شماره روزنامه ۶۰۰۶
|

تیمسار

تیمسار

  • تیمسار می‌خواست رشوه بگیرد

    رضا نیازمند: اول می‌خواست من را راه ندهد. گفتم فرمان شاه دارم و من را برد اتاقش. تلکس اول را نشان دادم. گفت ساختگی است. شاه در آمریکا است. تو دیروز بعد‌از‌ظهر اینجا بودی چگونه حالا تلکس علم را آورده‌ای. نامه دوم را نشان دادم که معینیان مامور تعقیب موضوع است. باز شک کرد. تلکس سوم را دادم که به رئیس ژاندارمری فرستاده شده بود. گفتم الان از آقای معینیان یا رئیس ژاندارمری بپرس. در این موقع معینیان به رئیس اداره نظام وظیفه تلفن کرد و دستور شاه را ابلاغ کرد. مردک می‌خواست یقه من را بگیرد و خفه کند. کاملا شکست…
  • نیازمند تیمسار را اخراج کرد

    رضا نیازمند: داستان این سرلشکر این بود که یک روزنامه‌ای از اراک برای من رسیده که یک کارگر با خط کج و کوله‌اش نوشته بود که آقای مدیرعامل، من مامور پاسداری از انبار کارخانه ذوب آلومینیوم هستم. چند شب است که یک نفر می‌آید و داخل انبار می‌شود و مقداری قطعات مسی که برای اتصالات برق خریده‌اند، برمی‌دارد و می‌برد. به تیمسار گزارش دادم اعتنا نکرد و مرا دعوا کرد.
۱
بیشتر