گزارشی از نشست «بررسی تحولات ایران از آستانه مشروطیت تا پایان قاجار»
مواجهه سنت و تجدد
این اتفاق از نیمه عصر ناصری، با نشر مطبوعات، تاسیس مدارس، انتشار رساله و شبنامه و همچنین حرکتهای سیاسی و اجتماعی آغاز شد و نهایتا با هدایت بخشی از علما و نخبگان به استقرار نظام مشروطه در ایران منتهی شد. ایران در فاصله استقرار مشروطیت تا پایان قاجاریه، تجربه نو در فرهنگ، سیاست و اقتصاد را پشت سر گذاشت. برای نخستینبار نشریات آزاد در ایران منتشر شد؛ عالمان دینی با دو قرائت مشروطهخواهی و مشروعهخواهی در برابر هم صفآرایی کردند، در دوگانه سلطان و رعیت، سخن از برابری شاه و مردم به میان آمد، برای دخل و خرج مردم بودجهنویسی شد و نخستین قانون اساسی و مجلس ملی در ایران شکل گرفت. تمام این تجربههای نو، با چالش جدی در داخل و خارج از ایران همراه بود چراکه رقابت قدرتهای خارجی از یکسو و تلاش نخبگان ایرانی برای بهرهمندی از تجربههای غربی از سوی دیگر، مناسبات جدیدی را در عرصه بینالملل رقم زد.
ایران در کمتر از دو دهه گامهای بزرگی برای گذار از روزگار جهان قدیم به جدید برداشت و این حرکت تا پایان قاجاریه تداوم داشت. این دوران کوتاه اما تاثیرگذار در حیات سیاسی و اجتماعی ایران دستمایه پژوهشها و گفتوگوهای فراوانی در نیمه قرن اخیر بوده، تا جایی که به باور برخی از پژوهشگران بسیاری از تحولات بعدی ایران، تداوم نهضت مشروطیت بوده است. دانشکده ادبیات و علومانسانی دانشگاه تهران با همکاری انجمن ایرانشناسی فرانسه، موسسه نگارستان اندیشه و موسسه فرانسوی مطالعات آناتولی روزهای ۲۶ و ۲۷ آذرماه میزبان نشستی در تالار اقبالآشتیانی این دانشگاه بود که هدف از آن واکاوی همین بخش از دغدغههای علمی در حوزه مطالعات تاریخی بود. این کنفرانس که با عنوان «ایران در گذر: بررسی تحولات ایران در آستانه مشروطیت تا پایان قاجار» برگزار شد، میزبان استادان و پژوهشگرانی از شهرها و کشورهای مختلف بود تا وضع ایران در این دوران تاریخی را مورد واکاوی قرار دهند.
در ابتدای این نشست دکتر غلامحسین کریمیدوستان رئیس دانشکده ادبیات و علومانسانی ضمن خوشامدگویی به حاضران در نشست به نکاتی در رابطه با اهمیت برگزاری این همایش در واکاوی حافظه تاریخی به منظور آشنایی با وضع کنونی اشاره کرد. ژان کریستف بونته رایزن همکاریهای علمی سفارت فرانسه در تهران و دنی هرمان رئیس انجمن ایرانشناسی فرانسه نیز از دیگر مدعوین این پنل بودند که طی سخنان کوتاهی به نقش این دوره تاریخی و مطالعات فرهنگی صورت گرفته پیرامون آن در شکلگیری روابط ایران با دیگر کشورهای دنیا اشاره کردند. علی شهیدی دبیر همایش سخنران دیگر این پنل بود که تلاش کرد گزارشی از روند برگزاری این برنامه ارائه دهد. شهیدی به پیکربندی این همایش در قالب چهار نشست تخصصی با موضوعات: اندیشه و سیاست؛ فرهنگ و هنر؛ نگاه به ایران از بیرون و مفاهیم اجتماعی اشاره کرد. وی همچنین گفت: «همزمان با برگزاری همایش، کتاب خلاصه مقالات همایش مشتمل بر حدود یکصد چکیده مقاله به زبانهای فارسی، فرانسه و انگلیسی منتشر شده است.»
در ادامه دو تن از استادان گروه تاریخ دانشگاه تهران به ارائه مقالات خود در این بخش پرداختند. دکتر حسن حضرتی معاون دانشکده ادبیات و رئیس کمیته ایرانشناسی دانشکده سخنرانی خود را پیرامون انجمن سعادت ایرانیان استانبول ارائه و تلاش کرد به این پرسش پاسخ دهد که آیا این انجمن تلاشی در مسیر سنت بود، یا با هدف پیشبرد تجدد نقشآفرینی کرد. به گفته این استاد تاریخ دانشگاه تهران «معمولا ادعا میشود، تشکیل انجمن سعادت ایرانیان استانبول در ایام مشروطهخواهی و سالهای استبداد صغیر، تلاشی بود در مسیر حریتخواهی و قانونگرایی. دغدغه اصلی اعضای این انجمن، ترقی و توسعه ایران در ذیل حاکمیت قانون و نظام مشروطه و تحدید قدرت سلطان بود.»
