میزبانی دیپلماتیک اعراب از اسرائیل

محمد حسین باقی: اسرائیل اعلام کرده یک دفتر نمایندگی دیپلماتیک در ابوظبی پایتخت امارات متحده عربی افتتاح خواهد کرد. این دفتر به‌منظور برقراری ارتباط با «آژانس بین‌المللی انرژی‌های تجدیدپذیر» گشوده شده؛ سازمانی بین‌المللی که مرکزیت آن خارج از ابوظبی قرار دارد. مقام‌های اسرائیل مدعی‌اند این دفتر سطحی از روابط دیپلماتیک را نیز نمایندگی خواهد کرد. به گزارش نیویورک‌تایمز، این اولین دفتر دیپلماتیک اسرائیل در کشورهای حوزه خلیج‌فارس پس از چند دهه خواهد بود. «دور گولد»، مدیر کل وزارت خارجه این رژیم که رهبری تلاش‌ها برای گشودن این دفتر را در دست داشت می‌گوید: «این به مثابه سفارت یا کنسولگری اسرائیل در ابوظبی نیست. این دفتری در IRENA است که سازمانی بین‌المللی است.»


به گفته ایمانوئل ناهشون، سخنگوی وزارت خارجه اسرائیل، افتتاح این دفتر برای اولین بار در وب‌سایت‌هاآرتص اعلام شد و گفته شد که «قرار است به زودی باز شود.» به گزارش نیویورک‌تایمز، در بیانیه‌ای که روز جمعه توسط آژانس بین‌المللی انرژی‌های تجدیدپذیر -که به IRENA معروف است -صادر شد، آمده است: هیاتی از اسرائیل هفته گذشته از دفتر مرکزی این سازمان بازدید کردند. این بیانیه افزود: هریک از اعضای سازمان «حق تشکیل دفتری دائمی» در این آژانس را دارد. این بیانیه می‌افزاید: «انجام این کار هیچ تاثیری بر رابطه میان اعضای IRENA و کشور دشمن وجود ندارد.» به گزارش نیویورک‌تایمز، آژانس مذکور 143 عضو دارد و هر عضوی نمایندگی دیپلماتیک خود را دارد. این گزارش می‌افزاید: آخرین دفتری که اسرائیل در خلیج‌فارس داشت، به سال 2000 باز می‌گردد یعنی زمانی که دولت قطر دفتر تجاری اسرائیل را 4 سال پس از بازگشایی اش بست.


با این حال، مقام‌های این رژیم می‌گویند که همچنان تماس‌هایشان را با کشورهای حاشیه خلیج‌فارس در کنفرانس‌ها و سازمان‌های بین‌المللی حفظ کردند. آنها به ویژه از مقام‌های قطری سخن می‌گویند که پس از درگیری حماس و اسرائیل در سال ۲۰۱۴، در حال بازسازی غزه هستند. به گزارش‌ هاآرتص، تلاش اسرائیل برای بازگشایی دفتر در ابوظبی به این دلیل است که این رژیم در سال ۲۰۰۹ از تلاش‌های امارات برای تاسیس مقر این سازمان در این کشور حمایت کرد. در واقع، اجازه تاسیس دفتر نمایندگی به اسرائیل پاداشی است که امارات برای این رژیم به منظور دفاع از این کشور برای تاسیس مقر این سازمان به عمل آورد. با این حال، این تلاش‌ها پس از ترور محمود عبد الرووف المبحوح، یکی از عوامل حماس در هتل ابوظبی در سال ۲۰۱۰ از سوی سرویس‌های جاسوسی اسرائیل، دچار اختلال شد؛ اقدامی که اسرائیل هیچ مسوولیتی در قبال آن بر عهده نگرفت.


اعراب در آغوش اسرائیل

اسرائیل سال‌ها به دنبال بهانه‌ای برای بهبود رابطه با اعراب بود. دو اتفاق بهانه لازم را به دست اعراب و اسرائیل داد. این پسر عموهای سامی اگرچه در برهه‌ای دارای رابطه رسمی بودند؛ اما شرایط زمانه در عمل میان آنها جدایی افکنده بود. «اورلاندو کروکرافت» در «اینترنشنال بیزینس‌تایمز» می‌نویسد: اسرائیل روابط دیپلماتیک رسمی با کشورهای عرب نداشت غیر از مصر و اردن که به ترتیب در سال‌های 1979 و 1994 با آنها توافق صلح امضا کرده بود. این توافق‌ها‌ گویی به ضرر این دو کشور عرب بود؛ چراکه از یکسو به قیمت جان انور سادات در مصر تمام شد اما مذاکرات ملک حسین پادشاه اردن با طرف اسرائیلی به سال‌ها قبل از مذاکرات مصر باز می‌گردد با این تفاوت که ملک حسین به‌صورت مخفی با اسرائیل وارد مذاکره شده بود.


