اصل چهار ترومن و گستره فعالیت آن در ایران
یک برنامه آمریکایی
۱. جلوگیری از سیل نفوذ کمونیسم
۲. بالا بردن سطح زندگی مردم در جهت تامین بازاری مطمئن برای محصولات خود و نیز استفاده از منابع نفتی و موقعیت راهبردی ایران در جهت منافع سیاسی آمریکا.
ترومن در سال ۱۹۴۸ م برای بار دوم به ریاستجمهوری انتخاب شد. وی در نطق افتتاحیهاش که آن را در ۲۰ ژانویه ۱۹۴۸/۱۳۲۷ ایراد کرد، سیاست خارجی خود را- که قرار بود مبنای سیاست خارجی آمریکا را برای سه دهه متوالی تشکیل دهد- بیان کرد. وی خطاب به مردم آمریکا گفته بود:
من توجه شما را به مخاطراتی که جهان را تهدید میکند و به مکتبی که مردم آمریکا در طول حیاتشان آن را فلسفه غلط و اشتباه دانستهاند که در جهان رو به گسترش بود و به سختیها و رنجهای مردم افزوده است، جلب میکنم. آن فلسفه غلط کمونیسم است. کمونیسم بر این عقیده است که انسان آنچنان ضعیف و بیکفایت است که قادر به حکومت کردن بر خویش نبوده، بنابراین نیاز به حکومت حکمرانان قدرتمند دارد .
(۱۹۶۵: ۲۲۷- ۲۲۶ Traman,)
وی چهار اصل مهم را در جریان نطق افتتاحیهاش بیان کرد که عبارت بود از: حمایت از جامعه ملل، برنامه تجدید حیات اروپا، کمکهای دفاعی و نظامی و بالاخره اجرای برنامهای شجاعانه برای رشد علمی، صنعتی و پیشرفت کشورهای توسعهنیافته. این چهار اصل، مبنای اصلی سیاست خارجی اعلامشده ترومن در این نطق بود.
ترومن در سالهای آغازین جنگ سرد، هدفاصلی آمریکا از اصل چهار را که همانا مبارزه با سلطه کمونیسم در کشورهای جهان سوم و نیز تداوم رونق در تولید صنایع این کشورها بود، در زیر عبارتهایی چون ریشهکنی فقر و جهل پنهان کرد.
ماده چهار کمکهای اقتصادی آمریکا که به اصل چهار معروف شد، میگوید: مردم ایالاتمتحده آمریکا و سایر ملل، منافع مشترکی در پیشرفت آزادی و امور اقتصادی و اجتماعی تمام مردم جهان دارند.
چنین پیشرفتی راه و رسم دموکراسی را تقویت کرده، روابط بازرگانی را بسط میدهد و جهت تفاهم بینالمللی و برقراری صلح در جهان مفید خواهد بود.
مساعی مردمانی را که در نواحی عقبافتاده جهان زندگی میکنند و مایلند به ارزش و استعداد منابع خود پی برده، سطح زندگی خویش را بالا ببرند، میتوان بهوسیله تبادل اطلاعات فنی و تشویق آنها به جریان سرمایه، تقویت بخشید و این عمل تنها در سایه حسن تفاهم بینالمللی و اطمینان بر عدالت واقعی حاصل میشود.
سیاست ایالاتمتحده کمک فنی به کشورهای عقبافتاده جهان است تا بتوانند از منابع خود استفاده کنند. به رئیسجمهور اختیار داده میشود که مبالغی را جهت کمک فنی به کشورهای عقبافتاده و سازمانهای مربوط تخصیص دهد (اطلاعات ماهانه، آذر ۱۹:۱۳۳۱).
مهمترین اهدافی را که اصل چهار دنبال میکرد میتوان بهصورت زیر اولویتبندی کرد:
۱. جلوگیری از نفوذ کمونیسم شوروی، بهویژه در کشورهایی که ازنظر اقتصادی ضعیف بودند.
۲. کمک به بهرهبرداری بهتر جهت استخراج مواد خام در کشورهای عقبمانده با تبادل اطلاعات فنی.
این امر باید محرکی برای سرمایهگذاری باشد.
۳. توسعه امر تجارت به یاری برنامههای کمکرسانی و اقتصادی برای کشورهای جهانسوم (از جمله برنامههای چندجانبهای که توسط سازمان ملل متحد اجرا میشد).
