در حل بحران سلامت روان کودکان موفق نیستیم
هافمن، که در بیمارستان کودکان Ann & Robert H. Lurie شیکاگو کار میکند، میگوید: شایعترین مشکلاتی که من میبینم، کودکانی هستند که افکار خودکشی دارند یا کودکانی که با مشکلات رفتاری شدید دست و پنجه نرم میکنند، اتفاقی که ممکن است خطر آسیب به خود یا دیگران داشته باشند. متاسفانه ما در حال حاضر شاهد کودکان با مشکل رفتاری با سن کمتر هستیم، بهخصوص از زمانی که کووید شروع شده است. کودکان ۸، ۹ یا ۱۰ ساله با نگرانیهای مربوط به سلامت روان به بخش اورژانس مراجعه میکنند و این بسیار تکاندهنده است.
افزایش تعداد کودکانی که با مشکلات سلامت روان در بخشهای اورژانس حاضر میشوند حتی قبل از سال ۲۰۲۰ یک چالش بود، اما مطالعات نشان میدهند که این میزان در طول پاندمی کووید-۱۹ افزایش یافته است. کارکنان اورژانس ممکن است بتوانند کودک را در یک بحران مراقبت از سلامت روان متعادل کنند، اما تحقیقات نشان داده است که پیگیری به موقع مشکل با یک متخصص، کلید موفقیت بلندمدت آنهاست. متاسفانه، طبق یک مطالعه جدید که توسط هافمن انجام شده است، به نظر میرسد که این مقدار کافی نیست. بدون پیگیری مناسب، این کودکان اغلب دوباره به اورژانس باز میگردند.
هافمن و همکارانش برای مطالعه خود، سوابق بیش از ۲۸۰۰۰ کودک ۶ تا ۱۷ ساله را بررسی کردند که در Medicaid ثبتنام و حداقل یک بار بین ژانویه ۲۰۱۸ تا ژوئن ۲۰۱۹ به بخش اورژانس مراجعه کرده بودند. آنها دریافتند که تنها کمتر از یکسوم از کودکان طی ۷ روز پس از ترخیص از اورژانس، از یک ویزیت سلامت روان سرپایی بهرهمند شدند و کمی بیش از ۵۵درصد طی ۳۰ روز مشکل خود را پیگیری کردند. تحقیقات نشان داده است که پیگیری همراه با مراقبتهای روانی، خطر خودکشی افراد را به شدت کاهش میدهد، احتمال مصرف داروهای نسخهای را افزایش و احتمال سفرهای مکرر به اورژانس را کاهش میدهد. مطالعه جدید نشان داد که بدون پیگیری، بیش از یکچهارم کودکان مجبور بودند در عرض شش ماه پس از ویزیت اولیه برای مراقبتهای بهداشتی روانی بیشتر به اورژانس مراجعه کنند.
هافمن میگوید: هرچند این بخش همیشه باز است، اما انواع خدمات بهداشت روانی که میتوانیم در آن شرایط ارائه کنیم، محدود است. این واقعا نشاندهنده دسترسی ناکافی به خدماتی است که این کودکان به آن نیاز دارند. او گفت که این پویایی و تغییر مداوم میتواند برای والدین و کارکنان بخش اورژانس به طور یکسان «ویرانگر» باشد. ما میدانیم که یک کودک به چه چیزهایی نیاز دارد، اما به دلیل کمبودها در حرفه بهداشت روان، نمیتوانیم برای پیگیری بیماران برنامهریزی کنیم. آنها در سراسر ایالات متحده گسترده شدهاند.
فقدان کمک حرفهای مشکل بسیاری از کودکان درگیر با این بیماری است. قبل از همهگیری کووید-۱۹، مراکز کنترل و پیشگیری از بیماریهای ایالات متحده دریافتند که از هر ۵ کودک، یک کودک دارای اختلال سلامت روان است، اما تنها حدود ۲۰درصد از یک ارائهدهنده سلامت روان مراقبت دریافت میکنند. سلامت روان کودکان در ایالات متحده به چنان نگرانی تبدیل شده است که آکادمی اطفال آمریکا، آکادمی روانپزشکی کودکان و نوجوانان آمریکا و انجمن بیمارستان کودکان در سال ۲۰۲۱ وضعیت اضطراری ملی اعلام کردند.
