نگاهی به توانایی سیاسی، نظامی و اقتصادی ساسانیان در جنوب خلیجفارس
حجاز زیر سیطره ایران
رفت و آمد ایرانیان در عربستان
این گزارش - زیارت کردن کعبه از سوی ساسان پسر بابک- گرچه نمیتواند مقرون به صحت باشد، اما نشاندهنده رفت و آمد بسیار زیاد و حضور ایرانیان در مکه، یکی از شهرهای ترانزیتی مسیر یمن- شام است. مسیری که یمن - یعنی جایی که کالاهای مشرق در آنجا خالی میشوند از جمله کالاهای چین و هند - را به شام - مرز تجاری و سیاسی رومشرقی یا بیزانس - وصل میکند که از مکه و مدینه میگذشت و باعث رشد و شکوفایی اقتصادی این دو شهر میشد. به احتمال زیاد همین عامل اقتصادی و البته عامل نظامی – سیاسی برای کنترل دریای سرخ که مورد رفت و آمد رومیان بود – باعث شد که ایرانیان بندر جده را ایجاد کنند ۳ و اقدام به ساخت قلعه در طائف کرده ۴، بر مدینه مسلط شده و برای آنجا عامل خراج تعیین کنند. این موضوع – تعیین عامل خراج برای مدینه - آشکارا در گزارش ابنخردادبه جغرافیدان قرن سوم هجری و معجمالبلدان یاقوتحموی در قرن هفتم هجری آمده است. ابنخردادبه میگوید:
«عاملی که از طرف مرزبان بادیه بر آنجا و منطقه تهامه نظارت میکرد مالیات آن نواحی را جمع میکرد و دو قبیله (یهودی) قریظه و نضیر فرمانروای شهر و قبایل اوس و خزرج (ساکن آنجا) بودند.» ۵ یاقوتحموی این مرزبان را، مرزبانزاره مینامد و مکه را نیز در حدود قلمرو آن میداند.۶ در مورد نواحی دیگر عربستان حمزه اصفهانی نام شانزده مرزبان ایرانی مناطق مختلف در عربستان را ذکر میکند که بر نواحی چون کنده، حضرموت و نواحی مجاور آن، نواحی متصل به ریف واقع در بادیه از حد حیره تا حدود بحرین، تغلبیه، عمان، یثرب و تهامه فرمانروایی میکردند. ۷ وی همچنین عنوان میکند که خراج آفریقیه و سرزمین نوبه (حبشه) برای یکی از این مرزبانان به نام ساسان بنروزبه فرستاده میشد. ۸
پرداخت خراج به ایران
این دو گزارش برای ما شکی باقی نمیگذارد که ایران در مقطعی از تاریخ خود بر نواحی غربی حجاز حکومت داشته و حتی عامل خراج نیز در دو شهر مهم آنجا (مکه و مدینه) تعیین میکرده است و این موضوع گزارش جاحظ (مورخ قرن سوم هجری) را تایید میکند که تمامی عربستان تحتتسلط سیستم اطلاعرسانی ساسانیان قرار داشت که این امر به علت منافع سیاسی و تجاری ایران در عربستان بود.۹ در اینجا باید از دولت نیمه مستقل حیره نام برد که تحت تابعیت ساسانیان بود. حکمرانان این دولت در قبال ساسانیان وظایفی داشتند.
