شماره روزنامه ۶۱۸۳
|

شاه

    یکشنبه، ۱۲ آذر ۱۴۰۲
  • سازمان انرژی اتمی چگونه تاسیس شد؟

    رضا نیازمند: روز بعد جمعه بود. من مشغول مطالعه و مقایسه پیشنهاد رضا امین و دکتر اکبر اعتماد بودم. در مجموع کار رضا را با سابقه و اطلاعات و تجربه خودم مناسب‌تر دانستم و تصمیم گرفتم پیشنهاد او را قبول کنم. روز بعد که شنبه بود اکبر اعتماد صبح زود تلفن کرد که فوری بیا کارت دارم. وقتی به اداره او رسیدم گفت من الان از سوئیس می‌آیم دیروز رفتم سوئیس و مذاکره خودم با تو را به شاه گفتم. تعجب کرد و گفت که تو مطمئن هستی نیازمند حاضر است با تو کار کند. گفتم بله دیروز با هم صحبت کردیم. شاه خیلی استقبال کرد و گفت فوری…
    جمعه، ۱۰ آذر ۱۴۰۲
  • «اطاعت می‌کنم»های مکرر هویدا در برابر شاه

    رضا نیازمند: رفتم دیدم دکتر یگانه و یکی دیگر از وزرا که وزیر مشاور بود آنجا هستند. خیلی محبت کرد و مشغول ناهار شدیم. تلفن قرمز زنگ زد و هویدا گفت تعظیم عرض می‌کنم و ما فهمیدیم طرف شاه است. شاه در کیش بود و از آنجا تلفن می‌کرد. هویدا پس از چندمرتبه «اطاعت می‌کنم» گفتن، گفت بله قربان همین الان اینجاست و داریم با هم ناهار می‌خوریم‌. شاه چیزی گفت و هویدا گفت حالش خوب است و الان دارد می‌خندد. بعد باز هم چند «اطاعت می‌شود» و «بله قربان» گفت و صحبت تمام شد‌.
    جمعه، ۰۳ آذر ۱۴۰۲
  • ملاقات‌های محرمانه شاه در مسکو

    رضا نیازمند: من سه روز و دو شب با شاه، تنها به مسکو رفتیم. روز شاه می‌رفت، ملاقات‌های محرمانه داشت. شب تنها با هم شام می‌خوردیم. شاه از مسافرتش خیلی خوشحال بود. من موقع را غنیمت دانستم گفتم قربان نگهداری کسی که مریض شده و ناراضی است چه فایده دارد. اجازه بفرمایید نیازمند مرخص شود. قبول کرد به شرطی که خودت جانشین خودت را انتخاب کنی. حالا زود تصمیم بگیر. من تقی توکلی را معرفی کردم، ولی تا حکم و فرمان نوشتند انصاری وزیر دارایی شد و رفت و فرخ نجم‌آبادی با عنوان وزیر صنایع و معادن جای او را گرفت و…
    چهارشنبه، ۰۱ آذر ۱۴۰۲
  • شاه زیر بار استعفا نرفت

    رضا نیازمند: همه ماشین‌آلات تولید مس سفارش داده شده بود و به محل معدن رسیده بود و متخصصین مشغول نصب بودند. خانه‌سازی‌ها به وسعت زیاد تمام شده بود. آب مورد نیاز معدن توسط ۱۵۰ چاه عمیق در ۶۰کیلومتری غرب معدن تامین شده بود. سد دریاچه رسوبات زده شده بود و با یک لوله سراسری بدون درز به معدن منتقل شده بود و استخراج از معدن شروع شده بود‌. کارخانه تغلیظ کار می‌کرد، کارخانه ذوب مس آماده کار بود و بدین‌ترتیب من هم به تعهد ۴ساله خود عمل کرده بودم. اکنون که تمام فعالیت‌های شرکت مس سرچشمه روی غلتک افتاده بود موقع…
    سه‌شنبه، ۲۳ آبان ۱۴۰۲
  • اجازه هلی‌کوپترها دست شاه بود