زمینههای داخلی پذیرش اصل چهار
در واقع از سال ۱۹۴۶ م/ ۱۳۲۵ ش، در آمریکا شیوههای گوناگون مقابله با تهدید کمونیسم بررسی میشد. در میان راهحلهای پیشنهادشده برای سالهای پس از جنگ، اعطای کمکهای اقتصادی و فنی به کشورهای جهان سوم مورد توجه زیادی قرار داشت (آمبروز، ۱۳۰:۱۳۵۶)؛ زیرا به این ترتیب با انجام اصلاحات اقتصادی و اجتماعی در کشورهای جهان سوم، زمینه نفوذ کمونیسم از میان میرفت. ازسوی دیگر، پس از آنکه شوروی هم به قدرت اتمی دست یافت، دولت آمریکا بیش از گذشته به استفاده از ابزارهای کمزیانتر تشویق میشد. در این میان، ایران بهعنوان کشوری که مرزهای طولانی با شوروی داشت و منابع راهبردی آن میتوانست در جهان پس از جنگ اهمیت فراوان داشته باشد، توجه آمریکا را جلب کرد. آچسن عقیده داشت که اگر روسها در یکی از سه منطقه مهم ایران، تنگه داردانل و یونان نفوذ یابند دامنه قدرتشان تا آفریقا و سراسر مناطق نفتخیز و جنوب آمریکا و پس از آن به اروپا، جایی که در فرانسه و ایتالیا بزرگترین احزاب کمونیست سرمایهداری غرب را تهدید میکردند، گسترش خواهد یافت. (نوام چامسکی، ۱۳۷۰: ۵۰-۴۹).
بهویژه آنکه فعالیت طرفداران شوروی در سالهای پس از جنگ در مناطق غرب و شمال غرب ایران عامل دیگری بود که به سیاست غفلت و بیاعتنایی آمریکا نسبت به امور ایران پایان میداد. آمریکا سود خود را در ایجاد ایران مستقل و قدرتمند در برابر کمونیستها میدید (روبین، ۲۹:۱۳۶۳-۲۸).
در جریان سفر شاه در ۱۹۴۹ م به آمریکا، بیانیه مشترکی مبنی بر ادامه کمکهای نظامی اعلام شده بود.
همچنین ایالاتمتحده قول داده بود تا از تلاشهای ایران برای کسب وام از بانک جهانی حمایت کرده، برنامه اصل چهار را با اوضاع ایران هماهنگ و تطبیق کند (سنجر، ۱۳۶۸: ۵۷).
بعضی از ایرانیان هم از آمریکا انتظار دریافت کمکهای نظامی و اقتصادی داشتند و در این امر بر نقش ایران در پیروزی متفقین تاکید میورزیدند.
ناپایداری سیاسی ایران در اواخر دهه ۱۹۴۰ م/ ۱۳۲۰ ش که ناشی از اوجگیری نهضت ملی نفت ایران بود، نگرانیهای عمدهای را برای ایالاتمتحده آمریکا بهدنبال داشت. آمریکا نیز تحت تاثیر نظام دوقطبی جهان، نفوذ هرچه بیشتر در تحولات سیاسی، اقتصادی و نظامی ایران را در سرلوحه کار خود قرار داده بود.
هنگامی که ترومن اصل چهار را مطرح کرد ایران با مشکلات اقتصادی روبهرو بود و میخواست از بانک بینالمللی برای حل مشکلات اقتصادی خود وام دریافت کند، اما سرانجام پس از مدتها بحث و گفتوگو در ژانویه ۱۹۴۹ م / ۱۳۲۷ ش مدیر بخش وام بانک بینالمللی به سفارت انگلستان در واشنگتن اطلاع داد مدتی وقت لازم است تا بانک بینالمللی هر نوع وامی را به ایران بدهد.
اما گزارشهای مکرر سفارت آمریکا در تهران، مبنی بر مخاطرهآمیز بودن اوضاع اقتصادی کشور، به وزارت خارجه سبب شد که رونتری قائممقام رئیس بخش امور یونان، ترکیه و ایران، برای بررسی بیشتر به ایران بیاید.
گزارش تحلیلی رونتری که پیشبینی میکرد وقوع یک بحران شدید در ایران نزدیک است، مقامات آمریکایی را به پیگیری بیشتر تشویق کرد و آنان این بار هنری گریدی سفیر آمریکا در یونان را در راس هیاتی به ایران فرستادند.
هیات اجرای اصل چهار به دو شرط حاضر به در اختیار گذاشتن کمک اصل چهار به ایران بود: یکی از آنها تقسیم املاک سلطنتی بود.
برنامه مزبور یک عامل مهم و اصلی برای جلوگیری از نفوذ کمونیسم بهشمار میرفت. موضوع تقسیم املاک با موضوع کمک ۲۳ میلیون دلاری آمریکا از راه اصل چهار ارتباط مستقیم داشت.
برنامه تقسیم املاک سلطنتی شاه برنامه اساسی بود و محققا یک چاره فوری برای مرض موجود در ایران (یعنی وجود فقر و سبک ملکداری کهنه و قدیمی) محسوب میشد. (اسناد دفتر نخستوزیری، ۱۸ ژانویه ۱۹۵۲: سند شماره ۱۰۱۵/۱-۱۳۳۰-۱۰۲۳۸).
شرط دوم آنها دادن تعهد رسمی به دولت آمریکا بود، مبنی براینکه کشورهایی که از کمکهای اقتصادی و نظامی برخوردار میشوند موظفند در دفاع از دنیای آزاد و پیشرفت و ترقی دادن به حسننیت بینالمللی برای فراهم ساختن موجبات صلح جهانی و از بین بردن علل کشمکشهای بینالمللی و سوءتفاهمات شرکت کنند و سهیم باشند. (اسناد دفتر نخستوزیری، ۲۲ ژانویه ۱۹۵۲: سند شماره ۱۰۵/۱- ۱۳۳۰-۱۰۲۳۸).
