«قند برای ایران از روسستان(روسیه) فرستاده شدی. علاءالدوله حکمران تهران که مرد گردنکش و سختگیری می‌بود، خواست بازرگانان قندفروش را به کاستن از بهای آن وادارد و این کار را با زور و دژرفتاری پیش برد. راستی این بود که عین‌الدوله چون از داستان پناهیدن بازرگانان به عبدالعظیم و آن پیشامدها آزرده می‌بود چنین می‌خواست که کینه از آنان بجوید و آنگاه چشم علما را هم بترساند و این با دستور او بود که علاءالدوله به‌کار پرداخت. در این میان، در بیرون، شهر به هم خورده و مردم به پشتیبانی از بازرگانان، بازارها را می‌بستند. ... هنگام پسین بود که بازارها را بسته و رو به مسجد شاه آوردند و در آنجا به شور و هیاهو برخاستند.»

- احمد کسروی، تاریخ انقلاب مشروطه