    رضا نیازمند: نیم‌ساعت بعد جواب آمد که این‌ کار میسر است. مشروط بر اینکه بار را دو هلی‌کوپتر قوی بلند کنند و در محل جدید دوباره روی کامیون‌ها بگذارند. خلاصه راه‌حل این بود که بار این دو کامیون توسط هلی‌کوپتر بلند شود و کامیون‌ها جدا شوند و چند کیلومتر دورتر که دیگر پیچ وجود ندارد، به‌هم وصل شود و بار مجددا روی آنها قرار داده شود. اما فقط هلی‌کوپترهای مخصوص ارتش ممکن بود بتوانند این کار را انجام دهند و اجازه آنها منحصرا به دست شاه است.
    جمعه، ۲۸ مهر ۱۴۰۲
  • شهر سوزن‌سازها به روایت شاه قاجار

    امروز باید برویم به شفیلد، از خواب برخاستیم، نهار قلیان خوردیم... در کالسکه نشسته راندیم... به استاسیون [ایستگاه] دیگر می‌رویم که اسم آن رِدیچ است... از جاهای خوب گذشتیم به یک شهر کوچکی رسیدیم که هیچ همچو شهری نمی‌شود، شهر پریان بود، کوچه‌ها کوچک و ظریف، با روح است، شهر بالای بلندی واقع شده منظر باصفایی دارد.
    یکشنبه، ۲۳ مهر ۱۴۰۲
  • کتکی خوردیم، آن هم از عزیزخان خواجه

    امروز ‌بندگان همایون به باغ امین‌الملک تشریف بردند. در این بین که شاه تشریف داشتند رعایای اسماعیل‌آباد را که رعایای وصفنارد کتک زده بودند، آمده بودند تا خواسته‌شان را به شاه عرض کنند، مانع شدم؛ زیرا که هیچ فایده‌ای نداشت.
    شنبه، ۲۲ مهر ۱۴۰۲
  • معرفی دو رضا به عنوان بهترین تکنوکرات‌ها

    رئیس آناکاندا پایش را روی پایش گذاشت. شاه سوال کرد که مذاکرات‌تان چطور بود؟ یک مرتبه مدیرعامل آنا‌کاندا دید پایش را روی پایش گذاشته فوری خودش را جمع کرد‌. گفت متاسفم. شاه خندید‌. صحنه به کلی عوض شد و خنده و جوک جای تشریفات رسمی را گرفت‌. شاه پرسید با این رضا چه کردید‌؟ مدیر آنا‌کاندا گفت او پوست سر ما را کند. شاه خندید و گفت من دو رضا دارم که هر دو بهترین تکنوکرات‌های من هستند و شما مانند آنها را ندارید. یکی رضا امین و دیگری این رضا. بعد از من پرسید شما بزرگ‌تر هستید یا رضا امین. من گفتم دقیق…
    جمعه، ۲۱ مهر ۱۴۰۲
  • آمریکایی‌ها در اتاق شاه گندش را درآوردند

    رضا نيازمند: روزی که من با آنا‌کاندا کار را تمام کردم و قرارداد امضا شد به آقای معینیان، رئیس دفتر شاه تلفن زدم و گفتم که قرارداد با آنا‌کاندا امضا شد‌. نیم ساعت بعد آقای معینیان تلفن کرد که شاه فرمودند که نیازمند مدیرعامل آنا‌کاندا را ساعت ۴به دفتر من بیاورد. من هم در ساعت مقرر به اتفاق مدیرعامل آنا‌کاندا و رئیس اداره حقوقی کاخ نیاوران رفتیم‌. آجودان شاه تشریفات در مقابل شاه را به مدیرعامل آنا‌کاندا و رئیس اداره حقوقی شرح داد و گفت وقتی وارد سالن می‌شوید دوبار تعظیم کنید‌. در مقابل شاه پا روی پا نگذارید و…
    چهارشنبه، ۱۹ مهر ۱۴۰۲
  • ملاقات شاه با مدیرعامل آناکاندا

