دکتر مجید تفرشی، سندپژوه با اشاره به دیپلماسی خارجی بریتانیا اعلام کرد
سرقت مکالمات دولت ایران
شما در انگلستان در حوزه اسناد تاریخی کار میکنید. کمی در این زمینه توضیح دهید؟
حدود ۲۵ سال است که مقیم بریتانیا هستم. یعنی محل اصلی اقامتم آنجاست و کار اصلی من سندپژوهی و تاریخنگاری است. ارتباط من با موسسات آرشیو آنجا کاملا مستمر است و خودم هم موسسه پژوهشی کوچکی دارم برای ارائه فعالیتهایم یا توانمند کردن یا منظم کردن کارهای پژوهشی.
با چه آرشیوهایی از آنجا کار میکنید؟
با آرشیو کتابخانه ملی بریتانیا یا آرشیوی که اسناد نفت ایران در آنجا هست و آرشیو دانشگاه کمبریج، آکسفورد، آرشیو بانک شاهی، باقی آرشیوهای دانشگاهی و موسسات پژوهشی آنجا کار میکنم. در ۲۵ سال اخیر ارتباط منظم و پیوستهای با این آرشیوها داشتهام و از این آرشیوها برای پژوهشهای خودم و مراکز علمی و پژوهشی ایران استفاده میکنم. البته انتقال اسناد دیجیتالی به ایران هم در این مدت کار اصلی و دغدغه من بوده است. سعی کردم پلی باشم برای استفاده پژوهشگران و محققانی که به این اسناد دسترسی ندارند؛ این منابع ذیقیمت و در بسیاری از مواقع غیرقابل جایگزین برای مطالعات تاریخ ایران، در قرون ۱۹ و ۲۰ میلادی.
به چه میزان اسنادی که متعلق به ایران است، در مراکز اسنادی و آرشیوهای دانشگاهی انگلستان وجود دارد؟ یعنی اسنادی که متعلق به ماست ولی اکنون در خارج از کشور نگهداری میشود.
سوال شما دو بخش دارد؛ یکی اسناد یا اشیایی که منشأ ایرانی دارند، مثل اشیای موزهای که به خارج از کشور برده شدهاند. اما در حوزه اسناد، بیشتر اهدایی هستند. یعنی اسنادی که به مجموعههای بینالمللی مثل دانشگاه آکسفورد اهدا شدهاند. یا اسنادی که ماموران یا مستشرقان یا پژوهشگران غربی خریداری کردهاند و از ایران خارج شدهاند. تعداد این اسناد زیاد نیست، ولی قابلتوجه هستند. اما بخش دیگری است که شامل اسنادی میشود که در داخل ایران تولید شدهاند. مکاتبات مقامات رسمی خارجی؛ آلمانی، ایتالیایی، بریتانیایی و آمریکایی که در ایران انجام شده یا گزارشهای مخفی که به وسیله ماموران محلی آنها انجام شده است.
لزوما هم تمام این گزارشها به زبان انگلیسی نیست. بسیاری از این اسناد به زبان فارسی هستند. این اسناد در واقع برای ما نبودهاند، اما در ایران تهیه شده و بعد هم توسط آنها خارج شده است. مورد سومی هم وجود دارد که کمتر کسی به آن توجه کرده است و من در مطالعاتم خیلی به آن نگاه میکنم؛ بهدلیل اینکه راههای مراسلاتی و اموری مثل تلگراف در قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم در ایران، در اختیار و تملک بریتانیا بوده، در بسیاری از موارد، مکالمات دولت ایران با کشورهایی غیر از بریتانیا، افراد و دولتهای دیگر سرقت میشد. در واقع از تمام این مکالمات، در نیمه راه، یک کپی تهیه میشده و به سمع و نظر آنها میرسید. به این ترتیب آنها از سازوکار و تصمیمات دولت ایران برای منافع و مصالح خودشان مطلع بودند.
و اسناد این تلگرامهای سرقتشده اکنون موجود است؟
بسیاری از آنها موجود است. نمیتوانم بگویم که همهاش هست. اما آنها که من دیدم، بسیار زیاد بود. مثلا وزرای ایران یا صدراعظم مکاتبهای دارد با سفیر روسیه. یک نسخه از این مکاتبه در آرشیو انگلستان وجود دارد و نشان میدهد که در نیمه راه این تلگراف دزدیده شده است. چون مدیریت تلگرافی ایران در آن زمان به عهده انگلیسها بوده است و اسناد زیادی از این بابت در آرشیو اسناد انگلیس وجود دارد.
