ورود مفهوم حق به ایران
حق با منبع دینی در اندیشه روشنفکران
در میان روشنفکران که تحتتاثیر آثار غربی واردکننده این تفکرات در ایران بودهاند مستشارالدوله و ملکمخان به شکل مستقیم به شریعت اسلامی اشاره میکنند و از آن مویداتی برای حقها بیان میکنند. باید اذعان کرد آثار این اندیشمندان تاثیر بسزایی بر گفتمان حقوقی مشروطه داشته است، چنانچه ناظمالاسلام کرمانی صاحب کتاب «تاریخ بیداری ایرانیان» که خود از اعضای انجمن مخفی و در سلک پایهگذاران آن تشکیلات بوده است نقل میکند که کتاب «یک کلمه» مستشارالدوله در انجمن مخفی خوانده میشد و در اعضای انجمن شور بهوجود میآورد. او مینویسد که «نوشتجات مرحوم مستشارالدوله برای اجزای انجمن مخفی سرمشقی وافی بود و در واقع دستورالعملی بود که از آن قرار رفته است» (دامغانی، ۱۳۵۷:۲۳۹) در مورد ملکمخان نیز چنانچه بیان شده مشروطهخواهان بلافاصله پس از تاسیس مجلس شورای ملی مجموعه رسالات ملکم را چاپ و منتشر کردند. (دامغانی، ۱۳۵۷:۷۱)
مستشارالدوله برای بیان مقصود خود در رساله «یک کلمه» ابتدا کدهای دائمی قانون اساسی فرانسه را از منظر خود بیان میکند و بعد اقدام به ریشهیابی این کدها در شریعت اسلام میکند تا نشان دهد که این کدها در شریعت اسلام مسبوق به سابقه هستند. ملکم نظرات خود در زمینه حقوق را در کتابچه غیبی، دفتر قانون و رساله صراطالمستقیم بیان کرده است. قسمتهای موجود این طرح مشتمل بر بیست و هفت قانون است که از قانون اول الی ششم در واقع اصول اساسی حکومت است. (دامغانی، ۱۳۵۷:۷۱) وی در قانون سوم به حقوق ملت پرداخته است. حقوق متفاوتی در آثار مستشارالدوله و ملکمخان قابل مشاهده هستند. بهعنوان اولین حق، مستشارالدوله حق برابری افراد در مقابل قانون را مورد مداقه قرار میدهد تا ثابت کند که حق مساوات در حقوق اساسی فرانسه کاملا در شریعت اسلام مورد توجه بوده است. مستشارالدوله برای اثبات ادعای خود به روایت طلب قصاص عکاشه و ابوسعید الخدری از پیامبر اکرم(ص) اشاره میکند و میگوید آیات ۵۸ سوره مبارکه نساء، ۴۴ و ۴۲ سوره مبارکه مائده و ۱۵۲ سوره مبارکه انعام از قرآن کریم به مساوات دلالت میکند. (مستشارالدوله، ۱۳۸۲:۴۷)
یکی از ارکان موردنظر وی مساوات است. ملکمخان میگوید: «مساوات بر دو نوع است یکی مساوات در نفوس و یکی مساوات در حدود و حقوق.» (دامغانی، ۱۳۵۷:۷۴) از مساوات در نفوس صحبتی به میان نمیآورد اما در مورد مساوات در حدود و حقوق بیان میکند که نباید با ملاحظه به افراد و با غرض زجر و سزا صورت پذیرد. وی در کتابچه غیبی در قانون سوم به حقوق ملت پرداخته است و در فقره اول چنین آورده است: قانون در کل ممالک ایران در حق جمیع افراد رعایای ایران حکم مساوی دارد. (دامغانی، ۱۳۵۷:۷۷) که اشاره به مساوات در حقوق دارد. یکی دیگر از ارکان موردنظر ملکمخان اطمینان است. ازنظر وی اطمینان عبارت است از حق امنیت که آن را به دو شکل اطمینان جانی و مالی تقسیم میکند. (دامغانی، ۱۳۵۷:۸۵)
