زن انقلابی دوران مشروطه
به نوشته روانشاد استاد عبدالحسین ناهیدیآذر: «زینب معروف به «بیبیشاه زینب»، «زینب باجی»، «دهباشی زینب»، «زینب پاشا» در یکی از محلات قدیمی تبریز – عموزینالدین- در یک خانواده روستایی به دنیا آمده است.» زینب پاشا پیشتاز بیداری زن قرنها ستمدیده ایرانی است. وی تقریبا یک قرن و اندی پیش مهر سکوت تاریخ را از لب بر میدارد و برای اولین بار در تاریخ ایران با چهل نفر از شیرزنان تبریز علیه ستمپیشگان و به موازات آن علیه نابرابریهای جنسی که نظام فئودالی و دیدگاههای سنتی بر زنان تحمیل کرده بود، به جنگ مسلحانه و پارتیزانی دست میزند و همه را در برابر دلاوریهای شگفتانگیز خود به حیرت وا میدارد. دکتر سیروس برادران شکوهی (استاد تاریخ دانشگاه تبریز) در مورد کودکی وی به نکته جالبی اشاره کرده و مینویسد: «زینب پاشا در کودکی در مکتبخانه محل درس خواند و بهدلیل ماجراجویی و حساس بودن از دیگر همسالانش متمایز افتاد.» با استناد به نوشته مذکور باید اذعان کرد که زینب پاشا از زنان باسواد و متفکر زمانه خود نیز محسوب میشد، که این مساله خود میتواند در بررسی علل قیام وی علیه استبداد و نابرابری در آن دوره موثر باشد.
در فصلنامه «گنجینه اسناد» در مورد زینب پاشا آمده است: «چنین بر میآید که وی زنان را برمیانگیخت تا با نابرابریهای اجتماعی و ستم چندلایهای که بر زن وارد میشد، به پیکار برخیزند.» در «دایرهالمعارف تشیع» این زن قهرمان آذربایجانی چنین معرفی شده است: «از زنان سیاستمدار و سخنور و شجاع و مبارز تبریز، پس از تعطیل بازار تبریز در نهضت تنباکو به رهبری میرزایشیرازی و بازگشایی مجدد آن توسط ماموران دولتی زینب پاشا بسیاری از زنان تبریز را گرد آورد و با سخنرانیهای آتشین خود آنان را وارد میدان مبارزه و ماموران دولتی را تهدید به برخورد و جنگ مسلحانه خیابانی کرد. در همین سالها بهدلیل احتکار گندم از طرف مالکان در تبریز قحطی شده بود و گرسنگی مردم را تهدید میکرد. به تحریک او زنان تبریز به انبارهای گندم محتکران حمله کردند و درب انبارها را گشودند و ذخایر انبارها را در اختیار نیازمندان و فقرا قرار دادند. او زنی مبارز بود که دربار قاجار را به هراس افکنده بود.»
به گفته مورخان: زینب پاشا زنان را بر گرد خود جمع کرده و در زمان گرسنگی مصنوعی که محتکران بهوجود آورده بودند، به انبارهای محتکران حمله کرده و انبارها را گشوده و ارزاق را میان اهالی فقیر تقسیم میکردند. دکتر محمدابراهیم باستانیپاریزی نیز در کتاب «خاتون هفتقلعه» به قیام زینب پاشا در تبریز اشارات کوتاهی داشته و از حمله زینب پاشا و یارانش به خانه «نظام العلماء» مطالبی ذکر کرده است. در «دانشنامه زنان فرهنگساز ایران و جهان» در مورد این شیرزن قهرمان آمده است: «زینب پاشا چندسالی در خطه آذربایجان بهعنوان نماد مبارزه با ستمگران شناخته میشد...» گویند در اواخر عمر زینب باجی با عدهای زوار به کربلا میرود و در بین راه عساکر(سربازان) عثمانی که برای تفتیش زوار آمده بودند، سختگیری میکنند، «زینب باجی» از این رفتار آزرده شده و دست به عصیان میزند و دیگران را هم بهدنبال خود میکشاند، به عساکر حمله میکند و آنها ناگزیر به فرار میشوند و این خانم با قافله به کربلا میرود. به نوشته رحیم رئیسنیا «بنا به روایتی آخرین حادثه قابل ذکر زندگی زینب پاشا را باید درگیری او با عساکر عثمانی در جریان مسافرتش به عتبات، که در اواخر عمرش روی داده، دانست، بعد از آن اطلاعی درباره زندگی او در دست نیست.» به نوشته اکثر منابع بعد از این واقعه از زینب پاشا دیگر خبری بهدست نیامده است و بهنظر میرسد که وی در این آخرین سفر خود در کربلا وفات کرده و در همانجا نیز دفن شده است.
در دوره ناصرالدین شاه قاجار و سالها بعد از آن «زینب پاشا» از نفوذ و آوازه بسیار شگفتانگیزی در میان مردم آذربایجان و تبریز برخوردار بوده است، برای مثال قیام وی در تبریز دوره ناصری آنچنان معروف و تاثیرگذار بوده که مردم شهر تبریز اتفاقات و مسائل روزمره خویش را در دورهای هرچند کوتاه، براساس عصیان زینب پاشا تقسیمبندی و تاریخگذاری میکردند و از قیام وی بهعنوان مبدا تاریخی استفاده میکردند، مثلا میگفتند فلان واقعه قبل از «قیام زینب پاشا» اتفاق افتاده یا واقعه فلان بعد از «قیام زینب پاشا» روی داده است. در این زمینه در رسالهای که از دوره مشروطه به قلم «محمدآقا ایوانی» به یادگار مانده، چنین آمده است: «... اجتماع مردم تبریز، بلوا کردن و زنان به بازارها ریخته، دکانها بستن و به قونسولخانه روس پر شدن و از قشونان شکایت کردن که آن واقعه را تبریزیان(فتنه زینب پاشا) نموده، تاریخ قرار دادهاند...» که این سند خود میتواند نشان از نفوذ فوقالعاده زینب پاشا و جنبش وی در میان مردم تبریز در آن روزگار باشد.
ارسال نظر