«آنها مرزهای غربی ایران را در برابر فشار اعراب صحراگرد و بدوی که از داخل شبهجزیره عربستان هجوم میآوردند پاس میداشتند و در جنگهای ایران علیه دولت بیزانس و دستنشاندگان غسانی آنها سپاه کمکی تدارک میدیدند، آنها راههای تجارت ادویه را امن نگه میداشتند، از منافع تجاری ایران مراقبت میکردند و به حفظ حوزه نفوذ ایران در عربستان بهویژه در کرانه عربنشین خلیجفارس کمک میکردند. اینان بهعنوان دستنشاندگان یا کارگزاران شاهان ساسانی اساسا قدرت خود را مدیون پشتیبانیهای ارتش ایران بودند و سپاهی از سربازان ایران در حیره پایگاه داشتند. ساسانیان به میانجی لخمیان [دودمان حاکم بر حیره] زمام امور سیاسی و تجاری این نقطه را گاهی حتی تا مکه و یثرب در سرزمین حجاز در دست داشتند.»۱۰
این حکمرانان در ادوار بعد در جهت تسلط بر تمام عربستان کوشش بسیار کردند بهطوری که یکی از این حکمرانان به نام امرءالقیس در یکی از لشکرکشیهایش تا دروازههای شهر نجران در یمن شمالی پیش رفته و امروزه این مطلب از متن یک کتیبه که در عربستان جنوبی یافت شده تایید میشود.۱۱ اما اوج قدرت این خاندان و حکومت را باید در دوران منذر سوم که معاصر خسرو انوشیروان (۵۷۹-۵۳۱م) بوده، دانست. وی با استفاده از پشتیبانی ساسانیان از موقعیتی استوار برخوردار شد و تلاش کرد که در نواحی مرکزی عربستان پیشروی کند که این کار وی موجب شد تا سپاهیان رومی همواره در حال تشنج بهسر ببرند. دولت حیره مصالح خود را در نواحی مرکزی عربستان از طریق توسل به اسلحه و زور و برخورد با حمیریان که بر یمن حکم میراندند، استحکام بخشید.۱۲ کار بهجایی رسید که انوشیروان منذربن نعمان لخمی یا همان منذر سوم را از سوی خود بهعنوان ملک سرزمینهای مابین عمان، بحرین و یمامه تا طائف و بقیه حجاز و عربهای مقیم آنجا منصوب کرد.۱۳
استفاده استراتژیک از حیره
اهمیت حیره و نقش آن در عربستان تا حدی برای ساسانیان اهمیت داشت که نهتنها به آنان کمک نظامی میکردند، بلکه برای نگهداری جنگافزارها در نزدیکی حیره شهری بنا کردند به نام انبار که در واقع یک زرادخانه ایرانی بود و توسط یک مامور بلندپایه ساسانی اداره میشد. این مامور در هنگام بروز جنگ، جنگافزارها را به سواران تحویل میداد و پس از پایان عملیات فورا آنها را پس میگرفت.۱۴
کمک یهودیان به ساسانیان
همانطور که در قبل اشاره شد، ساسانیان و حیره توسط یهودیان مدینه در آنجا خراج میگرفتند. اما چرا از طریق یهودیان این کار انجام میشد؟ در جواب این پرسش باید گفت برخلاف بیزانس که توانسته بود در درون حجاز و یمن آیین مسیحی خویش را تبلیغ کرده و برخی از قبایل را با خود همراه کند، ساسانیان به چنین کاری نتوانستند توفیق یابند چراکه دین زرتشتی در درون ایران هم به دشواری قادر به حفظ خود در برابر مذاهب گوناگون مسیحی، مانوی و مزدکی بود و اصولا قابل تصور نبود که این دین بتواند در خارج از ایران گروندگانی بیابد که متعصبانه از آن دفاع کنند، به همین دلیل دربار ساسانی متوجه یهودیان شد.
اینان دشمنان سوگندخورده روم و از دیرگاه حامیان منافع ایران بودند. این قبایل یهودی عرب در حجاز به تکیهگاههای فرمانروایی لخمیها و بالطبع ساسانیان تبدیل شدند.۱۵ از سوی دیگر باید توجه داشت که در آن دوران رفت و آمد کاروان تا چه حد دشوار بود تا اینکه از حیره یا مدائن بتوان منطقهای را که مسیری طولانی بیابان آن را جدا میساخت اداره کرد. حتی برای سوارهنظام نیز آسان نبود که از این بیابان عبور کرده و در سوی دیگر آن بدون گروههای کمکی در پشتسر نبرد کند.۱۶ بنابراین باید از نیروی دیگری که در آن سوی بیابان ساکن بود استفاده میشد و این نیرو یهودیان بودند که بهواسطه قدرت اقتصادی خود بر قبایل اوس و خزرج تسلط و فرمانروایی داشتند.۱۷
