خورشید خانم نخستین صنعتگر تهرانی
با شکست ایران از روسیه، روند انحطاط سیاسی- اقتصادی ایران که از مرگ شاه عباس آغاز شده بود، شدت بیشتری گرفت و دخالت دو دولت قدرتمند استعمارگر روس و انگلیس با شیب تندتری ادامه یافت. محمد میرزا پس از مرگ فتحعلی شاه با همت و تلاش قائممقام فراهانی صدراعظم کاردان و وطندوست به تخت پادشاهی نشست، دو دولت زورگو که قائممقام را مخالف منافع خود دیدند با دسیسه و نیرنگ باعث قتل وی شدند، تا حاجی میرزا آقاسی ناآگاه و بیخرد به صدارت برسد. با صدارت وی در دوران محمدشاه مملکت نه تنها رشد و توسعهای پیدا نکرد، بلکه در کلیه امور دچار عقبماندگی شدید شد. آسیبدیدگی در اقتصاد بیمار و قشون وامانده که مورد علاقه استعمارگران بود، بیشتر از بقیه ابعاد جامعه رخ مینمایاند. با مرگ محمدشاه به همت و تلاش فراوان میرزاتقیخان امیرکبیر، ناصرالدینشاه به پادشاهی رسید. امیر در بدو صدارت و اصلاحات کلیه امور کشور، به بازسازی اقتصاد و اصلاح قشون بیش از هر چیز توجه نشان داد.
«قشونی که قبل از صدارت میرزاتقیخان فراهانی (۱۲۶۴ تا ۱۲۶۷قمری) در ایران وجود داشت، ارتشی نبود که بتواند بهطور کامل از منافع ملی پاسداری کند. به همین علت میرزاتقی خان، اصلاح در ارتش را امری ناگزیر دانست، زیرا معتقد بود ارتش روح کشور است و اگر مملکتی بخواهد نیرومند شود، باید ارتش کارآمدی داشته باشد. بیشتر وقت خود را صرف ارتش و موسسات لشکری میکرد و در این باره، آنی غافل نمیشد. چنان که از نظر مراقبت کامل اغلب روزها صبح زود به سربازخانهها میرفت و اسلحه و مهمات سربازان و افسران را بازدید میکرد و از حقوق آنها و اینکه آیا در موعد مقرر آن را دریافت کردهاند یا نه، خبردار میشد.» (حسین مکی، زندگانی میرزاتقیخان امیرکبیر، ص۱۲۸)
وضع قشون در دوره ناصری به دو بخش کاملا متفاوت تقسیم میشود. بخش نخست با صدارت امیرکبیر آغاز میشود. در این زمان وی به موازات دیگر اصلاحات همهجانبه کشور، در قشون و امور نظام هم به اصلاحات ارزنده و بیسابقهای دست زد که منبعث از کیاست ذاتی و آموختههای وی در دوران پیش از صدارت و نیز آگاهیهایی از سفر روسیه و عثمانی و دیگر منابع است. قشون ایران در این دوره به شکوفایی رسید و اگر معاندین، امیر را از میان نبرده بودند، از محصول نیکاندیشی و اصلاحات وی ملت ایران بسیار بهرهمند میشدند.
امیرکبیر افسران اتریشی و آلمانی را برای تربیت صاحب منصبان نظامی استخدام کرد و شعبه نظامی دارالفنون را هشت ماه زودتر از افتتاح رسمی آن بهکار انداخت. جیره و مواجب و پوشاک سربازان بهطور منظم پرداخت میشد. لباس یونیفورم به سبک نظام اتریش برای سربازان از پارچه ایرانی تهیه شد، کارخانههای اسلحهسازی در تهران، آذربایجان، فارس، خراسان و اصفهان احداث شد. به تهیه کتابچه و رسالاتی در زمینه امور نظامی پرداخت. مواظب بود تا اعطای مناصب نظامی و ترفیع درجات با توجه به شایستگیهای افراد صورت بگیرد. در نواحی مرزی و ناامن داخلی به احداث دژهای نظامی همت گماشت. مریضخانه دولتی برای سپاهیان بنا کرد. جلوی بینظمی و تجاوز و چپاول سربازان را گرفت. تفنگهای جدید و مرغوب از کشورهای اروپایی خریداری کرد. عمارت و میدان توپخانه در تهران به همت او ساخته و توپهایی از قشون به نمایش گذاشته شد. تعداد مقامها و مناصب نظامی به دقت معین شد و رسم بخشیدن مناصب بیشغل را برانداخت و سازمان لشکری در دفتری مخصوص ثبت میشد. تعداد نفرات ارتش را از ۹۲۷۲۶ نفر به ۱۳۷۲۴۸ نفر رسانید. نکته جالب اینکه برای ایلات هنگهای ثابت برقرار کرد و صاحبمنصبانی را فرستاد تا به آنها تعلیمات جدید دهند. (فریدون آدمیت، امیرکبیر و ایران، تهران، خوارزمی، چاپ هفتم، ۱۳۶۲، صص۳۰۰- ۲۸۹)
امیر با شیوههای عملی و اعتماد به بخشخصوصی کشور، اقتصاد نیمه جان ایران را حیات بخشید. او از طریق توسعه و تجدید سازمان قشون و اصلاح جنبههایی از مالیه حکومت و عایدات، تحولی شگرف را آفرید که اگر معاندان وی را از بین نبرده بودند، ایران بیش از آنچه ملت آلمان از بیسمارک بهرهمند شد، از اقدامات و اصلاحات این بزرگمرد وطنخواه ثمر میدیدند.
