گویا دانشنامه فارسی فخررازی موسوم به جامع‌العلوم، کهن‌ترین دانشنامه‌ای است که در آن «علم‌الجواهر» (در بعضی دست‌نویس‌ها: «معرفه الاحجار» یا «علم المعرفه الجواهر و الاحجار») به‌صورت علمی مستقل یاد شده است. اشاره نکردن فخررازی به علم معادن در زمره شاخه‌های مختلف علمی، ممکن است این شبهه را پدید آورد که مقصود وی از علم‌الجواهر همان مبحث تکوین معدنیات است. اما بررسی متن این بخش از جامع العلوم روشن می‌سازد که مقصود وی دقیقا همان مطالبی است که به‌طور معمول در آثار گوهرشناسی دوره اسلامی ذکر شده است. در جواهرنامه‌های تالیف شده در دوره اسلامی می‌توان دو سنت کمابیش متمایز شرقی (یا به عبارت دقیق‌تر: ایرانی یا شرقی-ایرانی) و غربی را بازشناخت:

۱. سنت شرقی-ایرانی با کتاب «الجماهر و صفات» نوشته ابن‌ماسویه آغاز شد و در ربع دوم سده ۵ ق و با نگارش الجماهر بیرونی به اوج خود رسید. الجماهر تاثیری شگرف بر همه جواهرنامه‌های تالیف‌شده در شرق جهان اسلام (حوزه تمدنی ایران) و به‌ویژه بر جواهرنامه‌های فارسی گذاشت.

۲. احمد بن‌یوسف تیفاشی نیز با نگارش ازهار الافکار فی جواهر الاحجار در حدود ۶۴۴-۶۴۲ق پایه‌گذار سنت کانی‌شناسی نوینی بود که از همان روزگار خود وی، در مصر، شام و همه سرزمین‌های غربی جهان اسلام شکل گرفت و به موازات سنت کانی‌شناسی رایج در شرق جهان اسلام، به حیات خود ادامه داد.

در واقع مولفان غرب جهان اسلام، به همان نسبت که غالبا از الجماهر بیرونی بی‌خبر بوده‌اند، به ازهار الافکار تیفاشی توجهی خاص داشته‌اند. در میان نویسندگان شرقی نیز کمتر کسی به کتاب تیفاشی استناد کرده است. در این میان آثاری چون جواهرنامه محمد بن منصور(تالیف اوایل سده ۸ق) که از هر دو سنت کانی‌شناسی بهره فراوان داشته و نیز نخب‌الذخائر فی‌احوال الجواهر ابن‌اکفانی که به‌رغم تالیف در غرب از الجماهر تاثیر بسیار گرفته و نشانه‌ای از تاثیر ازهار الافکار در آن دیده نمی‌شود، بسیار اندکند.

تا جایی که می‌دانیم دانشنامه فارسی فخر رازی موسوم به جامع‌العلوم یا جامع ستینی کهن‌ترین اثری است که در آن گوهر‌شناسی با عنوان «علم‌الجواهر» به‌صورت علمی مستقل یاد شده است. فخر رازی در باب علم‌الجواهر (باب ۳۲) این کتاب، ساختار مرسوم ابواب دیگر یعنی تقسیم باب به سه بخش «الاصول‌الظاهره» و «الاصول المشکله» (هر کدام دارای ۳ اصل) و «الامتحانات» (مشتمل بر ۳ امتحان) را کنار گذاشته و به‌جای آن ۹ گوهر یاقوت، لعل، زمرد، فیروزه، عقیق، بلور، الماس، مغناطیس و مروارید را ذیل ۹ اصل پیاپی یاد کرده است. اشاره فخر رازی به نام «بوریحان» ذیل اصل دوم (درباره لعل) تردیدی در بهره‌گیری او از الجماهرفی‌الجواهر بیرونی باقی نمی‌گذارد. اما مقایسه میان این باب با الجماهر و نیز جواهرنامه نظامی، نشان از آن دارد که فخر رازی دست‌کم به یکی از مآخذ ابوریحان، یعنی الجواهر والاشباه کندی دسترسی مستقیم داشته و عباراتی از آن را بی‌واسطه نقل کرده است. وی همچنین به آثاری از ابن‌سینا و رازی استناد کرده است. این مقایسه‌ها همچنین می‌تواند در پاره‌ای موارد در تصحیح متن جامع ستینی به‌کار‌ آید.