وی در پژوهش خود کوششی سندمحور در به آزمون گذاشتن این مدعا که عموما از سوی مورخان و مشروطهخواهان و اعضای خود انجمن بهگونههای مختلف مطرح شده، داشته است. حضرتی در این پژوهش، این ادعا را به چالش کشیده و فرآیند کنش این انجمن را در استانبول زمانیکه در اوج قدرت و اقتدار بودند، بررسی کرده است. به عقیده وی فاصلهای وجود دارد میان ادعای این جریان مبنی بر تلاش در مسیر قانونخواهی و آزادیخواهی و مطالبات گروهی و جریانی این تشکل و سهمخواهی از قدرت و پیگیری منافع خاصه انجمن که برخلاف شعارهای قانونگرایانه این انجمن بود. این رویکرد موجب شد که انجمن در مسیری خلاف آنچه ادعا کرده بود، روشی خودکامه را برای پیشبرد اهداف خود پیش ببرد و در سالهای پس از مشروطه خود به جریانی مزاحم برای استقرار قانونگرایی مبدل شد و دانسته یا نادانسته در تضعیف مطالبات قانونی جریان مشروطهخواه گام برداشت. دکتر حضرتی در پژوهش تفصیلی خود که به همایش «ایران در گذار» ارائه داده بود، نشان داده که چه نسبتی میان مطالبات آرمانگرایانه و خواستههای گروهی و فردی و سهمخواهی جریانی در کنشهای سیاسی انجمن سعادت میتوان برقرار کرد.
دکتر داریوش رحمانیان دانشیار گروه تاریخ دانشگاه تهران سخنران بعدی این نشست بود. وی ضمن اشاره به این امر که انقلاب مشروطه از زمان وقوع تاکنون مورد داوری و ارزیابیهای گوناگون قرار گرفته است، مساله محوری درباره این رویداد مهم را در یک پرسش بزرگ و کلی صورتبندی کرد: «انقلاب مشروطه در تاریخ تجددخواهی ایران و ایرانیان چه جایگاهی دارد؟» به باور رحمانیان «پاسخهای داده شده به این پرسش که بیشتر نامنظم و پراکنده هستند را میتوان از درون آثار مورخان مشروطه و مشروطهخواهان بیرون کشید. این کاری است بسیار سودمند که تاکنون چنانکه شایسته و بایسته است، انجام نشده است. بوده و هستند تاریخنگارانی که انقلاب مشروطه و بهطور کلی پروژه/ پروسه تجددخواهی در ایران را بحرانزا و بحرانآفرین تلقی کرده و از مصائبی که به بار آورده سخن گفتهاند. پارهای از اینان برپایه ذهنیت توطئه انقلاب مشروطه و کنشگران آن را روایت کردهاند. کسانی دیگر با تکیه و تاکید بر پارهای آشفتگی و ناسازگاریهای مفهومی در ذهن و زبان مشروطهخواهان، آن را نماینده انحرافی مهم در روند تجدد ایرانی شناختهاند. بهزعم اینان مشروطه ایرانی خشت کجی بود که دیواری که بر پایه آن بالا آمد در جریانهای بعدی بر سر ایرانیان آوار شد.»
دکتر رحمانیان در ادامه به روایتهای موجود پیرامون مشروطه پرداخت و گفت: «شکست و ناکامی مشروطه نزد شمار قابل توجهی از پژوهشگران به روایتی کاملا چیره و جاافتاده تبدیل شده است. در کلانروایتهایی که برپایه چنین رویکردها و مفهومهایی شکل میگیرد، آنچه به درجات مختلف مغفول و مسکوت میماند، دستاوردهای انقلاب مشروطه است. دستاوردهای ماندگار و گوناگون در همه ابعاد و زمینههای سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی.» وی در ادامه به بیان رویکرد خود نسبت به رویداد مشروطه پرداخت و کوشید با استفاده از دو مفهوم «گذار» و «گذرگاه» روایتی از انقلاب مشروطه ارائه دهد که آن را به مثابه یک نقطه عطف در تاریخ تجدد ایرانی و روند همچنان زنده و فعال اصلاحات و نوگرایی ایران معرفی کند. در روایت رحمانیان از انقلاب مشروطه، این انقلاب رویدادی است به معنای دقیق کلمه دورانساز که بر یک دوران تاریخی نقطه پایان نهاد و سرآغاز واقعی یک دوران تاریخی جدید شد. به گفته او: «با این انقلاب ایران و ایرانی به راهی دیگر افتاد و به گذرگاهی جدید از تاریخ خود وارد شد. راه و گذرگاهی که همچنان در آغاز آن قرار دارد. در این روایت انقلاب مشروطه با همه کمبودها و کاستیها و گرفتاریهایش نشانی از زنده بودن و در راه بودن مردم ایران است. این روایت، روایت پیروزی است نه شکست و پیام امید است نه ناامیدی.»
ارسال نظر