مبارزان و کشتگان 30 تیر

چندین هزار نفر از هواداران دکتر مصدق صبح روز ۳۰ تیر به خیابان‌ها ریختند و بعدازظهر همان روز حزب توده تظاهراتی دیگر را راه‌اندازی کرد که نزدیک به یکصد هزار نفر از هواداران خود را به خیابان‌ها کشاند. کاشانی نیز که در این زمان هنوز دکتر مصدق را همراه خود می‌دید، هواداران خودرا به مقابله با نخست‌وزیری قوام‌السلطنه دعوت کرد. اینکه چند نفر در آن روز دوشنبه ۳۰ تیرماه ۱۳۳۱ تیر خوردند و چند نفر کشته شدند و هر کدام از آنها چه زندگی را طی کرده بودند، سوالی است که با بازخوانی اتفاقات آن روز شاید بتوان به پاسخش رسید. به نوشته روزنامه اطلاعات، نخستین گلوله در خیابان نظامیه‌‌ شلیک و درگیری از آنجا آغاز شد: «فریادهای ما مصدق را می‌خواهیم از اینجا شنیده می‌شود. سرهنگ گیلانشاه در اثر تفنگ مجروح شده است. یک گروهبان ارتش و تعدادی از مردم در اینجا زخمی شدند.»

طبق روایت حسین شاه‌حسینی، از اعضای باسابقه جبهه ملی: «صبح آن روز ابتدا عده‌ای در مقابل ساختمان وزارت دادگستری جمع شدند که در بدو امر ۷۰ـ۶۰ نفر بیشتر نبودند. من هم جزو این عده بودم. در این میان ماموران حمله کردند و مردم از آنجا به سمت مجلس رفتند؛ اما در راه ماموران حمله کردند و جمعیت به سمت لاله‌زار رفتند. در لاله‌زار مردم روی یک قطعه چوب پارچه‌ای سفید کشیدند و به‌عنوان اینکه جنازه شهیدی را حمل می‌کردند با تکبیر و تهلیل به سمت خیابان اکباتان می‌رفتند.» حسین شاه‌حسینی که شاهد آن قتل بوده نوشته: «جمیعت با شعار سرنگونی دولت قوام جنازه بر دوش به سمت کلانتری شماره ۲ رفتند. در میدان بهارستان جمعیت زیادی حاضر بودند. نیروهای پلیس با اسب به سوی مردم می‌تاختند و مردم هم فرار می‌کردند.»

درگیری خیلی زود از میدان بهارستان فرا‌تر می‌رود و ۶ جای تهران شاهد تظاهرات و درگیری مردم با نیروهای شهربانی و ارتش می‌شود. در گزارش مفصلی که در روزنامه اطلاعات منتشر می‌شود، خیابان بعدی که کشته‌ای به‌جای می‌گذارد، ناصرخسرو است: «در ناصرخسرو و نزدیک بازار شدت گلوله و هجوم به تظاهرات‌کنندگان مثل بهارستان بود و در این خیابان ۲ نفر کشته شدند و جمعیت نعش یکی را روی تخته روان گذاشته از چهارراه گلوبندک به‌طرف دادگستری راه افتادند. اینجا ۳ نفر زخمی شدند.» درست آن سوی شهر یعنی در چهارراه پهلوی و مقابل کافه شهرداری – چهارراه ولیعصر و تئا‌تر شهر امروز- هم مردم جمع شده و دیوار‌ها را پر از شعار علیه قوام کرده بودند و مردم به سمت خانه قوام می‌رفتند.

هر چه درگیری بیشتر می‌شد آن‌طور که روزنامه‌ها نوشتند بر تعداد کشته‌شدگان افزوده می‌شد. در گزارش روزنامه اطلاعات آمده: «تعدادی از مردم در اینجا زخمی شدند. از ساعت ۱۱ به بعد بر تعداد کشته‌شدگان اضافه می‌شد و تظاهرات‌کنندگان نیز نعش‌ها را به‌دست ماموران نمی‌دادند و خودشان آنها را حمل می‌کردند. به‌طوری‌که در ساعت ۵/ ۱۱ کثرت کشته‌شدگان که اکثر آنها در خیابان اکباتان جمع شده بودند توده جمعیت را که از ابتدای شرکت تلفن تا اول برزن دوم جمع شده بودند، تهییج می‌کرد. در اینجا متظاهرین تعدادی لوله آهنی لوله‌کشی وسط خیابان قرار دادند تا مانع عبور کامیون‌ها شوند؛ ولی تانک‌ها لوله‌ها را درهم‌شکسته و جمعیت را متفرق کردند. جمعیت نعش‌ها را که تعداد آنها به ۲۰ می‌رسید در شرکت تلفن برده و از آنجا با چند استیشن به‌ سوی بیمارستان سینا حمل کردند.»

براساس گزارش روزنامه «باختر امروز» و «اطلاعات» در میدان بهارستان یک زن روی دوش زنان رفته بود و نطق می‌کرد. هر لحظه بر تعداد افراد افزوده می‌شد و بالاخره ماموران به‌ سوی جمعیت یورش آوردند و در اینجا یک پسربچه ۱۲ ساله گلوله خورد و به قتل رسید. پسربچه‌ای که نامش را نمی‌دانیم. در گورستان قدیمی ابن‌بابویه ۲۵ گور در ۲ ردیف روی سکویی قرار دارد که روی تابلوی دست‌نویس بدخط و رنگ‌ و رو رفته کنارش نوشته شده شهدای ۳۰ تیر. این یعنی تعداد شهدای آن روز ۲۵ نفر است. تعداد کسانی که به گفته شاهدان عینی و روزنامه‌نگاران در فاصله ساعت ۱۰ صبح تا ۵ بعدازظهر با تیراندازی مستقیم کشته شده‌اند، فرا‌تر از این سنگ‌قبرهاست.

 

بخشی از یک گزارش به قلم فرزانه ابراهیم زاده

منبع : تاریخ ایرانی