ماموریت دنیس رایت
به روایت هندرسن، انتظام پس از خواندن آن، اوقات تلخى کرده بود. اما هر چه بود همان متن در جلسه ۹ آذر هیات دولت ایران، بیهیچ کم و زیاد، به تصویب رسید. راهحلى که آمریکاییها براى حل مساله نفت ایران در نظر داشتند تشکیل کنسرسیومى از هفت شرکت بزرگ بینالمللى بود و حال آنکه شرکت نفت انگلیس و ایران، پس از پیروزى کودتا مصرانه اعاده وضع سابق را میخواست و دلیلى نمیدید که دیگران را بر سر سفره نفت ایران راه دهد. اما آمریکا راه درازى پیموده بود. روزى که بریتانیا قصد اعزام نیرو و اشغال آبادان را داشت آمریکا به مخالفت برخاست و دولت کارگرى اتلى در برابر آمریکا سپر انداخت و از توسل به قوه قهریه منصرف شد و بهناچار راه مذاکره را پیش گرفت. اما فضاى مذاکره از هر دو جانب مملو از اکراه و نفرت بود. در طول مدتى که مصدق بر سر کار بود بریتانیا در واقع دو نوع سیاست را دنبال مىکرد؛ اول سیاست ظاهرى مبتنى بر مذاکره یعنى سیاستى رسمى و علنى که با اکراه و بیمیلى آن را ادامه مىداد و دیگر سیاست باطنى که هدف آن براندازى دولت مصدق بود و با جدیت و اشتیاق تمام پیگیری مىشد.
جو حاکم در هر دو طرف منازعه امکان نگرشى واقعبینانه را نمىداد. از طرفى ساختار موجود صنعت جهانى نفت و امکانات بالفعل تحرکات در شطرنج قدرتهاى بزرگ جهانى میدان نمىداد که ملى شدن نفت ایران در ابعاد مورد نظر مصدق عملى شود و ایران را از ثمرات و نتایج دلخواه آن برخوردار سازد و از طرف دیگر نیز خواسته زعماى بریتانیا یعنى اعاده وضع سابق و برگشت سلطه انحصارى بر نفت ایران در شرایط و اوضاع واحوال آن روز دعایى نامستجاب بود. انگیزه اصلى آن سیاست براندازى که اشاره کردیم انتقامگیرى و تشفى خاطر و در واقع دفاعى مذبوحانه از حیثیت بینالمللى یک امپراتورى درحال غروب بود که پس از جنگ جهانى دوم و از دست دادن هندوستان قدم به قدم از قلههاى قدرت مجبور به عقبنشینى شده بود و در آن شرایط بیش از هر زمان دیگری نیازمند آن بود که حفظ ظاهر کند و خود را از تکوتا نیندازد.
بریتانیا در اجراى سیاست براندازى بر دو محور حرکت مىکرد. محور اول تحرکاتى در صحنه بینالمللى بود که به منظور تنگتر کردن حلقه محاصره بر گرد ایران و سلب امکانات راهاندازى و فروش نفت از دولت مصدق انجام مىگرفت. اقداماتى از قبیل شکایت به دادگاه جهانى لاهه و شوراى امنیت و توقیف محمولههاى نفتى در بنادر عدن و ایتالیا و ژاپن از مظاهر عمده این تحرکات بود. محور دوم سیاست براندازى در صحنه داخل ایران بود و آن شامل کلیه فعالیتهایى مىشد که به منظور ساقط کردن حکومت مصدق چه از راه تهییج مجلس به مخالفت با وى یا تشویق شاه به خلع او یا تحریک عوامل موثر دیگر از ارباب جراید و روساى عشایر و امراى ارتش و سردستههاى اوباش یا پراکندن شایعات و غیره انجام مىگرفت و ادامه همین فعالیتها بود که در نهایت با طرح نقشه کودتا و اجراى آن از سوى سازمان سیاى آمریکا به هدف نشست.
ارسال نظر