چند سال بعد، دولت انگلیس برای افزایش حجم عملیات تجاری خود، هیات دیگری به شیراز گسیل داشت و خواستار گسترش روابط دوجانبه شد. کریم‌خان به نمایندگان انگلیس روی خوش نشان نداد و اظهار کرد: «من پادشاه ایران نیستم و وکیل دولت و رعیت هستم. اگر او با پادشاه ایران کاری دارد، او را نزد شاه اسماعیل سوم که در قلعه آباده می‌باشد، ببرید و کارش را انجام دهید وگرنه ما با او کاری نداریم. اهالی ایران هم احتیاجی به امتعه و اقمشه فرنگی ندارند. زیرا پنبه، پشم، کرک، ابریشم و کتان در ایران زیاده از حد و اندازه وجود دارد.» برخورد کریم‌خان زند با هیات انگلیسی نشان از سیاست‌های توسعه‌طلبانه و یکجانبه آن کشور داشت. پس از تعرض‌های «میرمهنا» در خلیج‌فارس و تبدیل شدن او به یک مشکل جدی برای خان زند، انگلیسی‌ها از فرصت به‌دست آمده نهایت بهره‌برداری را به‌عمل آوردند و آمادگی خود را به‌منظور سرکوب میرمهنا به کریم‌خان اعلام کردند. هیات انگلیسی وارد ایران شد و ضمن مذاکره با دربار زند، موافقت‌نامه‌ای بین طرفین به امضا رسید که به موجب آن دو دولت تعهدات زیر را پذیرفتند:

۱) دریافت حق انحصاری تجارت جزیره خارک توسط انگلیسی‌ها

۲) همکاری نیروی دریایی انگلیس با ایران برای مقابله با میر مهنا

۳) فروش پارچه‌های مورد نیاز لباس سربازان زندیه از سوی انگلیس

۴) تعهد ایران برای اعطای ابریشم گیلان و پشم کاشان به انگلیس، در مقابل پارچه‌های این کشور.

این معاهده سرانجام چندان مطلوبی نداشت و چون انگلیسی‌ها توفیقی در بیرون راندن میرمهنا از خلیج‌فارس نداشتند، کریم‌خان دستور لغو آن را صادر کرد و به زکی‌خان فرمان داد تا خارک و مواضع دیگر انگلیسی‌ها را تصرف کند، این کار صورت گرفت و موقتا روابط دو کشور رو به تیرگی نهاد.

منبع: عباس رمضانی، معاهدات تاریخی ایران، انتشارات ترفند، ۱۳۸۷.