موجودی در خزانه بود. تنها محاسبات عددی در خزانه نبود که مورگان شوستر را از ادامه اصلاحات اقتصادی بازمی‌داشت، بلکه باور ذهنی ایرانیان نیز بر این امر دامن می‌زد. آنان با همین باور هر کوششی در راه اصلاحات را در نطفه خفه کرده و امید برای آینده بهتر را تیره و تاریک می‌دیدند. چندان که شوستر در شرح ماموریت خود نیز گفته است: «از روز اول که وارد تهران شدیم همواره ما را متنبه کردند که هیچ‌وقت نخواهند گذاشت درباره ایران کار صحیح بکنیم، مستشاران و صاحب‌منصبان اجنبی دیگر هم که به تهران آمده و ساعی بودند که اصلاحات را عملی کنند از‌‌ همان اول مجبور شدند که یا ایران را ترک و بدرود گفته یا به حمایت و طرفداری کسان دیگر که ضداصلاحات بودند بروند و برای ما همین را مناسب‌تر می‌دانستند که با آن اعیان مقتدر، روش صلح‌آمیزی اختیار بکنیم.»