کنسولگری روسیه در رشت - نیمه دوم عصر قاجاریه
۱- طرح مساله
آغاز روابط گسترده ایران با دولتهای اروپایی به دوره صفویه بازمیگردد که بهدنبال تحولات جدید در اروپا و با رشد نظام بورژوازی سراسر جهان تبدیل به عرصه کشاکش دول استعماری شد. این رقابتها در این برهه زمانی بیشتر رقابتی بازرگانی برای کسب سود، افزایش سرمایه و تامین مواد اولیه بود. رقابت این دولتهای استعماری از اواخر قرن نوزدهم وارد مرحله جدیدی شد. بزرگترین ویژگی این دوره، دستهبندیهای سیاسی و نظامی بود که در اروپا شکل گرفت و به آن عصر امپریالیسم اطلاق شد. در اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم سرزمین ایران به صحنه رقابت انگلیس، روسیه و آلمان تبدیل شده بود.
روسها و انگلیسیها در تقابل با هم در مناطق نفوذ خود در ایران به استحکام موقعیت خود میپرداختند و از طریق قراردادهای استعماری، کاپیتولاسیون، تجارت، نظامیان و میسیونهای مذهبی برای گستردن نفوذ خود بهره میبردند. کنسولگریها نیز در این زمینه نقش موثری داشتند. در منابع تاریخی، توجهی خاص به طراحان، تصمیمگیرندگان عالیرتبه و نهایتا روسای هیاتهای دیپلماتیک روسیه و انگلیس در تهران بهچشم میخورد. این درحالی است که بررسی نقش کنسولهای دو دولت، مغفول مانده؛ بنابراین هدف این پژوهش، تبیین کارکردها، سازوکارهای اجرایی و میزان نفوذ کنسولگریهای روسیه و انگلیس در شهر رشت است.
۲- موقعیت جغرافیایی رشت
رشت در دوره سلطنت شاهعباس اول صفوی، به علت موقعیت ممتاز بازرگانی به مرکزیت گیلان انتخاب شد. درباره موقعیت جغرافیایی شهر رشت باید گفت که حدود ۹درصد از سطح استان را دربرمیگیرد. رابینو که در دوره قاجار به ولایات ساحلی دریای کاسپین سفر کرده بود، در یادداشتهای خود نوشته است که شهر رشت که ناحیه مرکزی گیلان است، از سمت شمال به دریای کاسپین و تالاب انزلی، از سمت غرب به تولم و فومن، از جنوب به شفت و از سمت شرق به رودخانه سفیدرود و کوچصفهان محدود میشود (رابینو، ۱۳۶۹: ۶۶).
درباره وجهتسمیه رشت سخن بسیار است که در لغتنامه دهخدا کلمه رشت (ماده تاریخ احداث این شهر) به حساب ابجد، سال ۹۰۰ق که سال ساخت این شهر بوده، دانسته شده که به اعتقاد بسیاری از محققان گیلانی این نظریه صحیح نبوده است (دهخدا، ۱۳۶۴: ۲۶/ ۴۴۶) زیرا که نام رشت در کتاب حدودالعالم من المشرق و المغرب، جزو یازده ناحیه بزرگ «آنسوی رودیان» یا گیلانغربی «بیه پس» شمرده شده و از اینجا معلوم میشود که این شهر در اواخر دوره ایران باستان وجود داشته است. اخیرا در یک بررسی پژوهشی در زمینه معانی لغوی رشت و وجه تسمیه آن که درستتر بهنظر میرسد، آمده است: «رشت، از نظر لغوی یک اسم مرکب است. از دو جزء رش + ت؛ در گویش گیلکی به معنای باران ریز و مداوم میباشد که از آن در گویش گیلکی به وارش یا بارش یاد میکنند که در این صورت، رشت یعنی مکانی که در آنجا، بارانهای ریز و مداوم میبارد که این در واقع همان خصوصیت اصلی این شهر سرسبز است» (گیلاننامه، ۱۳۷۱: ۳/ ۳۲).