۲. نفایس الفنون فی عرایس العیون. شمس‌الدین محمد بن‌محمود آملی در «فن هفتم از مقاله چهارم» دانشنامه فارسی خود که به «علم خواص» اختصاص دارد، پس از اشاره به خواص حیوانات چهارپا، پرندگان و حیوانات بحری، در باب چهارم به خواص جواهر و احجار پرداخته است. در این باب درباره گوهرهای زیر سخن به میان آمده است: مروارید، یاقوت، لعل، زمرد، الماس، فیروزه، بیجاده، بسد، پادزهر، مغناطیس، عقیق، لاجورد، یشم، بلور، مینا، کهربا، شبه، مارقشیشا، مغنیسیا، اثمد، حجر الیهود، حجرالحیه، حجر حبشی، حجر زیت، سنگ یرقان، سنگ عقاب، باغض الخل، حجرالقیسور، سنگ موش و سنگ طلق. ارجاع او به بیرونی، بهره‌گیری وی از مطالب الجماهر (احتمالا به‌واسطه یکی از روایت‌های فارسی) را ثابت می‌کند، اما به‌نظر می‌رسد که وی از ازهار الافکار تیفاشی یا یکی از آثار مبتنی بر آن نیز تاثیر گرفته باشد. آملی ظاهرا برخی مطالب فرعی را نیز با مراجعه به منابع دیگر از خود افزوده است. جالب آنکه وی مطلبی را که فخر رازی درباره خاصیت مغناطیس از محمدبن‌ زکریای رازی نقل کرده، به ابن‌سینا نسبت می‌دهد.

گفتنی است که شهمردان بن‌ابی‌الخیر رازی نیز مقاله ششم از قسم نخستین نزهت‌نامه علایی را با عنوان «اندر اجساد و احجار و جواهر» در هشت باب به بحث معدنیات پرداخته است. اما این مطالب با مطالبی که معمولا در جواهرنامه‌ها ذکر می‌شود تفاوت بسیار دارد و باید در ضمن کتب خواص یا کتب احجار از این اثر یاد شود. اما در اینجا به مناسبت آنکه این اثر از کهن‌ترین آثار علمی به‌شمار می‌آید (تالیف پیش از ۵۱۳ق) فهرست ابواب این مقاله ذکر می‌شود: ۱. در مقدمه بودن و رستن؛ ۲. اندر اجساد گدازنده و آوازدهنده (= فلزات) هفت جنس؛ ۳. در آنچه ارواح خوانند مانند آنچه جان دارد (جیوه، گوگرد، زرنیخ، نوشادر)؛ ۴. اندر جواهر و نگین‌ها: دُر و مروارید، یاقوت، زبرجد، الماس، فیروزه، دهنه، لاجورد، پادزهر، عقیق، خماهن، بسد، کهربا، بلور، شبه، بیجاده، جزع و جمست (این بخش نیز بیشتر به «خواص» سنگ‌ها و نه مطالب معمول در جواهرنامه‌ها اختصاص دارد)؛ ۵. اندر اجساد معدنی - هشت جنس (مارقشیشا، مغنیسیا، شادنه، مغناطیس، توتیا، نمک، زاج، بوره)؛ ۶. اندر اجسام مولده که بسازند چهار جنس (برنج، نیروا، سپیدروی، آهن سرندیبی)؛ ۷.اندر اجساد معموله ۹ جنس (شنگرف، زنگار، اسپیداب، مرداسنگ، زعفران آهن، روسختج، در متزلزل گردانیدن اجساد، اقلیمیا، شک)؛ باب هشتم اندر چند سنگ که از جانوران پدید‌ آید و دیگر گونه‌ها (حجر عقاب، خطاف، استر (سنگ پدید آمده از استر)، سگ،... سنگ آسمان گون، دیگر سنگ‌ها از هر گونه).

بخشی از یک مقاله به قلم یونس کرامتی.