«مهمترین اقدامات اصلاحی امیر در امور نظامی عبارت بود از: ۱. اصلاح هیات فرماندهی و تربیت صاحبمنصب؛ ۲. استخدام خبرگان نظامی اروپایی؛ ۳. تاسیس شعبه علوم نظامی دارالفنون تحت نظر افسر اتریشی بارون گومنز؛ ۴. برقراری هنگهای ثابت برای ایلات؛ ۵. برانداختن رسم بخشیدن مناصب بیشغل در سازمان نظامی؛۶. بنای کارخانههای اسلحهسازی در تهران و برخی از ایالات؛۷. تاسیس کارخانه مهماتسازی در امیرآباد تهران؛ ۸. الغای رسم کهن سیورسات؛ ۹. متحدالشکل کردن لباس نظام با اقتباس از اتریش. در ضمن دوختن دکمه شیر و خورشید نخستین بار مرسوم شد. این دکمهها را نخست از انگلیس وارد میکردند، ولی بعدها در ایران ساختند و علاوه بر این مشخص شد که لباس لشکر، خواه کلیجه و خواه شلوار، از پارچههای ایرانی دوخته شود. لباس نظام از شال چوخای مازندران و ماهوت ایرانی و دیگر پارچههای وطنی تهیه میشد. کار زردوزی لباس صاحبمنصبان به خورشید خانم، یکی از بانوان تهرانی واگذار شد و از آنجا که خوب از عهده آن برآمد، دولت مقرر کرد شاگردانی برای خود اختیار کند و تا مدت پنج سال احدی با او در این کار مشارکت نکند؛ یعنی این حرفه در انحصار او قرار گرفت. (آدمیت، صص۳۰۲-۲۸۹)
امیر صنعت و فناوری را با به خدمت گرفتن ایرانی وارد حیطه دانش ایرانیان میکرد و با تقویت تولیدکننده و صنعتگر بومی و اعتماد بخشیدن به آنها، اقتصاد بیمار ایران را سلامت و بهبودی میبخشید. وی به موازات اقدامات فراوان در کلیه امور اصلاحات بنیادینی را در صنعت ایجاد کرد مثلا در سال ۱۲۶۷ قمری ۶ تن از صنعتکاران ایرانی را برای آموزش رشتههای مختلف به روسیه و دو تن را به عثمانی فرستاد.
امیر در راه ترقی صنعت ملی از پشتیبانی، تشویق و مساعدت به اهل فن و هنر هیچ دریغ نورزید. هنرمندان و صنعتکاران ایرانی که هماره تشنه سیاستمداران صادق و وطنپرست هستند، نیز به این دعوت پاسخی نیکو دادند و مبادرت به تولید کالای مرغوب ملی در رقابت با امتعه فرنگی کردند. این زن خیاط نمونهای از زردوزی دور لباس نظامیان را که تا آن زمان از اتریش و عثمانی وارد میشد، ساخت. امیر آن زن هنرمند را تشویق کرد، فرمان داد شاگردان متعدد بگیرد و تا پنج سال نیز زردوزی لباس نظامی در انحصار او باشد. در روز جمعه یازدهم ربیعالثانی قمری «روزنامه وقایعاتفاقیه» از این واقعه چنین نوشت: «ضعیفه تهرانی زردوزی دوره ملبوس صاحبمنصب نظامی را به قاعده روم (عثمانی) دوخته و در کمال خوبی به عمل آورد که در این هفته بهنظر اولیای دولت علّیه رساند. بهطوری است که مطلقا با کار اسلامبولی امتیاز داده نمیشود. اولیای دولت علّیه حکومت فرمودند که شاگرد بسیار نگاه دارند و تا مدت پنج سال احدی در عمل او شراکت ننمایند.»
ارسال نظر