یک نویسنده آمریکایی معتقد است که ما باید التماس کنیم و زحمت بکشیم تا ممالک محتاج را وادار به قبول کمک مادی آمریکا کنیم. کمکم ما به این موضوع پیمیبریم که گرفتن نیز همان اندازه توفیق و افتخار دارد که بخشیدن و بسیاری از مواقع دادن، سختتر از گرفتن است. علت اصلی تمام این معطلی و عدم موافقتهای اولیه درخصوص قبولی این کمکها این بود که طبق آن مقررات، ممالکی که کمک میگیرند باید رسما قبول کنند و وعده دهند که برای تقویت دو جبهه دفاعی جهان آزاد کوشش میکنند. این عبارت به نظر ایرانیان برای استقلالشان تهدیدآمیز است چون موجب خواهد شد که سیاست «بیطرفی» ایران به کلی خنثی شود و از آنجا که ایران در سرحد روسیه شوروی واقع شده، طرز استدلال و علت سیاست احتیاط دولت منطقی بهنظر میرسید (اسناد دفتر نخستوزیری، ۷ ژانویه ۱۹۵۲: ۵/۱۰/۱-۱۳۳۰).
واکنش وزارت امور خارج آمریکا پس از بررسی گزارش رونتری این بود که اعلام کرد وزارت امورخارجه آمریکا سیاست مربوط به ایران را با توجه به اوضاع وخیم کنونی با دقت مرور میکند و امکان اقدامات فوری را به منظور مقابله با وخامت بیشتر اوضاع در دست بررسی دارد. بنابراین، دادن وام از طریق بانک صادرات و واردات، به علت نبود قانون حمایت از سرمایهگذاری خارجی در ایران از یکطرف و ناچیز بودن اثر روانی آن از طرف دیگر، امکان ندارد (اسناد سیاست خارجی آمریکا: ۶۱)، ولی گسترش چشمگیر برنامه اصل چهار ترومن به عنوان «چاره موقت» درخور توجه است. بنابراین وزارت خارجه آمریکا از سفیرکبیر خود در تهران میخواهد که نظر کارشناسانه خود را به صورت تفصیلی که در محدوده ۵ تا ۱۵ میلیون دلار باشد، همراه با تعیین اولویت و جدول زمانی تهیه کند و به واشنگتن بفرستد.
گزارشهای ماموران آمریکایی در سال ۱۳۲۹ ش/۱۹۵۰ م حکایت از آن داشت که اگر ایالاتمتحده به کمک ایران نشتابد، نتایج شومی بهبار خواهد آورد و توصیه میشد که با آن نوعی برخورد «روانشناختی» کنند.
به منظور پیگیری گزارشهای ماموران آمریکایی در ایران، آن دولت کمکهای خود را در قالب اصل چهار ترومن، با امضای مقاولهنامه کمکهای فنی و اقتصادی، بین گریدی و رزمآرا در ۲۷ مهر ۱۳۲۹، ۱۹ اکتبر ۱۹۵۰ و با پرداخت ۵۰۰ هزار دلار کمک به ایران شروع کرد (فاتح: ۱۹۸؛ یوناه و نائز، ۱۳۷۸: ۳۲۴).
براساس قرارداد بین ایران و آمریکا در سال ۱۳۳۰/۱۹۵۱، اداره اصل چهار ترومن تاسیس و کمیسیون مشترک مرکب از نمایندگان دو کشور برای بهبود امور روستایی و اداره همکاریهای فنی آمریکا در ایران تشکیل شد و پروفسور ترنر همراه با همکاران خود شالوده کمیسیون مشترک را در ایران ریخت (اطلاعات ماهانه، آذر ۱۳۳۱: ۲۰).
در تاریخ ششم آذرماه ۱۳۳۰، آقای ویلیام وارن به عنوان رئیس اداره اصل چهار وارد ایران شد (صولتالدوله قشقایی، ۱۳۶۶: ۲۲۸).
بعد از یادداشتهایی که بین دکتر مصدق و ویلیام وارن، رئیس اداره اصل چهار ردوبدل شد، کمیسیون مشترک، مرکب از وزیر راه، وزیر کشاورزی، سفیر آمریکا در تهران و رئیس اداره اصل چهار تشکیل شد و در نتیجه تصمیم گرفته شد که برای اتخاذ تصمیمات و انجام شور و مشورت هفتهای یکبار کمیسیون با حضور وزرای بهداری، راه، فرهنگ، کشاورزی، مدیرعامل سازمان برنامه و رئیس اداره همکاری فنی تشکیل شود و ریاست این کمیسیون با وزیر بهداری باشد (همان: ۲۲۸؛ یوناه و نائز، ۱۳۷۸: ۳۶۹).
ارسال نظر