نویسنده: Dr. Dimitrios Spyridonidis
مترجم: مهدی نیکوئی
ماهیت مدیریت در عصر دیجیتال، تغییراتی چشمگیر را پشتسر میگذارد. مدلهای مدیریتی مشارکتی به تدریج جایگزین سبکهای مدیریتی سنتی سلسلهمراتبی و بالا به پایین میشوند. این مدلهای جدید متمرکز بر انعطافپذیری، خلاقیت، هوش جمعی و پویایی و همکاری تیمی هستند. مدیرانی را میشناسم که در هر چه مهارت داشته باشند، در واگذاری وظایف به کارکنان هیچ مهارتی ندارند. این ویژگی بهویژه بین مدیرانی دیده میشود که خودشان کارآفرین و بنیانگذار سازمان بودهاند و آن را مانند فرزندی میبینند…
زمانی که ما کار خود را به عنوان مشاوران و شرکای مککینزی شروع کردیم، جهان جایی بسیار متفاوت از امروز بود. سرمایهگذاران، اعضای هیاتمدیره و نشریات کسب و کار، امپراتوری مدیران عامل و شکوه ملوکانه آنها را ستایش میکردند. برخی از رهبران سازمانی مانند جک ولش در جنرال موتورز و لی آیاکوکا در کرایسلر تبدیل به شخصیتهایی افسانهای شده بودند که هر کسی با نامشان آشنا بود. آنها افرادی همهچیزدان، سرسخت و نتیجهگرا بودند که مکرر در تلویزیون ظاهر میشدند و پرفروشترین کتابهای کسب و کار…
هوش مصنوعی مولد، با بیش از ۱۸۰ میلیون کاربر فقط در چتجیپیتی، توانسته پایگاه کاربر گستردهای برای خودش درست کند و از قابلیتهایش برای همه چیز استفاده کند؛ از بهرهوری فردی گرفته تا تولید محتوا و شروع سرمایهگذاریهای جدید. و همه اینها در کسری از زمان و هزینه انجام میشود.
راز تمایز سازمانها، نه میزان دانش و تخصص فنی مدیران عامل آنها و نه مواردی مانند استراتژی و سیاستهای مالی است. تمایز اصلی را باید در سطوحی عمیقتر و جنبههای انسانی رهبران سازمانی جستوجو کرد؛ موضوعی که به نظر بسیاری از آنها نیز متوجهش شدهاند.
روزی عالی را به یاد میآورم که جمعی از مدیران عامل شرکتهایی از صنایع مختلف در کالیفرنیای شمالی برای یک کنفرانس دوستانه دور هم جمع شده بودند. اتاق کنفرانس پنجرههایی بلند و مشرف به تپههای سرسبز اطراف داشت. هوای معتدل و چشمانداز تاکستانهای منطقه، جاذبه اصلی آن روز نبود. رهبران شرکتهای بزرگ آن روز را فرصتی میدانستند که از سرعت کار و زندگی خود بکاهند، به تأمل و بازنگری در رویههای خود بپردازند، از یکدیگر درس بگیرند و خود را توسعه دهند. چنین فراغت و فرصتی در روزهای شلوغ کاری به…
همانطور که جهان بهسرعت در حال تغییر و تحول است، خواستهها و انتظارات از رهبران سازمانی نیز به سرعت افزایش مییابد. در گذشته، رهبری سازمانی بیشتر بر کنترل و مدیریت مستقیم تمرکز داشت، اما امروزه و بهویژه در سال ۲۰۲۵، مهارتهای جدیدی از آنها انتظار میرود. پیشرفتهای تکنولوژیک، تغییرات فرهنگی و همچنین دگرگونی در نیروی کار جهانی، به ظهور روندهای نوینی در رهبری سازمانی منجر شده است.
بسیاری از رهبران سازمانها تمام عمر حرفهای خود را با تمرکز بر مدل کاری سلسلهمراتب دستوری و کنترلی سپری کردهاند و قاعدتا تغییر جهت به یک مدل چابکتر و مبتنی بر مهارت برای این دسته از مدیران تغییر بسیار بزرگی محسوب میشود. اما موضوع اینجاست که آینده کار نهتنها تغییر در طرز فکر رهبران سازمانها را اجتنابناپذیر میکند، بلکه مستلزم تغییر در مجموعه مهارتهایشان هم هست.
تابآوری به توانایی یک سازمان برای انطباق، واکنش و احیا پس از بحرانها و تغییرات محیطی گفته میشود. در عصر کنونی کسب و کار که شرایطی مانند تلاطم، ابهام، پیچیدگی و تردید عادی شده، تابآوری سازمانی حیاتیتر از هر زمانی شده است.
برای تابآور شدن، سازمانها باید ویژگیهای بارزی به دست آورند که شاید برای فعالیت در سالهای گذشته چندان اهمیت نداشتند ولی امروزه تبدیل به یک اجبار محیطی شده است.
واگذاری درست وظایف، مهارتی حیاتی برای آن دسته از رهبران سازمان است که به دنبال افزایش پتانسیل تیم خود و مدیریت بهینه زمان هستند. این عمل نه تنها تیم را توانمند میسازد، بلکه به رهبر تیم کمک میکند بر وظایف استراتژیکتر متمرکز شود. با این حال، واگذاری تنها به معنای سپردن کارها نیست؛ بلکه نیازمند ارتباط روشن، اعتماد و شناخت نقاط قوت تیم است.
