ماجرای کنسرسیوم از زبان هویدا
دامن زدن به آتش
نظریه نمایندگان کنسرسیوم
در ۲۶ سپتامبر پس از تجدیدنظرهایی که در مورد پیشنهاد ایران به عمل آمد نمایندگان کنسرسیوم چنین وانمود کردند که متن قرارداد بهصورت قطعی درآمده و کاری که باقی مانده فقط آن است که گروه کارشناسان ایرانی باید روی ترجمه فارسی آن کار کنند. ولی نظرهای آنها را باز هم قابل قبول ندانستم. روز نهم دسامبر ۱۹۶۴ (۱۸ آذر ۱۳۴۲) آقایان ورین و کلارک حقوقدانان کنسرسیوم به تهران آمدند و ناهار را با من صرف کردند. در این جلسه ایرادات مربوط به ماده حکمیت و ماده مفاصاحساب را که در پیشنهاد آنها بود، صریحا به آنها تذکر دادم. بهنظر میرسید امر به اعضای کنسرسیوم نفت مشتبه شده باشد و میخواهند حرفهای غیرمعقول تحویل ما بدهند.
ورود نمایندگان کنسرسیوم به تهران
روز دوشنبه ۱۴ دسامبر آدیسون و پارکینسون از لندن به تهران آمدند و مذاکرات را در دفتر من شروع کردند. در این مذاکرات هم در مقابل فشار کنسرسیوم درباره مواد حکمیت و مفاصاحساب همچنان سخت ایستادگی بهعمل آمد. آدیسون گفت ما نمیدانیم چرا باید هر چه ایران میگوید قبول کنیم و آیا ما مدیون ایران هستیم و اگر چنین هم باشد باید آن را از میان برداریم. سخت برآشفتم و گفتم اشتباه میکنید اینجا تصور و وهم مطرح نیست. بدانید که کسی از شما باج نمیخواهد بلکه ایران حقوق حقه خود را مطالبه میکند.
تهدید نمایندگان کنسرسیوم
نمایندگان کنسرسیوم به حالت تهدید گفتند که چنانچه قرارداد تا پایان سال ۱۹۶۴ امضا و تقدیم قوه مقننه نشود پیشنهادهایی که دادهاند دیگر اعتبار نخواهد داشت. بعد از این جلسه یکی از مدیران شرکت ملی نفت گفته بود که نحوه صحبت من با نمایندگان کنسرسیوم درست نبود.
پوزشخواهی آدیسون
بعد «واردر» به قصد پوزش از طرز صحبت آدیسون، از کنسرسیوم نفت به من تلفن کرد که آیا با آدیسون کاری دارم؟ به او جواب دادم «خیر ابدا» با ایشان کاری ندارم و بلافاصله آدیسون تلفن کرد و از حرفهایی که در آن جلسه زده بود، سخت پوزش خواست. روز سهشنبه ۱۵ دسامبر اطلاع دادم که باید جلسهای تشکیل شود برای ادامه رسیدگی به کار نفت.
عدم قبول تقاضای شرفیابی نمایندگان کنسرسیوم
این جلسه در دفتر فلاح (که از لحاظ معلومات نفتی و احاطه در مسائل نفت کارشناس برجستهای است) با عضویت فرخ نجمآبادی و موحد و فروزان و ورین و کلارک از طرف کنسرسیوم تشکیل شد و نجمآبادی به نمایندگی از طرف وزیر دارایی و سایرین نکات ایراد ایران را مطرح کرد. چون مذاکرات به نتیجه نرسید بلافاصله آدیسون و پارکینسون از طرف کنسرسیوم تقاضای شرفیابی به حضور شاهنشاه را کردند اما شاهنشاه آنها را نپذیرفتند. عصر همان روز به اتفاق فلاح شرفیاب شدم و مراتب را به شرف عرض ملوکانه رساندم.
عقبنشینی شروع شد
روز چهارشنبه ۲۳ دسامبر ۱۹۶۴ مذاکرات کمیته کارشناسان آغاز شد. در این جلسه نمایندگان کنسرسیوم کمی از حرفهای خود صرفنظر کرده عقب نشسته بودند. در پیشنهاد جدید خود در مورد داوری هم تجدید نظری بهعمل آورده بودند ولی در جای دیگر این نظر خود را به شکل دیگری گنجانده بودند که نتیجه آن همان شناختن حق یکجانبه از طرف آنان بود. جلسات دیگری هم تشکیل شد و هر بار صراحتا به آنها یادآوری شد که ایران نمیتواند زیر بار اینگونه ترتیبات یکجانبه و غیرمنصفانه برود و منافع و موقعیت خود را برای سراسر مدت قرارداد نسبت به دعاوی که پیشبینی آن در وضع حاضر ممکن نیست به مخاطره اندازد. حالا یکی از مدیران نفت به عکس معتقد است که پیشنهاد کنسرسیوم در مورد حکمیت به هیچوجه وضع ما را تضعیف نمیکند و به قدری در این عقیده راسخ است که میگوید حاضر است با هر مشاور حقوقی دیگر موضوع را مورد بحث قرار دهد و او آماده شرط بستن هم شد چون عقیده داشت که نظر او حتما مورد تایید قرار خواهد گرفت. چهارشنبه شب بود که من به نجمآبادی و موحد تلفن کردم که فردا باید برای مذاکره و مشورت با کارابیبر مشاور حقوقی بینالمللی به پاریس بروند.