قدرت اقتصادی آنان تا خیبر، واحه مجاور مدینه امتداد داشت که آن را بهصورت یک پایگاه اقتصادی و نظامی درآورده بودند. دور آنجا را دژهایی روی تپهها و قله کوهها فراگرفته بود و هریک از این دژها به تعدادی املاک معین متعلق بود که در مواقع خطر پناهگاه آنها بود. حتی بهروی یکی از این دژها منجنیقهایی نصب شده بود. شاخص عمده این املاک نخلستانها و کشتزارها بودند. هنگامی که در سال ۶۲۷ میلادی پیامبر اسلام(ص) خیبر را تصاحب کرد ناگهان توانگرترین مرد سراسر عربستان شد.۱۸ هنگامی که در میانه سده ششم میلادی قبایل عرب مدینه بر یهودیان آنجا برتری یافتند، نظارت و گردآوری مالیاتها از سوی نعمانبن منذر لخمی بر عهده عمروبن اطنابه خزرجی قرار گرفت که در حکم نماینده حکمران حیره بود.۱۹
رقابت ابرقدرتها
با توجه به آنچه گفته شد، مشخص میشود که ایران ساسانی در پی سیاست خود برای کنترل راههای تجاری عربستان تا چه حد موفق بوده است. تسلط بر مدینه و مکه و حکومت بر سواحل جنوبی خلیجفارس، ایجاد بندر جده وساخت قلعه در طائف، ایران ساسانی را تقریبا مالک عربستان میکرد و تنها یک نقطه دیگر باقی مانده بود تا ساسانیان ادعا کنند بر تمام حجاز فرمان میرانند و آن یمن بود که در اواخر دوران انوشیروان به تصرف ایران درآمد و در پی آن رقابت و خصومت بیزانس به علت بسته شدن تنگه بابالمندب یعنی راه تجاری- دریایی رومیان با ایران بیش از پیش افزایش یافت. خصومتی که در نهایت به ضعیف شدن هردو ابر قدرت آن روز جهان انجامید و آنان را در سالهای آتی در برابر اسلام ناتوان ساخت.
طاهر فتاحی
منابع:
1) برخی ادعیه مختصر که باژ، باج، باز، واج و واژ نیز نامیده میشوند، همهشان همان زمزمهاند که لب فروبسته، آرام میخوانند. ن.ک: جهانگیر اوشیدری، دانشنامه مزدیسنا، چاپ دوم، چاپ نشر مرکز، تهران، سال 1378، ص 306.
2) ن.ک: ابی الحسن علی بن حسین بن علی المسعودی، مروج الذهب و معادن الجوهر، الطبعه الاولی، المکتبه العصریه، بیروت- لبنان، 1425م-2005م، الجزء الاول، صص185-184
3) ن.ک: ابوعبدالله محمد بن عبدالله اللواتی الطنجی المعروف بابن بطوطه، رحله ابن بطوطه، الطبعه الاولی، دار احیاء العلوم، بیروت – لبنان، 1407ه، 1987م، الجزء الاول، ص 251؛ محمد بن عبدالمنعم الحمیری، الروض المعطار فی خیر الاقطار، الطبعه الثانیه، مکتبه لبنان، بیروت- لبنان، 1984م، ص 157؛ ابن مجاور ساخت جده را به یکی از پادشاهان ساسانی نسبت میدهد. ن.ک: لابن مجاور، صفه بلاد الیمن و مکه و بعض الحجاز المسماه تاریخ المستبصر، مکتبه الثقافه الدینیه، قاهره- مصر، 1996، ص 55
4) ن.ک: لابی الفرج علی بن الحسین الاصفهانی، الاغانی، الطبعه الثالثه، دارصادر، بیروت- لبنان، 1429 ه – 2008م، المجلد الثالث عشر، ص 145.طائف در مسیر تجارتی یمن- مکه قرار دارد.ن.ک: اصطخری، مسالک و ممالک، ص29
5) ابن خرداذبه، المسالک و الممالک، ص128، ابن رسته نیز به تسلط ایرانیان بر مدینه اشاره میکند. ن.ک. ابن علی احمد بن عمر ابن رسته، الاعلاق النفیسه، بمطبع بریل، لیدن، 1891م، صص64و63؛ جاحظ نیز به حضور ایرانیان درمدینه در زمانهای گذشته اشاره کرده است.ن.ک: ابی عثمان عمروبن بحر جاحظ، البیان والتبیین، الطبعه السابعه، مکتبه الخانجی، قاهره – مصر، 1418ه – 1998م، الجزء الاول، ص19
6) المدینه و مکه و کان علی المدینه و تهامه فی الجاهلیه عامل من قبل مرزبان الزاره یجبی خراجها و کانت قریظه و النضیر الیهود ملوکا حتی اخرجهم هنا الاوس و الخزرج من الانهار. ن. ک: یاقوت، معجمالبلدان، المجلد الرابع، ص460.
