نقش مهاجران گیلانی در تجارت و بازرگانی هند و ایران

حاج محمد وظیفه خود را انجام داد و شاهزاده صفوی در ازای احسان خان خانان، هدایایی لایق عبدالرحیم خان به حاج محمد تاجر سپرد، تا ارمغان به هندوستان ببرد. تاجر گیلانی بعد از دریافت هدایا به کاشان رفت و به عیش و عشرت مشغول شد، تا به آن حد که در خرج یومیه درماند و جز تحف و هدایای حمزه میرزا مخیری برایش باقی نماند. در همین اثنا خبر قتل حمزه میرزا بهانه‌ای شد تا همان هدایای نفیس را نیز خرج کرد و کارش به فقر و فلاکت کشید. حاج محمد پریشان خاطر نزد محتشم کاشانی رفت و از او خواهش کرد که شرح حالش را به نظم بکشد و از سپهسالار تقاضای عفو کند. عبدالرحیم خان خانان بعد از دریافت شعر محتشم، خیانت حاج محمد را بخشید و علاوه بر آن، مبلغی نیز به رسم انعام برای تاجر گیلانی فرستاد. مسلم است که حاج محمد از جانب گورکانیان هند و سپهسالارخان خانان ماموریت جاسوسی داشت تا دقیق‌ترین اطلاعات راجع‌ به ترکان عثمانی و وضع صفحات غربی ایران و اطلاعات دقیقی از وضع خراسان و تجاوز ازبکان و آشوب خراسان به‌دست آورد.

آنچه از روابط ایران و هند در این عهد جلب توجه می‌کند، مساله مالکیت قندهار بوده است. به همین سبب شاه جهان در سال ۱۰۴۶ق در نامه‌ای طرح خود مبنی بر تصرف قندهار از طریق اتحاد مثلث ازبکان، هندیان و عثمانیان بر ضد ایران را به مراد چهارم اعلام کرد که تا حدی با عثمانیان نیز به توافق رسید. با توجه به چنین شرایطی ارتباطات تجاری و بازرگانی از جانب تجار که برای ماموریت سیاسی، در پوشش بازرگانان احیانا ملزم به جاسوسی می‌شده‌اند، آشکار می‌شود. نمونه مقابل آن سفارت عبدالکریم گیلانی از جانب شاه عباس صفوی به هندوستان بوده است. گیلان در این دوره مهم‌ترین ناحیه پرورش ابریشم ایران بود و تجارت ابریشم گیلان به اروپا و آسیا رونق بسیار داشت. تجار نامداری از این منطقه بودند که به سبب داشتن وجهه سیاسی و اجتماعی بالا، در نظر دربار صفوی و شاهان این سلسله قرار می‌گرفته‌اند، از جمله عبدالکریم گیلانی.

عبدالکریم اگرچه به شغل تجارت ابریشم مشغول بود اما به درخواست شاه ایران به سفارت نزد جهانگیر گورکانی ماموریت یافت. دو هدف عمده از ماموریت عبدالکریم گیلانی به هند در نظر پادشاه قدرتمند صفوی بوده است: اول بعد تجاری ماموریت که پادشاه از عبدالکریم خواست برای وی اشیائی را در هند بخرد. هدف دوم بعد سیاسی این ماموریت است. زیرا شاه عباس صفوی از جهانگیر خواست کسی را مامور یاری خود کند. گیلانی دیگری که در این زمان به هند رفت، یادگار علی سلطان گیلانی، نواده خلیفه‌الخلفای تالش بوده است. به نوشته اسکندربیک منشی، ماموریت وی در یکی از سفارت‌هایش درباره معامله قندهار بود که گورکانیان آن را در تصرف داشتند.

منبع: سیدعباس آزموده، «نگاهی به مهاجرت گیلانی‌ها به شبه قاره هند»، تاریخ روابط خارجی، ۱۳۹۶.