دفاع کنسرسیوم از نظریه خود
روز پنجشنبه ۲۴ دسامبر ۱۹۶۴ در جلسهای که فلاح، پیچ و پاتینسون هم در آن شرکت داشتند شرکت کردم. کنسرسیوم کماکان در نظر خودش درباره حکمیت راسخ است و به شکل دیگری از آن دفاع میکند. شب پنجشنبه ۲۴ دسامبر یعنی شب کریسمس نجمآبادی و موحد را به پاریس فرستادم. فردای آن روز جمعه ۲۵ دسامبر مطابق چهارم دی ماه ۱۳۴۳ به من اطلاع دادند که کارابیبر تمام نظرات را قبول کرده و حتی طبق گزارش آنها کارابیبر «از ما هم دو آتشهتر» بوده است. کارابیبر گفته بود مطالب ایران بهقدری معقول است که تصور نمیکند قبولاندن آن به کنسرسیوم کسی را با اشکال روبهرو کند.
شرح جریان ملاقات و مذاکرات پاریس
روز شنبه ۲۶ دسامبر فلاح در اتاق من بود که نجمآبادی و موحد پس از ملاقات با کارابیبر از پاریس برگشتند و جریان را به من مفصل اطلاع دادند. نجمآبادی و موحد میگویند حالا مرتب از تهران تلکس میرسد که نتیجه مذاکرات و اوضاع مخابره بشود. نجمآبادی و موحد قسمت تلکس هتل را اشغال کرده بودند و فروزان پای تلکس نشست و مذاکرات حضوری با تهران را آغاز کردند.
هر سه نفر آنها به من گفتند که با وجود آنکه سعی کردهاند جوابهای قانعکننده و به اندازه کافی روشن بدهند که دیگر محتاج توضیحات اضافی نباشد ولی متاسفانه این نحوه تماس با تهران دارد کمکم گرفتاری زیاد برای آنها پیش میآورد.
در اینجا بیمناسبت نیست که به خصوصیات موحد و فروزان اشاره کنم. موحد اطلاعات ادبی خوبی دارد و در مسائل حقوقی هم وارد است و متون حقوقی را خوب ترجمه میکند ولی نمیدانم کدامیک از این خصوصیات او بر دیگری میچربد و سفرنامه ابنبطوطه را هم که ترجمه کرده، خواندهام و به هر صورت شخصی است مطلع. فروزان هم در آن ایام در میان دو تمایل و نظر مردد بود و نمیدانست کدام تمایل و نظر را تایید کند.
بازهم نظرات ما را قبول نکردند
به هر حال روز دوشنبه ۲۶ دسامبر در اداره کنسرسیوم جلسهای بود ولی دیدم بازهم نظرات ما را آنها قبول نمیکنند، فکر کردم بلافاصله برای عرض گزارش حضوری به تهران برگردم. صبح یکشنبه در اتاق من جلسهای شد. نظر فلاح این بود که حالا زود است به تهران برگردیم چون طرح دیشب کنسرسیوم به نظر او طرح نهایی نیست و نظر کنسرسیوم هم هنوز معلوم نشده است، مثل اینکه اطلاعات خصوصی داشت. بعد من به سفارت شاهنشاهی رفتم. روز دوشنبه ۲۸ دسامبر گروه کارشناسان را به سفارت احضار کردم. در آنجا بحث شدیدی بین نجمآبادی و پیچ راجعبه مساله قیمت نفت خام گچساران درگرفت و نجمآبادی به او گفت که به نظر وی ایران میتواند این موضوع را به داوری بکشد. پیچ با نهایت عصبانیت گفت که تا به حال در تمام مدت خدمتش در صنعت نفت حرف بیربطی مثل این حرف نشنیده است. در اینجا اردشیر زاهدی سفیر شاهنشاه حرف او را قطع کرد و با عصبانیت خطاب به پیچ گفت که اجازه نمیدهد نسبت به نجمآبادی با این لحن صحبت کند و تقریبا عذر او را خواست و چند دقیقه بعد پیچ و پاتینسون سفارت را ترک کردند.
گفتوگوی تند بین موحد و فلاح
در جلسه دیگری که پس از رفتن آنها تشکیل شد، گفتوگوی تندی بین موحد و فلاح پیش آمد. موحد عقیده داشت که این ماده حکمیت را کنسرسیوم بهعنوان deterrant گذاشته که ایران را متوجه کند در اقدامات خود دقت کند.
فلاح عصبانی شد که این طرز تقریر موحد درست نیست زیرا حالت دامن به آتش زدن دارد و به این معنی است که باید جواب منفی به کنسرسیوم داد. موحد گفت که او نظری ابراز نکرده بلکه شرح ماوقع را تعریف کرده و فلاح جواب داد که خیلی آسان است آدم نه بگوید و از انجام کار جلوگیری کند و از خود قهرمان بسازد.
عرض جریان کامل مذاکرات
اردشیر زاهدی و من گفتوگو را قطع کردیم و قرار شد جریان بهصورت کامل به شرف عرض برسد. در خلال این اوضاع به ماموران خودمان گفتم که با یک شرکت انگلیسی مشاوران حقوقی هم مشورت کنند. این کار را کردند و آنها هم تایید کردند که طرحهای پیشنهادی کنسرسیوم وضع ایران را از لحاظ حکمیت تضعیف میکند. ساعت ۲ بعدازظهر چهارشنبه سیام دسامبر ۱۹۶۴ به فرودگاه رفتم که به اتفاق اعضای هیات نمایندگی به ایران بازگردم. در فرودگاه آخرین طرح پیشنهادات کنسرسیوم را به من دادند و ساعت چهار بعدازظهر هواپیما به سوی تهران حرکت کرد.
ارسال نظر