شوستر در برابر رجال رانت خوار و روسیه
هیات دولت و وکلای مجلس نیز با این تصمیم موافقت میکنند. اما وقتی زمان انتخاب فرماندهی برای قراسواران فرا میرسد، قضیه مهم و پر دردسر میشود و روسها بار دیگر بنای مخالفت را میگذارند. هنوز قضیه مرنارد بلژیکی تمام نشده بود که شوستر خود را در کشمکشی بهمراتب شدیدتر با روسیه میدید. شوستر فرمانده قشون خزانه را شخصی با لیاقت به نام سرگرد میجر استوکس انتخاب کرد؛ زیرا وی را شایسته این مقام دید؛ چنانکه شوستر در نامهاش به نماینده سیاسی انگلیس آورده است که: «من شخصا از صفات مخصوص میجر استوکس از قبیل تحصیلات نظامی و توقف چهار ساله او در ایران و معرفتی که از حال و وضع مملکت دارد و دانستن زبان فارسی و فرانسه و بهطور عموم از احتراماتی که در مقام یک نفر صاحب منصب و یک آدم متمدن در حق او مرعی میدارند، واقف هستم.»
نورمن، معاون وزیر امور خارجه انگلیس، چنین تفسیر کرد که از دیدگاه روسیه، انتصاب استوکس بینهایت مایه تاسف است؛ زیرا او به عنصری ضدروسی معروف است. همچنین در روزنامه تایمز نیز اعلام شد که روسیه اعتراض خود را مبنی بر استخدام میجر استوکس اعلام کرده است. سرانجام در اثر مخالفتهای دولت روس، انگلیس که نمیخواست خود را به زحمت بیندازد اعلام کرد که اگر استوکس بخواهد در سمت فرماندهی ژاندارمری خزانه انجام وظیفه کند، باید از ارتش هند استعفا بدهد؛ زیرا در غیر این صورت، اعتراض روسها را به همراه دارد و این مغایر با قرارداد ۱۹۰۷ است. گری در تلگرافی به استوکس اطلاع داده بود که «ما با روسها در جلوگیری از استخدام شما موافق هستیم و علتش هم این است که اگر روسها بخواهند افسری به جنوب ایران بفرستند، ما مخالفت میکنیم.» از طرفی، استعفای استوکس از ارتش انگلیس در هند پذیرفته نشد و در نتیجه وی به استخدام ژاندارمری خزانه در نیامد و در ۲۲ ذیالحجه ۱۳۲۹ ه.ق/ ۱۴ دسامبر ۱۹۱۱م. ایران را ترک کرد و به هند رفت.
ولی با وجود این، ژاندارمری خزانه تشکیل شد و در مدت کوتاهی عده آن به ۱۵۰۰ نفر رسید. همچنین بهواسطه اطمینانی که شوستر به سران حزب دموکرات داشت، اکثر صاحبمنصبان ژاندارمری خزانه منسوب به حزب دموکرات بودند و همین مساله بیش از پیش بر آتش خشم روسها افزوده بود. شوستر ترتیبی داد تا مخارج قشون مرکزی را که تا آن موقع از دست رجال بزرگ ایران میگذشت، خودش پرداخت کند. همچنین یکی از مهمترین اقدامات وی در زمینه نظامی، تشکیل ژاندارمری خزانه بود. اقدامات اولیه شوستر باعث ناراحتی سپهدار که رئیسالوزرا بود، شد؛ زیرا وقتی از شوستر تقاضای پول کرد، جواب رد دریافت کرد و در پاسخ خود برای دریافت پول، شوستر یک ضربالمثل آمریکایی جالب را نقل کرد: «... آیا طریقه و تدبیر مفیدی به نظر شما میرسد که بشود خون از سنگ بیرون آورد...» سپهدار شکایت شوستر را به مجلس نیز برد؛ اما در آنجا هم نتیجهای به دست نیاورد و با حالت قهر به رشت رفت. ناراحتی سپهدار این بود که کلیه قدرتی را که با شمشیر به دست آورده بود، شوستر با قلم آنها را از کف او خارج کرد. شوستر بودجه سفارتخانهها را به وسیله بانک شاهنشاهی برای آنها حواله کرد و برای اولین بار در تاریخ این وزارتخانه، سفیران ایران آخر هر ماه مقرری تعیینشده را دریافت میکردند.
ارسال نظر