عدم مخالفت آمریکا با ملی شدن نفت در ایران
دین آچسن که در جریان دیدار مصدق از آمریکا با وی گفتوگو کرده بود در خاطرات خود نوشته است: «دکتر مصدق درحالىکه سرش را بر بازوى پسرش دکتر غلامحسین که با او به آمریکا آمده بود تکیه داده بود به آهستگى قدم برمیداشت، ولى به محض اینکه متوجه شد ما براى استقبال از او رفته بودیم سر از بازوى پسر برداشت و مانند یک جوان با گامهاى استوار به سوى ما آمد و در اینجا بود که فهمیدم ما با چگونه سیاستمدارى روبهرو هستیم و سبب غش کردنهاى او را درک کردم. او معمولا هنگامى خود را به غش کردن میزد که مسیر مذاکرات در جهت زیان ایران قرار میگرفت و از آن پس آن را دیپلماسى گریه و غش نام نهاده بودم به همانگونه که رقص سرگرد سالم از گروه «افسران آزاد مصر» براى مردم سودان به منظور جلب نظر آنان به اتحاد با مصر را دیپلماسى رقص خوانده بودم.» دین آچسن نوشته است: «ترومن و من در مذاکره با مصدق قانع شدیم که نباید زیاد تسلیم نظر انگلستان در قبال مساله نفت ایران از جمله موافقت با تعرض نظامى انگلستان به منظور تصرف آبادان شویم. دکتر مصدق در مذاکرات، درجایى که احساس میکرد ممکن است به زیان ایران تمام شود چهره درهم میکشید و لجوجانه حاضر به گذشت نمىشد و من در چهره او که در لحظات دیگر متبسم بود «ناسیونالیسم ایرانى» را که در تاریخ باستان خوانده بودم به وضوح مشاهده میکردم.»
ارسال نظر