    رضا نيازمند: در قرارداد آنا‌کاندا از همه مهم‌تر خرید اداره فروش مس آنا‌کاندا در لندن بود که اداره‌ای با تجربه بیست ساله بود که به شرکت مس منتقل کردم و شد یکی از ادارات تابعه مس سرچشمه. بدین‌ترتیب ما قبل از استخراج، صاحب یک اداره فروش با سابقه ۲۰سال و با داشتن یک نماینده در رینگ فروش مس در بورس لندن شدیم و از همان اول عده‌ای ایرانی را فرستادم تا فروش را یاد بگیرند و عملا در بورس کار کنند.
    شنبه، ۲۵ شهریور ۱۴۰۲
  • علت قهر ۱۰ روزه شاه چه بود؟

    رضا نیازمند: شاه ۱۰روز قهر کرد تا اینکه یک روز هوشنگ انصاری باز تلفن کرد که اعلیحضرت فرمودند من به آن شخص دستور می‌دهم که درکار شرکت دخالت نکند و حتی به شرکت نیاید. باز معذرت خواستم و قبول نکردم. بازهم چندروز گذشت و من هنوز دنبال یک کار در بخش خصوصی بودم که هوشنگ انصاری تلفن کرد گفت فردا با ژاکت بیا فرودگاه. گفتم چرا؟ چی شده ؟گفت شاه به طرح مس علاقه شدید دارد و قبول کرده که خودت مدیرعامل و رئیس هیات‌مدیره باشی.
    جمعه، ۱۰ شهریور ۱۴۰۲
  • چرا شاه عصبانی شد؟

    رضا نيازمند: سر میز شام شاه می‌پرسد نیازمند کجاست؟ گفته بودند دعوت نداشت و نیامده. شاه با عصبانیت می‌گوید فردا در افتتاح کارخانه تراکتورسازی باید اول صف باشد. فردا شاه برای افتتاح کارخانه تراکتور‌سازی آمد. هوشنگ انصاری آمد و من را با احترام برد و اول صف قبل از استاندار و مدیرعامل جدید ایستادم. شاه فهمیده بود که به من توهین شده و مقابل من ایستاد و خیلی از کارها تعریف کرد و با بقیه حرف نزد.
    چهارشنبه، ۰۸ شهریور ۱۴۰۲
  • دستور هوشنگ انصاری به نیازمند

    رضا نیازمند: من حق خود می‌دانستم که در آن صف بایستم. هوشنگ انصاری آمد و گفت بهتر است شما در آن صف پایین نایستید. در آن صف رئیس کارخانه ماشین‌سازی و رئیس کارخانه تراکتورسازی ایستاده بودند. پس از این دستور هوشنگ انصاری من هم سوار اتومبیل شدم و به هتل محل اقامتم در شهر تبریز رفتم و به حسین دانشور آجودان شاه گفتم که من می‌روم هتل و می‌خوابم. اگر کار مهمی پیش آمد به من اطلاع بده. بعد شنیدم که شاه از کارخانه بازدید کرده بود و وسط کارخانه با کارگران صحبت کرده بود. ولی متوجه نشده بود که من نیستم. استاندار…
    یکشنبه، ۰۵ شهریور ۱۴۰۲
  • در تلکس شاه به رئیس نظام وظیفه چه آمده بود؟

    رضا نيازمند: حدود شش بعد‌از‌ظهر بود که یک مرتبه تلکس به صدا آمد. اولا شاه به رئیس نظام‌وظیفه دستور داده بود که فوری تمام شاگردان را به سر کلاس برگرداند. علم هم نوشته بود که به معینیان تلکس جداگانه فرستاده شده که موضوع را تعقیب کند که دستور شاه فوری عمل شود. تلکس دیگری هم به رئیس ژاندارمری (که نظام وظیفه در آن موقع تحت نظر ژاندارمری بود) ارسال شده بود که امر شاه را به رئیس نظام وظیفه ابلاغ کند که تمام شاگردان مدرسه تبریز از نظام معاف هستند، مشروط بر اینکه دو سال تعهد خدمت در ماشین‌سازی بدهند. از خوشحالی در…
    یکشنبه، ۱۵ مرداد ۱۴۰۲
  • فرمان مشروطه

