خواستههای سفیر کریمخان از دربار استانبول
مذاکرات و قولوقرارهایی مرتبا از سوی استانبول پیشنهاد و از جانب ایران رد میشد. یک بار نیز دولت روسیه با عثمانی هم آواز شد و تهدید کرد اما وکیل میتوانست از عهده گفتوگوهای دشوار برآید. سرانجام با مرگ عبدالله پاشا مذاکرات به پایان رسید. در فوریه سال ۱۷۷۸ م یعنی تقریبا یک سال بعد بالاخره بابعالی(عثمانی) فتوایی بهدست آورد که ضمن آن اعلام شده بود سلطان میخواهد علیه وکیل مغرور دست به لشکرکشی بزرگی بزند! در این سال بهدلیل بیماری وکیل همه جا شایع شده بود که وکیل فوت شده است و موقعیت پیشین برای تسلط و استقرار مجدد بصره مساعد خواهد شد. با مرگ کریمخان پیش از رسیدن به هرگونه توافقی، عقربه زمان به موقعیت سال ۱۷۴۷ بازگشت. اسماعیلخان قشقایی که در سالهای آخر عمر وکیل فرد مورد اعتماد و پیشکارش بود، هدایایی را که سلطان عثمانی برای وکیل فرستاده بود در برابر دادن رسیدی از آخرین سفیر استانبول تحویل گرفت و ضبط کرد.
خواستههای ایران به قدر کفایت ساده بود. اگر استانبول دستور میداد که از مداخله نماینده عمرپاشا در کردستان(عراق) ممانعت شود و حقالعبور تحمیل شده بر زائران ایرانی لغو شود و چهل هزار کیسه پول برای جبران مصادره غیرقانونی اموال ایرانیانی که قربانی وبا شدهاند پرداخت میشد، با توجه به مواد و شرایط پیمان منعقده با نادرشاه در سپتامبر ۱۷۴۶ م کریمخان بابعالی نزاعی نخواهد داشت. گرچه ظاهرا دربار عثمانی تمایل داشت که با پرداخت وجوه فوق موافقت کند ولی از نظر عملی و تئوری موانعی برسر راه اجرای این پیشنهاد وجود داشت. عثمانی هنوز نشان نداده بود که قدرتی عالیه در عزل و وادار کردن پاشای بغداد دارد یا نه. چنین مینمود که عدم لیاقت ترکها آنان را از جبهه روسیه به جبهه ایران کشانیده است. استانبول بهشدت تلاش میکرد که خود را درگیر این کشمکشها نکند. آنها میخواستند عمرپاشا را با مردی شایسته و قابلاعتمادتر تعویض کنند تا درهای سازش و همکاری با ایران بازشود.
قتل عمرپاشا با دستوری که از دربار عثمانی صادر شد از سوی ایرانیان بهعنوان علامت آشتیجویانه ارج نهاده شد. اما در جریان جنگ تغییری حاصل نشد. صرفنظر از این مسائل کریمخان برآن بود که از نزاعهای محلی آینده بغداد در میان ترکها بهره گیرد. در این ایام بصره بهوسیله صادقخان سقوط کرد. بابعالی آشکارا در اضطراب فرو رفت و این خبر را تا چند هفته پنهان نگاه داشت تا اینکه در روز سوم ژوئیه با لاقیدی آن را اعلام کرد. بهرغم کنفرانس عالی ماه آگوست توپ قاپی(توپکاپی)و ورود سرعسکری با شصت هزار نفر به موصل در ماه سپتامبر، هنوز به جنگ رسمی تظاهری نمیشد...
ارسال نظر