عهد مشروطه و تاثیرپذیری روشنفکران ایرانی از متفکران غربی
جنگ روس و ژاپن در سالهای -۱۹۰۴- ۱۹۰۵ و انقلاب ۱۹۰۵ روسیه، تنظیمات عثمانی و تحولات برآمده از موج اول مدرنیته در هند نیز تاثیراتی جدی بر جنبش مخالفان ایرانی که از سال ۱۹۰۱ آغاز شده بود، گذاشتند. پس از چند سال از ضعف کشورهای آسیایی که شاهد نفوذ روسیه بودند، یک کشور آسیایی دارای قانوناساسی توانسته بود یک کشور قدرتمند اروپایی را شکست دهد. در ایران، همانند بسیاری دیگر از کشورها، تصور بر این بود که راز قدرتمندی ژاپنیها در مشروطه بودن حکومت آنهاست. انقلاب روسیه نیز امکان انقلاب عمومی را علیه پادشاه استبدادی و مجبور ساختن آن به پذیرش قانوناساسی آشکار ساخت.
روزنامههایی نظیر قانون (در لندن)، حکمت (در قاهره)، حبلالمتین (در کلکته)، شبنامه (در تبریز) و تلقین نامه ایران (در تبریز)، بهعنوان انتقالدهندگان اندیشههای روشنفکری، بیش از همه به انتقال تجربیات مدرن متاثر از کشورهای فرانسه، انگلیس و روسیه پرداختند. در میان مکاتب متنوع فکری اروپا اندیشمندان فرانسوی بیشترین تاثیر را در زمینه نقد مبانی هویت سنتی و مسائل تاریخی و فرهنگی داشته و تفکرات لیبرالیستی مونتسکیو، روسو، ولتر، دیدرو، دالامبر و دانتون مورد توجه قرار گرفت. «مخبرالسلطنه» درباره تاثیر انقلاب فرانسه بر تجددخواهان ایرانی مینویسد «هرکدام رسالهای از انقلاب فرانسه در بغل دارند و میخواهند «روبسپیر و دانتون را بازی کنند و گرم کلمات آتشیناند.» بهزعم فریدون آدمیت اولین اشارهای که راجع به آگاهی یافتن ایرانیان از انقلاب فرانسه شده در سفرنامه میرزا «میرزاصالح شیرازی» است.
میرزا صالح مینویسد«در سال ۱۷۸۹ بلوای عامی در ولایت فرانسه برپا شده و از هر سو از پادشاه خود لوئیس [لوئی] شانزدهم ناراضی گشته اولا اهالی مشورتخانه قدرت و تسلط پادشاهی را تخفیف داده... او را وجودی معطل انگاشته افرادی را که پادشاه به منصب و بزرگی مفتخر فرموده از مناصب مزبور معزول نموده. حرف آنها اینکه صاحب منصب و عزت اشخاصی را سزاوار است که خود قابلیت و استعدادی داشته باشند نه اینکه پادشاه هر بوالفضولی را بزرگی بخشد.»آشنایی روشنفکران ایرانی با مدرنیته در سالهای شکلگیری مشروطیت، بهدلیل آنکه مبتنی بر نوعی خواست سیاسی برای ترقی مملکت بود، تحولات و دگردیسیهایی را در واژگان، تعابیر و دستگاه مفهوم سنتی ایجاد کرد. بسیاری از مفاهیم نظیر «حقوق» ،«قانون»، «عدالت»، «مساوات»، «آزادی»، «دولت»، «ملت» و «وطن» در پرتو گفتمان جدید، کمکم از معانی و مفاهیمی که در گذشته داشتند، فاصله گرفته و به مفاهیم و معانی تازه و بیسابقهای مبدل شدند که در فرهنگ و زبان ما سابقهای نداشت. از اینرو چالشهای سیاسی دوران مشروطه در عین حال چالشی زبانی برای تعیین مرز معنایی واژگان کلیدی گفتمان هویتی مدرن بود.