آی وبا کجایی تا جانت بگیرم؟
تاجالسلطنه دختر ناصرالدین شاه در کتاب خاطراتش نوشته است: «امام جمعه شهر، شوهر خواهرم بود که بر اثر ابتلا به بیماری وبا از دنیا رفت و مرگ او وحشت زیادی به جان مردم انداخت. مردم به هم میگفتند امام جمعه با مرض وبا فوت کرده است. هر چند یکی از صد نفر، این حرف را قبول و باور نمیکردند. هیچ کس از این مرض در امان نبود تا اینکه در تابستان روزانه بیش از هشتاد تا صد نفر تلف میشدند. با وجود همه این مصائب به کلی قدغن کرده بودند در اطراف صاحبقرانیه صحبتی از این بیماری بشود تا ترس و دلهره به جان شاه نیفتد.» تاجالسلطنه از بیتابیها و ترسهایش در آن دوران روایت میکند: «من خیلی بیتابی میکردم؛ اما نه برای خودم، بلکه برای کسانم و اولادم در تشویش بودم. طبیب فامیل خود را خواستم و از او سوال کردم: «کجا برویم که این مرض در آنجا نباشد؟ » او گفت: «هیچ از منزل خارج نشوید. در آب و غذا دقت کنید.» از شدت وحشت نتوانستیم در منزل بمانیم؛ حرکت کردیم. ولی در طول مسیر مریضهای زیادی را میدیدیم که مرده بودند یا افراد زیادی که به خاطر ابتلا به بیماری از روستا رانده شده بودند و در گرمای آفتاب و گرسنگی با این بیماری میجنگیدند تا بمیرند.»
مشاهدات مامور اطلاعات و امنیت بریتانیا
گرترودبل، مامور اطلاعات و امنیت بریتانیا معروف به مادر عراق در دوه ناصری هم در خاطرات خود از وبای دامنگیر تهران چنین میگوید: «صفهای دراز تودههای خاکریز در گورستان و آگاهی به آنچه رخ داده بود ناگهان لرزه بر اندامم انداخت. گاه مرگ چنان سخت و ناگهانی اتفاق میافتاد که انسان وقت غروب سالم و سرحال بود و صبح بعد مرده. بسیاری از اروپاییان مردند. از کسانی که دورادور میشناختمشان و به مرگی ناگهانی درگذشتند، میتوانم به ماموران تلگرافخانه اشاره کنم که تا یک روز قبل از مرگ مشغول بازی کریکت بودند. »
مرگ روزانه ۱۵۰۰ نفر
گسترش وبای بزرگ در سال ۱۲۳۶ قمری در ایران بی سابقه بـود. در خلـیجفـارس روزی ۱۵۰۰ نفـر قربانی میگرفت و چون به ناچار اجساد را به دریا میریختند، بیمـاری شدت میگرفت. در سال ۱۲۵۱ قمری سراسر ایران بار دیگر گرفتار این بیماری شد. اعتمادالسلطنه وبای آن سال را اینگونه روایت میکند: وبای سخت در تهران و سایر بلاد ایران شیوع یافت... پنجاه هزار نفر در ممالک محروسه تلف شدند... مرکب همایون اعلیحضرت محمد شاه، عزیمت امامه و لواسان فرمود.
در سال ۱۲۶۲ قمری هم وبا تهران را آلوده کرد و جمعی از افراد مشهور را به کام مرگ کشاند. در سال ۱۲۶۹ قمری وبا در قم، کاشان و مازندران دیده شد و در سال ۱۲۸۵ قمری در خراسان شدت شیوع وبا به حدی بود که حتی جـلال الدولـه والی این ایالت هم درگذشت. سـه سـال بعد، وبا سراسر ایران را پس از قحطی گسترده درهم نوردیـد و خرمن عمر مردمی را که با گوشت چهارپایان و اموات زنـده مانده بودند هزار هـزار درو کـرد. در سـال ۱۳۰۷ قمری در کرمانشاهان تـا ملایـر بیماری شایع شد و غیر از مردمان بی نام و نشـان، دختـر امیـرزاده مجدالـدین میـرزا را هم کشت. وبای سـال ۱۳۰۹ ق. از افغانسـتان بـه ایـران سرایت کرد. باوجود تعیین قرنطینه در سرحدات باخَرز، حـدود مرزی دچار آشفتگی شد و چون ماموران حفظالصحه به دقت تمام اوضاع را کنترل نکردند بیماری به سرعت به مشهد رسـید و پس از تلفات ۲۰ هزار نفری شهر، تا تهران هم سـرایت کـرد... در تهران حدود یک دهم اهالی پس از ابتلا به کـام مـرگ رفتند... این بیمـاری در سـال ۱۳۱۰ ق. و ۱۳۱۱ ق. در خراسـان، مازندران، گـیلان، اسـترآباد، قـزوین و خمسـه(زنجان)، یـزد، کرمـان و اصفهان شایع شد.
قرنطینه و ممنوعیت سفر به کربلا
در سال ۱۳۱۰ که وبا در کشور شیوع پیدا کرده بود، برگزاری مراسم عزاداری و شرکت مردم در تجمعات سـبب شـدت گـرفتن بیمـاری بـود. پخش نـذورات، آلـودگی را بـا سـرعت بیشـتری در شـهرهای بزرگی مانند تهران منتشر میکرد. روزی هزار و پانصد نفر میمردند. بـه همـین علـت چهـل روز پس از شیوع وبا، تهران ۷۰ هزار تن از سـاکنان خـود را از دست داده بود. میرزا عیسی وزیر از جمله نامورترین قربانیان وبا در این سال بود که همراهـانش از تـرس ابـتلا حتی حاضر بـه دفـن جنـازه او هـم نشدند و جـانوران صورتش را طعمه خود ساختند. عفتالدولـه، خـواهر ناصرالدینشاه و عصمت السلطنه مادر ظـلالسـلطان از دیگـر قربانیان نامدار وبای این سال بودند. سـال ۱۳۱۱قمری بـار دیگـر وبـا کرمانشاهان، همدان، ملایر، تویسرکان، خوزستان تا تهران را درهمنوردید. در تهران آمـار مـرگ و میـر بـه روزی ۲۵ الی ۳۰ نفر رسید... سال بعد در سال ۱۳۲۲ ق. شیوع وبا شدت یافت، کـانون بیمـاری در شـهر کربلا بود. وبا در همدان با تلفاتی بالغ بر ۴۰۰ تن در هر روز همراه بود. دولت ایران حکمی صادر کرد که براساس آن مسافرت زوار ایرانی به عتبات منع و قـدغن شده و در بیسـتون هـم ترتیب ایجاد قرنطینه داده شده بود.
دارو نیست، طلسم بخرید
در تهران پـس از یکـی دو ماه که خبر شیوع وبا از مظفرالدین شاه مخفـی نگـه داشـته شد، خـدمات مختارالسـلطنه وزیـر نظمیه در این سال به بیماران مبتلا به وبا و عیـادت و سرکشـی او فراوان بود؛ فـردی که خودش هم بر اثـر وبا درگذشـت. شستن لباس در جویهای آب و عفونت آبها در آب نماها و حوضهای خانگی از اصلیترین عوامل شیوع بیماری وبـا در ایران دوره قاجاریه است. در تهران به سرعت بازارها و مغازهها بسته میشد.