بازتولید نظام قجری در دوره پهلوی
با استقرار حکومت کمونیستی در شوروی، منافع لندن ایجاب میکرد که دولتهایی ملی و متمرکز در مرزهای شوروی بهوجود آورد تا شوروی را محاصره کند و نیز در راستای منافع ملّیون نیز عمل کرده باشد، طبیعی است که هدف اصلی انگلستان پیشبرد منافع نفتی استعماری خود در منطقه بود. بهدلیل بسته بودن ساختار سیاسی ایران در زمان رضاشاه در استمرار نظام پادشاهی، فرهنگ سیاسی ایلی- عشیرهای تداوم یافت. رضاشاه برای تشکیل و افزایش اقتدار دولت مرکزی به سرکوب عشایر، تاسیس دانشگاه، ارتش منظم، راهآهن و... اقدام کرد و نیز با تخته قاپو کردن(اسکان) عشایر درصدد آموختن فرهنگ شهری به آنان بود.
رضاشاه سعی کرد با این اقدامات پایههای دولت- ملت را بنیانگذاری کند. تجددخواهی رضاشاه توام با استبدادی بود که ریشه در فرهنگ سیاسی پدرسالارانه ایرانی داشت، میراث مشروطهخواهی با استبداد رضاخانی به خاک سپرده شد و بسیاری از کسانی که در بنیانگذاری مشروطیت نقشی ایفا کرده بودند یا کشته شدند یا کشور را ترک کردند. در این دوره نهادهای سیاسی در ایران بهوجود نیامد و هرچند بعضی از پایههای دولت- ملت ایجاد شد، ولی فرهنگ سیاسی غیرعقلانی همچنان در شخصیت فرهنگی و سیاسی نخبگان سیاسی و تشکیلات دولتی باقی ماند. احیای استبداد ایرانی به معنی ترکیب قدرت مطلق و خودکامه(نظام پاتریمونیالیسم و پدر شاهی) در دولت رضاشاه تجلی یافت. فرهنگ سیاسی پهلوی اول تفاوت چندانی به لحاظ محتوایی با فرهنگ سیاسی قاجاریه نداشت.
ارسال نظر