نویسندگان: Christina Bradley، Lindy Greer
مترجم: مریم مرادخانی
فرض کنید از کنار میز کارمندتان رد میشوید که میبینید آرنجهایش را روی میز گذاشته و سرش را بین دستهایش گرفته. معلوم است استرس دارد. آیا چیزی میگویید؟ در چنین شرایطی چه باید گفت؟ برخورد سنجیده با احساسات منفی کارکنان، یک مهارت مهم رهبری سازمانی و در عین حال سخت است. وقتی نیروی کاری عصبانی، ناراحت یا افسرده است، دانستن اینکه چه بگویید یا نگویید میتواند تاثیر بسیاری در حال او، کیفیت رابطهتان با او و عملکرد تیمتان داشته باشد. ما طی تحقیقاتمان درباره احساسات در محیط کار و…
در اتاقهای جلسات مدیران سراسر جهان، انقلابی آرام در جریان است. هوش مصنوعی که زمانی محدود به وظایف رایج و متداول بود، اکنون آماده دگرگونسازی رهبری سازمانی است. هر چقدر سیستمهای هوش مصنوعی پیچیدهتر میشوند، رهبران سازمانی باید با یک سوال مهم دست و پنجه نرم کنند: هوش مصنوعی چگونه عملکرد ما را بهبود میبخشد؟ وعدهای که هوش مصنوعی در خصوص رهبری سازمانی میدهد، اغواکننده است.
جهان امروز، جهان تحولات و بحرانهای سریع و غیرقابل پیشبینی است. اتفاقاتی که تا چند سال پیش حتی تصورشان را هم نمیکردیم، حالا به بخشی از روزمره ما تبدیل شدهاند؛ مثل پاندمی کرونا و انفجار هوش مصنوعی. همین دو ویژگی، یعنی سرعت و پیشبینیناپذیری، مدیران و رهبران سازمانها را وادار کرده که مهارتهای خود را دائما ارتقا دهند، سبک رهبری خود را بازنگری کنند و مهارتهای جدید یاد بگیرند. یکی از مهارتهای مهم که در این دوران به شدت به کار میآید، پرسیدن سوالات هوشمندانه است. سه محقق فرانسوی به…
چهار سال پیش در اواخر سال ۲۰۱۹، اتفاقی افتاد که جهان را شوکه کرد. شیوع کرونا زندگی تمام مردم در گوشه و کنار جهان را به نوعی تحتتاثیر قرار داد. کسب و کارها و مراکز آموزشی و تفریحی تعطیل شدند. متروها و هتلها و سینماها و تفریحگاهها خالی از جمعیت شدند و در عوض در بیمارستانها جای سوزن انداختن نبود. تا یک ماه قبل از آن، کسی چنین اتفاقی با چنین ابعادی را هرگز پیشبینی نمیکرد. اتفاقی که باعث تعطیلی همیشگی بسیاری از کسبوکارها شد و رهبران سازمانها را محک بزرگی زد. پس از گذشتن آن دوران…
گزارش جدید شرکت محصولات نرمافزاری برای مدیریت مالی و مدیریت سرمایه انسانی «ورکدی» (Workday) موسوم به AI IQ، میگوید تقریبا سه چهارم (۷۳درصد) رهبران کسبوکار برای پیادهسازی ابزارهای هوش مصنوعی در سازمانهای خود تحت فشارند، اما بیشتر آنها نگرانند که قدرت تصمیمگیری خود را بیش از حد از دست بدهند.
مترجم: سید حسین علوی لنگرودی/alavitarjomeh@gmail.com
رهبران یک سازمان، از فرهنگ سازمانی بهعنوان ابزاری برای توجه به ارزشها و عقاید اصیل آن سازمان استفاده میکنند و میکوشند تا با جا انداختن یک فرهنگ سازمانی منسجم و هدفمند، به بهترین شکل ممکن اهداف را دنبال کرده و فعالیتهای جاری در سازمان را از طریق مفروضات مشترک و هنجارهای جمعی هدایت کنند. به عبارت بهتر، استراتژی برای اقدامات جمعی و تصمیمگیریها در سازمان یک نوع شفافیت و انسجام و تمرکز ایجاد میکند. علاوه بر این، فرهنگ یک اهرم حساس و نرم در دست رهبران محسوب میشود که با استفاده از…
نویسنده: دیوید دی کریمر، استاد دانشگاه ملی سنگاپور
مترجم: مهدی نیکوئی
رواج هوش مصنوعی را بیش از هر زمان دیگری میتوان دید. فناوریهایی که سالها درباره آن صحبت میشد، بالاخره شروع به کار کردهاند و بسیاری از افراد را شیفته خود کردهاند. فضای کسبوکار و تجارت هم از این قضیه مستثنی نیست. اما آیا استفاده از آن فقط برای افزایش فروش یا جمعآوری داده و تهیه گزارش خواهد بود یا به تدریج منافع آن را برای سازمان جامعه هم خواهیم دید؟ به نظر میرسد هوش مصنوعی در مسیر خدمت به بشریت است.
فرهنگ یک سازمان هنگامی که همه چیز در آنجا مرتب است و کارها طبق روال در حال انجام شدن هستند کمتر مورد توجه افراد قرار میگیرد. اما به محض اینکه اوضاع به هم میریزد و اختلافها در درون سازمان نمایان میشوند همه منتظرند تا فرهنگ سازمانی بهعنوان عامل وحدتبخش و برطرفکننده منازعات وارد عمل شود و همه چیز را آرام کند. چندی پیش پروژهای در موسسه تکنولوژی ماساچوست به مرحله اجرا درآمد که هدف آن شناسایی ویژگیهای یک فرهنگ سازمانی مطلوب و جذاب بود که وجود آنها باعث میشود…
تا اینجا با خرده استرس ناشی از «نقشها و اولویتهای ناهماهنگ» و «خطاهای عملکردی کوچک» که زیرگروه خرده استرسهای ظرفیتخوار هستند آشنا شدیم و راهکارهای مقابله با آنها را دیدیم.