۱) ایالت عراق، خوزستان، آذربایجان و سیستان؛ اعضای این گروه به سرعت با عرب‌ها به همزیستی رسیدند.

۲) ایالات جبال (جبل)، فارس، کرمان و خراسان؛ مراکز جامعه زرتشتی در این مناطق به مراتب کمتر پشتیبان اعراب بودند.

۳) نواحی مرزی دریای خزر و ماوراء النهر؛ در این سرزمین‌ها، مناسبات بین دو گروه همواره خصمانه بود.

با بررسی متن عهدنامه‌ها، تاحدی می‌توان نظر چوکسی را پذیرفت. در نواحی عراق، مقاومت‌ها چندان با ستیز و چالش همراه نبود؛ بیشتر ساکنان بومی عراق به‌زودی با فاتحان عرب به سازش رسیدند. در این سرزمین‌ها در مقایسه با دیگر مناطق، روند پذیرش اسلام از سوی مردم در شهرها و نیز تعامل اقتصادی میان عرب‌های غالب و ایرانیان مغلوب در اندک زمانی محقق شد. براساس عهدنامه‌ها، به‌نظر می‌رسد ایرانیان در درجه اول، به حفظ جان، سپس به کسب هرچه بیشتر امتیازات اقتصادی و حفظ ثروت می‌اندیشیدند. مسالمت‌جویی ایرانیان و میل آنها به گذار از بحران پیش آمده، به روشنی از روایت فتح جندی‌شاپور مشخص است.

جندی‌شاپور مدتی در محاصره بود؛ تا آنکه ناگاه امان‌نامه‌ای از سوی یکی از مسلمانان به سوی مردم پرتاب شد. در این هنگام، مسلمانان مشاهده کردند که درهای شهر گشوده و بازارها باز شد و مردم به کارهای عادی و روزمره خود مشغول شدند. محاصره‌کنندگان، با تعجب، از مردم علت را جویا شدند. آنها پاسخ دادند: «امان‌نامه‌ای به سوی ما پرتاب شد، ما آن را پذیرفتیم و متعهد شدیم که به شما جزیه پرداخت کنیم و شما از ما حمایت کنید. مسلمانان گفتند: «ما چنین امان‌نامه‌ای نفرستاده‌ایم.» اهل شهر جواب دادند: «ما نیز دروغ نمی‌گوییم.» سرانجام مسلمانان پس از تحقیق دریافتند امان‌نامه را غلامی به نام مکنَف (که اصالت او به شهر محاصره شده بازمی‌گشت) پرتاب کرده است. پس خواستند امان‌نامه را نقض کنند که اهل شهر گفتند: «ما غلامان شما را از افراد آزاد باز نمی‌شناسیم و به هر حال امان‌نامه‌ای آمد و ما نیز پذیرفتیم. اگر شما می‌خواهید، می‌توانید با غدر و نیرنگ با ما برخورد کنید. مسلمانان از عمربن خطاب سوال کردند و او آنان را به وفای به عهد فراخواند. این روایت اگر درست و دقیق باشد، نشان می‌دهد که ایرانیان مترصد فرصت مناسب برای برون‌رفت از بحران و بازگشت به زندگی عادی بودند.

منبع: محسن معصومی و دیگران، «انگیزه‌های اقتصادی و دینی ایرانیان در مصالحه با عرب‌ها»، پژوهشنامه تاریخ اسلام، ۱۳۹۶.