با این حال، روابط اسرائیل با اعراب با گذر زمان و از نیمه دهه ۹۰ رو به بهبود رفت. به گزارش اینترنشنال بیزینس تایمز، در سال‌های اخیر اسرائیل هیات‌های تجاری به مراکش، تونس، قطر و عمان فرستاده است. اورلاندو کروکرافت می‌نویسد: «ترس از ایران» باعث نزدیکی پسرعموها به یکدیگر شد. به نظر می‌رسد روابط عربستان، امارات و اسرائیل روابطی متمایز با سایر کشورهای عربی باشد؛ چرا که وجه مشترک این سه رژیم عربی- اسرائیلی اتحاد در برابر ایران است. این اتحاد از فردای توافق هسته‌ای ایران با غرب شکل عیان‌تری به خود گرفت. تل‌آویو، ابوظبی و ریاض در ماه‌های اخیر در جبهه مشترکی علیه ایران قرار گرفته‌اند؛ به‌گونه‌ای که طرف اسرائیلی می‌گوید: دیدارهای گسترده‌ای با همتایان عرب حاشیه خلیج‌فارس در مذاکرات منع گسترش در ژنو داشته است.


مقام‌های اماراتی برای دور ماندن از اعتراضات داخلی و خارجی در جهان اسلام استدلال عجیبی ارائه می‌دهند. «انور محمد قرقاش»، وزیر خارجه امارات، در سال 2014 اعلام کرد: کشورش به دنبال «تعادلی دقیق» میان عضویت اسرائیل در IRENA و عادی‌سازی رابطه میان دو طرف است. او اعلام کرد: راه درازی برای عادی‌سازی روابط در پیش است. اورلاندو کروکرافت می‌نویسد: «شیخ زاید، پایه‌گذار امارات، به یاسر عرفات نزدیک بود و او یکی از حامیان مهم جهانی در کشمکش فلسطینیان علیه اسرائیل بود. شیخ پا از این فراتر گذاشته و از هزاران آواره فلسطینی دعوت کرده بود تا در این کشور اقامت گزینند و دائما علیه حملات اسرائیل در غزه سخن می‌گفت و موضع می‌گرفت» اما به نظر می‌رسد اعراب از بریتانیا به خوبی آموخته‌اند آنجا که «هنری جان تمپل»، نخست‌وزیر انگلستان درسال‌های ١٨۶٠ - ١٨۵٠ گفت: «انگلستان دوستان یا دشمنان دائمی ندارد، تنها منافع دائمی دارد.»


به نظر می‌رسد دولتمردان عرب نفع خود را در رابطه با اسرائیل دیده‌اند. اعراب تصور می‌کنند توافق هسته‌ای ایران با غرب، توافق برای تقسیم خاورمیانه در آینده است. آنها معتقدند که واشنگتن با توافق هسته‌ای خود با ایران به آنها خیانت کرده است. اعراب به خوبی سخن وینستون چرچیل، نخست‌وزیر‌و سیاستمدار صاحب نام انگلیس در سال‌های جنگ جهانی دوم را به خوبی به یاد دارند که گفته بود: «من برای پیشرفت کشورم حاضرم دست در دست شیطان هم بگذارم.» اگرچه این نگاه «واقعیت دنیای سیاست» است اما اعراب دست در دست شیطان گذاشته‌اند تا بتوانند به نوعی تعادل و توازن در برابر ایران برسند. به نظر می‌رسد سیاست «مهار» همچنان در ذهن و روح عرب جاری است.


