روزنامه خاطرات عینالسلطنه
غله ارزان شد!
هوا خنک شده، باد قزوین دائم هست. غله ارزان است، گندم پانزده تومان. شکر ارزان شد، ارزانتر هم میشود. کمکم امتعه آمریکا، ژاپن و هندوستان وارد میشود، اما همه قلب و بد. دکاکین تازه رونقی گرفته متاعی برای فروش دارند. مثل چند ماه قبل نیست که تمام خالی بود. تجار متصل ورشکست میشوند. امتعه و مالالتجاره و خشکبار از ایران خارج نمیشود. تمام در انبارها مانده، فاسدشدنیها فاسد میشود و همه به ضرر مردم است. هرچه امتعه خارجه وارد میشود پول نقد دریافت میدارند. معاوضه در کار نیست مثل روسها.
شیوع حصبه
نایبالحکومه الموت شرحی از مرض حصبه و محرقه(تیفوس) الموت نوشته بود. به فاصله پانزده روز یکصد نفر تلف شدند، یکصد و پنجاه نفر بسیار سخت [مریضاند] و دوا و طبیب از حکومت خواسته بودند. در رودبار هم این مرض طلوعی دارد.کو دوا، کو طبیب.
وضع ایران- آرمیتاژ اسمیت
اوضاع ایران بد است. هرچه داریم مانده و انگلیس به جز با پول نقد هیچچیز نمیدهد. روسیه به امتعه ما احتیاج داشت، انگلیس میگوید ندارم. اما اگر اینطور میخواهد از ما سرپرستی کند کار خراب است. چیزی که هست پول ایران بالا رفته. برات لیره لندن به بیست و یک قران رسیده است. در جنگ از این زیادتر بود. مستشاران مالیه به ریاست مستر آرمیتاژ اسمیت وارد شدند. میگویند متخصص بینظیری است.
فرنگستان قزوین
مختصر سمت دروازه راه کوشک فرنگستان است. دکانهای میوهفروشی، آجیلفروشی و ... در کمال نظافت و پاکیزگی در آنجا دایر شده. چند شیرینیپزی و چند کافه و رستوران هم ارامنه راهانداختهاند. چراغ برق در تمام اردو و عمارتهای شهر که منزل دارند دایر شده و شبها روشن میکنند. تمام دکاندارها انگلیسی و هندی یاد گرفتهاند، مثل آنکه روسی بلد شده بودند. تمام بچههایی که نوکر هستند انگلیسی و هندی را به خوبی میدانند.
ارسال نظر