این نوع نسخه‌پیچی‌ها بیش از آنکه ناشی از ناخوشی ایران باشد، به قصد حاصل شدن منافع قدرت بود. در این چند دهه اخیر آنچه از سوی نویسندگان و اهل علوم‌انسانی مطرح شد، دیگر نسبت سنت و تجدد نیست، بلکه مفاهیمی چون توسعه و تقدم و تاخر توسعه اقتصادی و سیاسی است. اینکه می‌گوییم سوال نسبت سنت و تجدد به فراموشی رفت، این نیست که کلا در حوزه روشنفکری مطرح نبوده، چرا مطرح بوده ولی آنچه از سنت و تجدد به دست داده شد، برداشت ایدئولوژیک چه از سنت و چه از تجدد بوده است.

در نظریات توسعه دیگر خبری از نسبت سنت و تجدد نیست، بلکه بحث بر سر انتخاب جعبه جادویی مناسب برای تجویز به ایران است، به دیگر سخن، ما دیگر دنبال پاسخ به «مشکل ایران» نیستیم، بلکه در پی انتخاب یکی از پاسخ‌های غربی هستیم، کیست که نداند «سوژه» غربی، ابژه (موضوع) مربوط به خود را دارد و آنچه توسط آنها تولید می‌شود نسبتی با «مشکل ایران» ندارد، چراکه موضوع غرب خودش است و ما هم زمانی می‌توانیم پاسخی به چرایی انحطاط بدهیم که به تامل در موضوع خود «آگاهی ایران» بنشینیم، این‌جا، جایی است که می‌توانیم علم ایران را بنا کنیم و گرنه تا اطلاع ثانوی در منجلاب نظریات توسعه دست و پا خواهیم زد.

منبع: بخشی از یادداشت سیامک سپهر نیا در شماره ۱۲مجله قلم یاران.