مطالعه هافمن نشان داد که کودکان سیاهپوست بدتر از همسالان سفیدپوست خود عمل میکنند. هافمن میگوید: آنها ۱۰درصد کمتر از کودکان سفیدپوست به موقع بیماری خود را پیگیری میکنند که این موضوع بسیار نگرانکننده است. این در حالی است که تفاوتهای بسیاری در سطح دسترسی به مراقبت در سیستم سلامت روان وجود دارد. این مطالعه نمیتواند مشخص کند که چرا این نابرابرینژادی در ایالات متحده وجود دارد، اما هافمن فکر میکند ممکن است چند عامل در این بازی نقش داشته باشند.
کودکان سیاهپوست بیشتر در محلههایی زندگی میکنند که کمبود متخصص سلامت روان دارند. همچنین تنوع محدودی در بین نیروی کار بهداشت روان وجود دارد. مطالعات نشان میدهد که نزدیک به ۸۴درصد از روانشناسان سفیدپوست هستند، همچنین نزدیک به ۶۵درصد از مشاوران و بیش از ۶۰درصد از مددکاران اجتماعی نیز سفیدپوست هستند. مطالعات نشان میدهد که کودکان سیاهپوست اغلب به خدمات بهداشت روانی مبتنی بر مدرسه متکی هستند.
دکتر تونی گراس، رئیس بخش اورژانس در بیمارستان کودکان نیواورلئان، گفت که او آنچنان از نتایج این مطالعه شگفت زده نشده است. او گفت که تختهای بیمارستان او برای درمان بیماران سلامت روان همیشه شلوغ است. من به خوبی از این واقعیت آگاهم که ما به متخصصان بیشتری برای این خدمات نیاز داریم، زیرا ما هر روز با این مسائل سروکار داریم. فقدان متخصصانی که بتوانند پیگیری کنند یک منبع واقعی نگرانی است. او گفت که این ایدهآل نیست که شماره تلفن خود را به والدین بدهید و امیدوار باشید که آنها به زودی برای مراقبتهای بعدی بازگردند. اغلب هفتهها یا حتی ماهها طول میکشد تا اولین قرار ملاقات با روانپزشک کودک و نوجوان گرفته شود. هافمن گفت که میزان پشتیبانی ارائه شده در بخش اورژانس متفاوت است.
اکثر این بخشها تحت پوشش کارمندان بهداشت روان هستند که میتوانند ارزیابی انجام دهند و توصیههایی برای مراقبت مناسب ارائه دهند، اما همه مناطق این کار را نمیکنند. به عنوان مثال، بسیاری از اورژانسهای روستایی فاقد متخصص سلامت روان کودکان هستند و در صورت وجود، ممکن است منابع کمی در جامعه داشته باشند. چند شهرستان ایالات متحده هیچ روانپزشک کودک و نوجوانی ندارند. هافمن گفت که پزشکان مراقبتهای اولیه میتوانند در این زمینه کمک کنند، اما برخی از بیماران به مراقبتهای تخصصیتری نیازمندند.
هافمن امیدوار است که مطالعه او سیاستگذاران را ترغیب کند که بیشتر سرمایهگذاری کنند تا کودکان بدون توجه به جایی که زندگی میکنند به مراقبت دسترسی داشته باشند. او گفت که سرمایهگذاری در سلامت از راه دور نیز میتواند این شکاف را پر کند، همچنین افزایش نرخ بازپرداخت Medicaid برای خدمات سلامت روان و بودجه بیشتر برای پرداخت به افراد برای آموزش کار با کودکان به عنوان یک متخصص بهداشت روان بسیار کمککننده خواهد بود.