آیا سرقت اسناد رسمی هم صورت گرفته است؟
آنطور که اشیای موزهای را میتوان ردیابی کرد. بهطور دقیق درباره سرقت اسناد نمیتوان صحبت کرد. چون اشیای موزهای از مجموعههای شخصی یا حراجیها سر در میآورند، میتوان آنها را ردیابی کرد. اما در مورد اسناد، در دورههایی مثل دوران ملی شدن صنعت نفت یا انقلاب، مجموعههایی که غارت شده یا در تملک خانوادهها بوده به خارج از ایران برده شده است. حالا یا کسانی آمدهاند و این اسناد را برای خارجیها خریداری کردهاند یا خود اینها آمدهاند و این اسناد را به خارج برده و فروختهاند. در میان این اسناد، اسناد دولتی هم هست. اما این اتفاق به معنای این نیست که اسناد از مراکز دولتی دزدیده شده است.
بهدلیل اینکه سازوکار آرشیوی ما جدید است و پیش از این سابقه آرشیو نداشتهایم، بسیاری از رجال و صاحبمنصبان و اشخاص ذینفوذ، اسناد را نزد خودشان نگه میداشتند. بعدها، هنگام ملی شدن صنعت نفت یا سالهای انقلاب و حول و حوش جنگ، اینها بهدست خود این افراد یا دلالهایی که این اسناد را از آنها خریدهاند به خارج از کشور برده شده است که در میان آنها اسناد دولتی هم دیده میشود اما از مراکز دولتی خریداری نشده است. اینها اسناد دولتی بودهاند که در تملک خانوادههای اشخاص بودهاند. یعنی به نوعی این سرقت صورت گرفته است اما نه به شیوه سیستماتیک و برنامهریزیشده و این اتفاق هم در خارج از مراکز دولتی افتاده است.
مراکز اسنادی ایران را چطور میبینید؟
من نزدیک ۳۵ سال است که در حوزه اسناد کار میکنم. از هفده، هجده سالگی افتخار این را داشتم که دستیار مرحوم ایرج افشار باشم یا مرحوم عبدالحسین حائری. اکنون در ایران چند آرشیو بسیار مهم داریم که کار سندی میکنند. مهمترینش سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران است که با بخش آرشیوی این مجموعه، سالها است که همکاری داشتهام یا پروژههای مشترکی با هم داشتهایم. البته آرشیو ملی ایران در آنجا هست و باید شامل همه اسناد شود، اما متاسفانه این اتفاق صورت نگرفته است. دولت و حکومت، نسبت به آرشیو ملی ایران، نگاه شاملی ندارند. یعنی آن قدر که قانون موظفشان کرده، همه اسناد به آنجا منتقل نشده است.
البته موسسات دیگری، مثل برخی وزارتخانهها به دلایل مختلفی از زیر بار مسوولیت شانه خالی میکنند و اسناد خودشان را به مرکز اسناد منتقل نمیکنند. با همه اینها، مرکز اسناد کتابخانه ملی در این زمینه پویاترین است. البته در جایی که باید باشد، قرار ندارد و خیلی پایینتر از سطح واقعیاش است ولی همچنان بهترین است. ولی موسسات دیگری هم هستند؛ مثل «موسسه مطالعات تاریخ معاصر» که کار اصلی آنها نگهداری و ضبط و ثبت اسناد مصادرهای از خانوادههایی است که بعد از انقلاب اموال آنها مصادره شده است. البته بخشی از این اسناد هم بعد از مصادره، بهصورت طبیعی به این مرکز منتقل شده است. در کنار این، کتابخانه مرکز اطلاعرسانی قویای وجود دارد و مراکز دیگری، مثل مرکز اسناد وزارت امور خارجه یا مرکز اسناد ریاستجمهوری که بهطور قانونی باید به آرشیو ملی منتقل شود و تا حالا این کار انجام نشده است. مرکز اسناد انقلاب اسلامی و مرکز اسناد آستان قدس رضوی که از نظر سندی مهم و غیرقابل چشمپوشی هستند.
به لحاظ شیوههای نگهداری اسناد در حد استانداردهای بینالمللی هستیم؟
از نظر تکنیکی، امکانات خیلی خوب است. با دنیا فاصله داریم اما فاصلهمان در این زمینه کمتر از باقی امور است. مهمترین مسالهای که الان وجود دارد، اطلاعرسانی و اجازه استفاده عموم از اسناد است. باید این فرهنگ جا بیفتد و هنوز جا نیفتاده که استفاده از اسناد، یک حق عمومی است، نه یک امتیاز ویژه. این اعطای حق به عموم مردم و محققان، بدون هیچ اما و اگری در دنیا وجود دارد اما در ایران، هم به دلایل سیاسی و هم قانونی و هم بهدلیل فرهنگ شخصی مسوولان گاهی رعایت نمیشود. باید یاد بگیریم که اسناد، ملک شخصی ما نیست. حق عمومی مردم است. به قول مرحوم باستانیپاریزی «ما آرشیو داریم. مارشیو نباید داشته باشیم.» ماری که روی گنج خوابیده و به دیگران اجازه استفاده از آن را نمیدهد. اسناد باید بدون هیچ اما و اگری در اختیار همه قرار بگیرد. موانع قانونی هم در این زمینه وجود ندارد. گاهی سلیقههای شخصی مانع میشود.
منبع: سایت مورخان
مجید تفرشی
ارسال نظر