در این زمینه تجربه‌ها بسیار بوده و در تاریخ موارد بسیاری در این زمینه رخ داده است. در کشور خود ما نیز در مقاطع مختلف موارد بسیاری مشاهده شده است و نمونه‌های متعددی را در این زمینه می‌توان نام برد.یکی از موارد تاریخی که بسیار از آن صحبت شده دوره پهلوی اول و سلطنت رضاشاه است. ازآنجاکه رضاشاه سواد چندانی نداشت، قاعدتا برای توسعه و پیشرفت کشور نمی‌توانست خود مبدع و مبتکر باشد و الگویی طراحی کند که خلاقانه و مناسب با بافت و بستر جامعه ایرانی باشد؛ ازهمین‌رو به‌دنبال تقلید از طرح‌هایی رفت که در جوامع دیگر درحال اجرا شدن بود. البته از ذکر این نکته نیز نباید غافل بود که هرچند رضاشاه خود سواد چندانی نداشت، اطراف او روشنفکرانی جمع شده بودند که بعضا دغدغه توسعه و پیشرفت کشور را در سر داشتند. بااین‌حال آنچه موضوع بحث زیر خواهد بود این است که رضاشاه از آتاتورک چه آموخت؟ در واقع یکی از سفرهای رسمی رضاشاه به خارج از کشور به ترکیه و دیدار با رهبر این کشور کمال آتاتورک بود؛ دیداری که در نهایت آثار و تبعات بسیاری برای کشور داشت. بر همین اساس تلاش خواهد شد ابعاد این موضوع بیش از پیش روشن شود.

مدل نوسازی مشابه

رضاشاه در خرداد ۱۳۱۳ در راس هیاتی بلندپایه، که شامل هفده نفر می‌شد و اکثرشان کارشناسان نظامی بودند، به ترکیه سفر کرد. در میان رهبران جهان، رضاشاه اولین کسی بود که به قدرت رسیدن آتاتورک در ترکیه را به وی تبریک گفت. رضاشاه به همین مناسبت هدایایی برای او به ترکیه فرستاد که همین امر زمینه‌ساز نزدیکی دو کشور و در نهایت سفر وی به ترکیه شد، اما در مورد سفر وی و آنچه رضاشاه از آتاتورک آموخت، باید گفت که در سطح کلان، آموخته پهلوی اول از آتاتورک شیوه نوسازی این رهبر مدرن ترک بود. در مجموع سه شیوه نوسازی را می‌توان مطرح کرد: یکی از آنها شیوه‌ای است که کشورهای آمریکا و انگلستان آن را در پیش گرفتند و به نوسازی دموکراتیک مشهور است؛ شیوه دوم شیوه نوسازی کمونیستی یا توتالیتر است که کشورهای چین و روسیه از آن استفاده کردند، اما شیوه سوم، نوسازی از بالاست که در آلمان و ژاپن اجرا شد. شیوه‌ توسعه و نوسازی که رضاشاه از آتاتورک آموخت یکی از انواع مشهور نوسازی از بالاست که در آن دخالت دولت به‌عنوان پیشگام و هدایتگر توسعه و صنعت تعریف شده است.

 

از مقاله‌ای به قلم محمدرضا چیت‌سازان