ملگونف، جهانگرد روس که در حدود سالهای ۱۲۷۵ ق به رشت سفر کرده بود، ویژگیهای شهر رشت را به خوبی برشمرده: با خانههای زیبا رو به دریا که بازرگانان از هند، بخارا، روم و عثمانی به سودای ابریشم به آنجا سفر میکردند (ملگونف، ۱۳۶۴: ۱۸۷). همچنین الکساندر خودزکو که در دهه ۱۸۳۰م، در عصر سلطنت محمدشاه قاجار، به عنوان کنسول روسیه در رشت خدمت میکرد، مینویسد: رشت در زمان سلطنت شاهعباس اول از موقعیت خوبی برخوردار شده بود و فاصله تقریبا برابر با خاک روسیه داشت. کاروانها از قزوین که به صورت انبار کالای ایران درآمده بود، در فاصله شش روز به رشت میرسیدند و از راه پیر بازار که فاصله آبی مناسب با بندر انزلی داشت، به آنجا میرفتند (خودزکو، ۱۳۵۴: ۲۳).
۳- تعریف کنسول و کنسولگری
کنسول (consul): مامور غیرسیاسی دولت فرستنده در کشور پذیرنده است که از نظر رتبه در طبقه دوم روسای پستهای کنترلی، یعنی پس از سرکنسول قرار دارد. کنسول ممکن است از ماموران رسمی دولت خود یا از اتباع آن دولت ولی مقیم خارج یا در موارد استثنایی از اتباع کشور پذیرنده باشد. کار کنسولها فقط تامین منافع اتباع دولت خود، رسیدگی به امور مدنی و احوال شخصی آنها است. کنسولگری (Consulate): واحد اداری که یک دولت برای حفظ حقوق و منافع خود در مرکز تجاری و بنادر یک دولت دیگر دایر میکند. کنسول با مقامات محلی سروکار دارد و به امور سیاسی که از وظایف سفارتخانه است، دخالت ندارد. محل کنسولگری و شخص کنسول از مصونیت و حقوق برونمرزی برخوردارند.
۴- رقابتهای امپریالیستی و بازتاب آن درجنوب دریای مازندران
تاریخ ایران معاصر متاثر از رقابتهای سیاسی و اقتصادی قدرتهای بزرگ است، به همین جهت بهنظر میرسد که تحولات ایران طی صد و پنجاه سال گذشته، بهخاطر جریانات سیاسی بینالمللی و مبارزه با قدرتهای بزرگ جهانی بوده است. در کشمکش جدی قدرتهای بزرگ برای نفوذ در ایران، دو قدرت اصلی یعنی روسیه و انگلیس در سراسر قرن نوزدهم و قسمت اعظم قرن بیستم در عرصه سیاست این کشور نقش ثابت و پایداری داشتهاند. ایران با دو همسایهاش، روس و انگلیس، با کشور اول از طریق مرزهای مشترک و با دومی از راه مستعمره هندوستان، همسایگی داشت. پیشروی روسها در آسیای مرکزی و رسیدن به مرزهای هندوستان باعث شد دیپلماسی حکومت انگلستان در ولایات جنوبی دریای مازندران فعال شود. اهمیت منطقه باعث شد هیاتهای مختلف نظامی و سیاسی انگلستان به منطقه اعزام شوند تا راهی جهت کاهش نفوذ روسیه در منطقه بیابند. روسها از زمانی که امپراتوری تزاری را تشکیل دادند، اقدام به گسترش قلمرو نفوذ در بخشهای مختلفی از آسیا کردند. تا زمانی که دولت مرکزی ایران قدرتمند بود، روسها توان دستیابی به سرزمینهای آسیای مرکزی و قفقاز را نداشتند اما با فروپاشی دولت صفویه و حاکم شدن ناامنی و هرجومرج در ایران، آنها نیز مرزهای ایران را در آسیای مرکزی، دو طرف خزر و قفقاز، مورد تجاوز قرار دادند.
ارسال نظر