7) ن.ک: حمزه الاصفهانی، سنی ملوک الارض و الانبیاء، صص 139-137
8) ن.ک: حمزه الاصفهانی، پیشین، ص 138
9) ساسانیان به سبب منافع سیاسی و تجاری که در عربستان داشتند، سیستم چاپار منظمی نیز در سراسر آنجا برقرار کرده بودند. درخصوص گستردگی این شبکه برید جاحظ مورخ قرن سوم هجری میگوید: «تمام بادیههای عربستان و آبادیهای آن مملو از بریدان کسری بود مگر شام که آن هم در زمان تسلط ایران بر روم دارای برید بود.» وی به بریدان کسری و مقصد آنها اشاره کرده مینویسد آنان به حیره، بحرین و عمان رفت و آمد داشتهاند. ن.ک. لابی عثمان عمروبن بحر جاحظ، القول فی البغال، الطبعه الاولی، دارالجیل، بیروت-لبنان-۱۴۱۶ه، ۱۹۹۵م، صص۷۰-۶۹؛ همچنین الهمدانی ذکر میکند که هزار نفر زرتشتی در معادن نقره شمام کار میکردند که این موضوع نیز میتواند یکی دیگر از دلایل اقتصادی- سیاسی توجه خاص ساسانیان به حجاز باشد. ن.ک. الهمدانی، صفه جزیره العرب، ص۲۶۳
۱۰) احسان یارشاطر و دیگران، حضور ایرانیان در جهان اسلام، ویراسته ریچارد هوانسیان- جورج صباغ، ترجمه فریدون بدرهای، چاپ اول، چاپ مرکز بازشناسی اسلام و ایران، تهران، سال ۱۳۸۱، ص ۴۵
۱۱) ن.ک: فرانتس آلتهایم، کمکهای اقتصادی در دوران باستان، ترجمه امیرهوشنگ امینی، چاپ اول، چاپ انتشارات و آموزش انقلاب اسلامی، تهران، سال ۱۳۶۹، صص ۱۰۶-۱۰۵
۱۲) ن.ک: ن.و. پیگولوسکایا، اعراب حدود مرزهای روم شرقی و ایران در سدههای چهارم و ششم میلادی، ترجمه عنایتالله رضا، چاپ اول، چاپ مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی، تهران، سال ۱۳۷۲، ص ۱۷۶
۱۳) ن.ک: الطبری، تاریخ الرسل و الملوک، الجزء الثانی، ص ۱۴۹
۱۴) ن.ک:آلتهایم، کمکهای اقتصادی در دوران باستان، ص ۱۰۴
۱۵) ن.ک:آلتهایم، پیشین، صص ۱۷۵-۱۷۴
۱۶) ن.ک:آلتهایم، پیشین، ص ۱۰۷
۱۷) ن.ک: پژوهش دانشگاه کمبریج، تاریخ ایران، از سلوکیان تا فروپاشی ساسانیان، گردآورنده احسان یارشاطر، ترجمه حسن انوشه، چاپ دوم، چاپ انتشارات امیرکبیر، تهران، سال ۱۳۷۴، جلد سوم، قسمت اول، ص ۷۱۴
۱۸) ن.ک: آلتهایم، پیشین، ص ۱۱۰، ساسانیان به یهودیان مدینه بدون هیچ محدودیتی زره، کلاهخود، سپر، نیزه و شمشیر میدادند. در مورد قبیله نضیر، ۵۷ زره، همین تعداد کلاهخود و ۳۴۰ شمشیر ذکر میشود. در مورد قبیله قریظه ۳۰۰ زره، ۱۵۰۰ سپر، همین تعداد شمشیر و ۱۰۰ نیزه، پیداست که این مقدار تسلیحات نمیتوانست بدون اجازه و کمک ساسانیان باشد. آلتهایم، پیشین، صص ۱۰۹- ۱۰۸
۱۹) ن.ک: پژوهش دانشگاه کمبریج، تاریخ ایران، جلد سوم، قسمت اول، ص ۷۱۴؛ احسان یارشاطر و دیگران، حضور ایران در جهان اسلام، ص۵۱
ارسال نظر