مصدق بهعنوان معلم
دکتر مصدق خود میگوید:«بعد از ورود به تهران شادروان دکتر ولیاللهخان نصر، مدیر مدرسه سیاسی به دیدنم آمد و مرا برای تدریس در آن مدرسه دعوت کرد. این دعوت که موضوع مطالعاتم را معلوم کرد خوشوقتیام را نیز فراهم کرد، چه آرزو داشتم مثل یک شاگرد در آن مدرسه تحصیل کنم، وضعیتم اجازه نمیداد و آن روز مدیر مدرسه به خانه من آمد و مرا بهجای یک استاد دعوت کرد. برای این کار کتابهایی را که در ایام تحصیل به ایران فرستاده بودم، شماره کردم و کتابخانه کوچکی را که از لوازم کار بود ترتیب دادم و چون تا بیستم شهریور که باید شروع کنم بیش از پنجاه روز نبود، خانواده را در شمیران نزد مادر گذاشتم و خود در هوای گرم شهر، ولی فارغ از هرگونه مزاحمت شب و روز، غیر از چند ساعت که برای استراحت تخصیص داده شده بود بهکار پرداختم، تا آنچه برای تدریس یک سال لازم بود، حاضر کنم. اولین روز ورودم به مدرسه که مدیر کیف مرا دید، پرسید محتویات آن چیست که آنقدر ضخیم شده است. گفتم کاری است که برای تدریس یکسال تهیه کردهام. از اینکه توانسته بودم در آن مدت قلیل کتابهای خارجی را مطالعه کنم و قانون موقت اصول محاکمات حقوقی را توضیح و تشریح کنم و صفحات آن را که از یک هزار تجاوز میکرد، به رشته تحریر درآورم تعجب کرد. این همان کتابی است که بعد به نام «دستور در محاکم قضایی» طبع و منتشر شد.»
ارسال نظر