در مقابل مستشارالدوله «کد سوم» را حریت شخصیه نامیده است که از آن اصل برائت به ذهن تبادر میکند (مستشارالدوله، ۱۳۸۲:۵۲). ملکم رکن سوم را اختیار میداند. از منظر او اختیار عبارت است از آزادیها که از آنها به اختیار ممدوح و مذموم یاد میکند. در دیدگاه ملکم اختیار مذموم سبب اختلال در نظم قانون پیغمبر است که منافی با مقصود اوست. او اختیارهای ممدوح را بر شش قسم تقسیم میکند که عبارتند از: اختیار بدنی، اختیار زبان، اختیار قلم، اختیار خیال، اختیار کسب، اختیار جماعت (دامغانی،۸۷- ۱۳۵۷:۸۵) مستشارالدوله نیز حق بر مصون بودن جان، مال و حیثیت از تعرض را، با تمسک به آیات قصاص بیان میکند. قابلتوجه است که وی براساس اندیشه اسلامی کدهای فرانسه را گسترش میدهد و بهعنوان مثال آیات حرمت زنا را برای امنیت ناموس بیان میکند. (مستشارالدوله، ۱۳۸۲:۵۲) وی در اقدامی قابل تحسین آزادی بیان را به امر به معروف گره میزند و لازمه تحقق مدافعه با ظلم را تحقق امر به معروف میداند و آزادی بیان و مطبوعات را نیز وسیلهای میداند برای تحقق امر به معروف و نهی از منکر.
از منظر وی نباید مطالب مطبوعات ضرری به دین، اخلاق عامه یا احکام وارد کند. (مستشارالدوله، ۱۳۸۲:۵۴) مستشارالدوله استدلالاتی در مورد آزادی اجتماعات و تشکلها بیان میکند که بهنظر میرسد فقط مقوله اهمیت اجتماع در مکتب اسلام را پوشش میدهد. (مستشارالدوله، ۱۳۸۲:۵۶)وی در فقره هفدهم، عدم شکنجه و تعذیب را بیان میکند که بخشی از حق بر تن و جسم را شامل میشود. (مستشارالدوله، ۶۶: ۱۳۸۲ ) و در فقره نوزدهم از فقرات نوزدهگانه حقوق عامه را به حق بر آموزش اختصاص میدهد و به لزوم بنای مکتبخانهها و معلمخانهها برای تربیت اطفال فقرا اشاره میکند: و برای چنین حق مترقی از شریعت مستنداتی میآورد تا اثبات کند این حق نیز در شریعت اسلام مسبوق به سابقه بوده است. در مقابل مستشارالدوله و ملکمخان که در آثار خود مبنا و منبع حق را علیالظاهر شریعت قرار میدهند دیگر روشنفکرانی همچون میرزا فتحعلی آخوندزاده و طالبوف نظرات دیگری در این زمینه دارند. آخوندزاده در پاسخ مکتوب به رساله یک کلمه مستشارالدوله همراه با بیان اینکه تلاش وی قابل ستایش است، اما مشکل عدم حریت و به عبارتی نبود حقوق سیاسی لازم را در عدم سازگاری شریعت اسلام و عدالت میداند؛ و برای تعارض میان شریعت اسلام و عدالت مثالهایی چون بیع عبد و امه(غلام و کنیز) برای نبود حریت شخصیه میزند. (آدمیت، ۱۵۸ -۱۳۴۹:۱۵۶)
طبق نظر آخوندزاده ترقی زمانی اتفاق میافتد که مردم از آزادی خیال برخوردار باشند و هر فرد هر چیزی را که میخواهد بتواند بگوید و هر چیزی میخواهد انجام دهد. اگر گفتار و کردار وی در نظر دیگران مقبول باشد آن را تصدیق میکنند و از آن بهره میبرند وگرنه خلاف آن را دیگری بیان میکند. بنابراین حق از تصادم اقوال و آرای مختلفه در مرکز خود قرار میگیرد. (آدمیت، ۱۳۴۹:۱۴۲)
ارسال نظر