تحول فرهنگ مخالفت در ایران
تفاوتهای کیفی در روابط آمریکا- ایران در دورههای ۱۲۸۸ و ۱۳۳۲ به ورود دو عامل جدید در سیاست قدرت آمریکا بازمیگشت: اول، فعالیتهای شدید ضدکمونیستی (محدودسازی اتحاد شوروی و نیروهای تندرو در ایران) و دوم، سیاست نفتی (دسترسی به منابع نفتی ایران و خلیجفارس؛ هیچ کدام از این دو عنصر در سال ۱۲۸۸ مطرح نبود، حال آنکه هر دو مساله، رویاروی سیاستگذاران آمریکا در سال ۱۳۳۲ قرار گرفته بود. گرچه تصمیم به حمایت از شاه قاجار در ۱۲۸۸ تصمیمی سیاسی بود، سیاستهای آمریکا در ۱۳۳۲-۱۳۳۴ اساسا نظامی و اقتصادی بهشمار میرفت. از نظر ایرانیان عملگرا دهه ۱۳۳۰ زمان سازماندهی مجدد خود برای مقابله با سیاست دخالت گسترده آمریکا در ایران بود.
فرهنگ سیاسی ایران با ناکامیهای جنگ جهانی اول و سپس فعال شدن مجلس در جنگ جهانی دوم خود را تطبیق داده بود. بهدنبال کودتای ۱۳۳۲ و «دوران فترت» زاهدی، فرهنگ سیاسی مخالفت، چنانکه در ادبیات و هنر و نیز نهضتهای سیاسی ایران منعکس شده است، به تدریج در این امور تمرکز یافت: ۱- لزوم براندازی پادشاهی، ۲- ارزیابی نقاط ضعف و قوت سیاست آمریکا نسبت به ایران و جهان سوم و ۳- ارزیابی مجدد فعالیت سیاسی در ایران، در این میان مجلات زیرزمینی یا «کوچک» به تدریج از اواخر دهه ۱۳۳۰ ظاهر شدند و در این زمان دانشجویان ایرانی در اروپا و آمریکا و انجمنها و کلوپهای فرهنگی خود را تجدید سازمان دادند. نشانههای فعالیت روستایی در میان روستاییان و گروههای زیرزمینی شهری جدید در گزارشهای مطبوعاتی محلی و ملی ظاهر شد. شکلگیری ساواک در ۱۳۳۹، بازسازی گروههای مستشاری نظامی آمریکا در ۱۳۳۷ و پیمان همکاری متقابل بین آمریکا و ایران، هرکدام واکنشی در برابر جهتگیریهای جدید جریان مخالف ایران و تحولات فرهنگ سیاسی اعلام مخالفت در ایران بود.
ارسال نظر