تغییر کاربری؛ زدودن حافظه تاریخی
اول باید کلیت قضیه را ببینیم که آیا اجازه داریم چهارباغ را پیادهرو کنیم و بعد، به فکر سنگفرش آن باشیم؟ باید دیدگاه میراث فرهنگی و متولیان شهرداری را مورد بررسی قرار دهیم. برخی معتقدند، خیابان باید به شیوه گذشته خودش برگردد و یک دسته هم به فکر بازسازی آن برای پاسخگویی به نیازهای روز هستند. هیچ اصفهانی وجود ندارد که تا به حال، از دروازه دولت به میدان انقلاب یا برعکس نرفته باشد. چهارباغ و بَر تجاری آن در پنج سال قبل را به خاطر بیاورید. نوع کاربری مغازهها و نوع پیاده و سواره چگونه بوده؟ وقتی خیابان چهارباغ را برای ساخت مترو بستند، چه اتفاقی برای کاربریهای بلافصل آن و لایههای پشتی افتاد؟ و حالا که پیادهرو شده، چه اتفاقی افتاده است؟ اگر گذشته را براساس اسناد تصویری گذشته بشناسیم و از افراد مسن، درباره گذشته شهر اصفهان سوال کنیم، این به آن معناست که باید به آن زمان برگردیم؟ یعنی شناسایی ما باید منجر به بازگشت به گذشته شود؟ میگویند اگر ماشین وارد خیابان چهارباغ - حدفاصل دروازه دولت تا میدان انقلاب- شود، سنگفرشها خراب میشود. ما هم نمیخواهیم چنین اتفاقی بیفتد. باید با بالا بردن سطح فرهنگ مردم، خیابان باز شود و سالی یکبار، با ماشین با پایینترین سرعت ممکن از این خیابان رد شویم تا یاد «خاطرات جمعی» گذشته بیفتیم.
خیابان «legend» یکی از خیابانهای قدیمی لندن است که هم گذر پیاده و هم گذر سواره دارد. نباید بخشی از خاطرات جمعی را حذف کنیم و خاطرات جعلی منطبق با ۴۰۰ سال پیش را بسازیم و درگیر مسائل پیشپاافتادهای مانند سنگفرش آجری یا سنگی شویم! نگاهی به کاربری مغازههای چهارباغ کنید. در گذشته، عمدتا برای خرید پوشاک به چهارباغ میرفتید اما حالا مردم برای فستفود و کافیشاپ به آنجا میروند. در واقع، بخشی از خاطرات جمعی را با پیادهرو کردن، حذف کردیم و خاطرات جعلی پدید آوردیم. بسیاری از افراد که از زمان قدیم در خیابان چهارباغ مغازه داشتند، تغییر شغل داده و از آنجا رفتهاند. وقتی یک شهر، قدمت داشته باشد، برای برگشتن به لایههای تاریخی و کهن آن، شناخت کالبد یکی از راههای شناخت گذشته آن است. برای مثال پدر یا مادر، پدربزرگ یا مادربزرگ و افرادی از نسلهای قدیم میتوانند درباره محله قدیمی شما صحبت کنند. این همان «تاریخ شفاهی» است.
طی ده پانزده سال اخیر، نگاه جدیدی مطرح شده که معماری را به شیوه علمی تاریخ شفاهی مورد بررسی قرار میدهند. البته این موضوع، قبلا هم وجود داشته و افراد خارجی و داخلی، این کار را انجام داده و اسنادی را براساس مطالعات تاریخ شفاهی جمعآوری کردهاند. یکی از این افراد مرحوم استاد دکتر محمدکریم پیرنیا بود که عمر خود را صرف تدوین اسناد تاریخ شفاهی گذشته معماری ایران کرد. او با افراد مسن درباره شیوه ساختوساز و بررسی واژههای خاص آن مصاحبه کرد. افراد غربی هم این کار را کردند که یکی از نخبهترین آنها که کارهای ارزشمندی انجام داده، دونالد نیوتن ویلبر است. او که همزمان به هشت یا ۹ زبان دنیا تسلط کامل داشت، به ایران میآید، کتابهایی در ارتباط با معماری ایرانی مینویسد و مطالعات تاریخ شفاهی را پیادهسازی میکند. حدود ده سال پیش که اسناد سازمان سیا منتشر شد، متوجه میشوند که یکی از مهرههای اصلی کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ همین آقا بوده و جالب اینجاست، با وجود اینکه معمار نبوده، آثار بسیار ارزشمندی نوشته است.
ارسال نظر