گفتهها
«گویند که امیر در کودکی که ناهار اولاد قائممقام را میآورد، در حجره معلمشان ایستاده برای باز بردن ظروف؛ آنچه معلم به آنها میآموخت او فرا میگرفت تا روزی قائممقام به آزمایش پسرانش آمده هر چه از آنها پرسید، ندانستند، امیر جواب میداد. قائممقام پرسید تقی تو کجا درس خواندهای عرض نمود روزها که غذای آقازادهها را آورده ایستاده میشنوم. قائممقام انعامی به او داد. او نگرفت و گریه کرد. بدو فرمود چه میخواهی؟ عرض کرد به معلم امر فرمایید درسی را که به آقازادهها میدهد به من هم بیاموزد. قائممقام را دل سوخته، معلم را فرمود تا به او نیز بیاموزد.» و شاید پس از این ماجرا بود که قائم مقام آن جملات معروف را در وصف این کودک مشتاق به دانستن و آموختن بر زبان آورد: «این پسر خیلی ترقیات دارد و قوانین بزرگ به روزگار میگذارد. باش تا صبح دولتش بدمد.»
ارسال نظر