    مظفرالدین‌شاه قاجار پس از کشمکش طولانی با مشروطه‌خواهان سرانجام در ۱۳مرداد۱۲۸۵ خورشیدی فرمان مشروطه را صادر و یک روز بعد در تاریخ ۱۴مرداد۱۲۸۵ آن را امضا کرد. مظفرالدین‌شاه با امضای این فرمان، درخواست متحصنان در جنبش مشروطه ایران را پذیرفت و با مشارکت مردم در امر حکومت موافقت کرد و به این ترتیب در سرزمین ایران برای نخستین‌بار حکومت مشروطه تاسیس شد. این فرمان خطاب به صدراعظم، میرزا نصرالله‌خان مشیرالدوله، بود که در تهیه متن و راضی کردن شاه به امضای آن کوشش کرده بود.
    دوشنبه، ۱۲ تیر ۱۴۰۲
  • پرونده نیازمند در ساواک درباره چه بود؟

    رضا نيازمند: [روس‌ها] از او پرسیده بودند ما که به شما خیار و گلابی ندادیم منظور شما چیست؟ من داستان را فوری به شاه گزارش دادم و شکایت کردم! شاه هم پدر آن ساواکی را درآورد. یک جوان دیگر را هم گرفتند و گفتند با یک دختر روسی بوده است. عکس او را هم گرفته بودند. او هم به سرپرست کارآموزان گفته بود. سرپرست او را به تهران برگرداند. من به او گفتم: برو سرکارت و مطمئن باش بعدا هم برای تو عکس‌هایی از این قبیل خواهند فرستاد که با زنی هستی، اتفاقا چندی بعد عکس‌ها را برای من فرستاد. من هم اتومبیل فرستادم پدر او را…
    جمعه، ۰۵ خرداد ۱۴۰۲
  • شاه از شاهکار عالیخانی امتیازی نگرفت

    رضا نیازمند: دکتر عالیخانی بهترین وزیر در دوران سلطنت این شاه بود. وقتی اقدامات عالیخانی موجب شد که اقتصاد کشور شکوفا شود همه دست‌اندرکاران فهمیدند که این شاهکار عالیخانی بود نه معاونین او (یعنی من، دکتر تهرانی یا کیانپور) و مخصوصا شاه در این باره امتیازی نمی‌گرفت. البته که این خوب نبود و شاه شروع کرد به بهانه‌گیری.
    یکشنبه، ۳۱ اردیبهشت ۱۴۰۲
  • چرا شاه از وزیرش کینه به دل می‌گرفت؟

    رضا نيازمند: البته در مواقع معمولی این حافظه، شاه را در سطحی بالاتر از وزرا و نخست‌وزیر قرار می‌داد و برتری او به روشنی آشکار می‌شد، ولی در مواردی که درباره مطالب مشکل و غیرمعمول بود و مشکل فقط از راه استدلال و استقلال رای باید حل شود، شاه بسیار ناتوان بود و در مقابل استدلال وزیری کاردان قدرت تحلیل نداشت.
    شنبه، ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۲
  • شاه فردی استدلالی نبود

    رضا نيازمند: حضور در جلسات شورای اقتصاد برای من بسیار جالب بود تا ببینم که امور مهم مملکت چگونه فرم می‌گیرد و تصویب می‌شود. مخصوصا نظریات ارائه شده از طرف خود شاه برایم بسیار جالب بود تا بفهمم شاه مملکت چقدر به مطالب وارد است و مشکلات را چگونه می‌بیند و چگونه بیان می‌کند و دستور اجرا می‌دهد.
    یکشنبه، ۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۲
  • نخستین مدیر سازمان گسترش و نوسازی صنایع چه کسی بود؟

    عالیخانی به من گفت چه کسی را معرفی کنم؟ گفتم: من فکر می‌کنم شاه مثل ماها جوان نمی‌خواهد، از اینهایی که قدیمی بودند و زمان شاه به اروپا رفتند چند نفر را معرفی کن. چندتا اسم نوشتیم و او نزد شاه برد. در مراجعت گفت صورت را شاه انداخت روی زمین! گفتم: شاید شاه نظامی می‌خواهد. رفتم و نام چند افسر مهندس با درجات بالا، سرتیپ و سرلشکر پیدا کردم و دادم به عالیخانی. او رفت و برگشت و گفت این را هم پرت کرد روی زمین و گفت اینها کی هستن؟ برو رضا را بیاور. بعد عالیخانی گفت اگر تو بروی من بدون تو چه‌کار کنم؟ پس…