دکتر «دالیا داسا کای» عالم سیاسی در موسسه رند و دکتر «اریک لوربر» استاد علوم سیاسی در دانشگاه دوک، بر این باورند که حتی پیش از بهار عربی در سال 2011 بسیاری از کارشناسان برجسته عرب و غیرعرب از «مهار ایران» به‌عنوان نیروی مسلط در خاورمیانه سخن می‌گفتند. آنها معتقدند قیام‌های عربی ترس اعراب از ایران را بیشتر کرد. این ترس البته به اوایل سال‌های 2000 می‌رسد آنگاه که آمریکا با حمله به عراق و افغانستان دو دشمن مهم ایران را از پای در آورد. در این دیدگاه، اعراب معتقدند حمله آمریکا به طالبان و صدام خیانت به آنها بود چرا که دوگانه طالبان- صدام توانسته بود ایران را به خود مشغول داشته و مهارش کند؛ اما سقوط آنها به دست آمریکا به نوعی توطئه برای افزودن بر نقش هژمونیک ایران تلقی شد. کای و لوربر معتقدند دکترین «مهار» که در جنگ سرد و از سوی جورج کنان، استراتژیست برجسته آمریکایی در برابر شوروی مطرح شده بود؛به این معنا بود که وضعیت نه صلح نه جنگ بر روابط طرفین حاکم است. آنها معتقدند چنین سیاستی در نهایت موجب اصطکاک و فرسایش نهایی قدرت شوروی شد.


کای و لوربر در مقاله‌ای که برای Middle East Policy Council نگاشتند ابتدا به تبیین مهار پرداخته و شرایط زمانی شوروی و ایران فعلی را بررسی کرده و می‌گویند این استراتژی هم ابهام دارد و هم مشکل مفهومی. آنها معتقدند فقدان شفافیت در مورد مهار- هم در ابزار و هم در اهداف- با توجه به سیاست آمریکا در قبال ایران تعجب‌برانگیز است. از انقلاب ۱۹۷۹ تاکنون آمریکا سیاست دو فاکتو در قبال ایران در پیش گرفته اما مرور سیاست آمریکا در سه دهه اخیر نشان می‌دهد که درک و برداشت از مهار به شدت دگرگون شده است به‌گونه‌ای که بسیاری از حامیان این استراتژی خواستار سیاست‌های کاملا متفاوتی شدند. آنها می‌گویند باید به جای جلوگیری از ظرفیت هسته‌ای ایران، به سوی همزیستی با ایران رفت.


به نظر می‌رسد سیاست همزیستی و قبول ایران از سوی آمریکا همان چیزی است که باعث وحشت اعراب و نزدیکی آنها به اسرائیل شده است. اعراب در افق، ایرانی را می‌بینند که هژمونی در منطقه را گسترانده است. مصداق بارز این هژمونی را می‌توان در سوریه مشاهده کرد. «ابراهیم فریهارت»، از موسسه بروکینگز، در تحلیلی در این باره و ارتباط دادن میان توافق هسته‌ای ایران و تحولات جهان عرب از جمله سوریه و یمن می‌نویسد: «یک تئوری مهم در مورد تاثیر توافق هسته‌ای میان ایران و غرب بر منطقه عربی وجود دارد که معتقد است این توافق باعث مداخله بیشتر ایران در امور جهان عرب شده است... این توافق باعث شده ایران به منابع مالی دسترسی پیدا کرده و بتواند در قضایای یمن و سوریه جدی‌تر وارد عمل شود.» چنین است که بندر بن سلطان این توافق را «انتقامی ویرانگر» از اعراب می‌خواند.


با توجه به این دیدگاه‌ها است که اعراب معتقدند روند رابطه ایران- آمریکا و آمریکا- اعراب از سال ۲۰۰۰ به سویی پیش می‌رود که کفه ترازو به نفع اقدامات منطقه‌ای ایران سنگین‌تر است. در واقع، ترس اعراب - اسرائیل از توافق هسته‌ای ایران با غرب و تداوم هژمونی ایران در سوریه به رغم ۴ سال جنگ نیابتی تمام‌عیار در این کشور اعراب را به این باور رسانده که به‌طور مستقل دست به کار شوند. چنین بود که مقام‌های عربستان اعلام کردند مستقل از آمریکا سیاست‌های منطقه‌ای خود را دنبال می‌کنند. نتیجه این استقلال‌طلبی وقوع جنگ تمام‌عیار اعراب علیه گروهی چریکی در یمن بود. بسیاری از کارشناسان معتقدند اعراب به جای پذیرش واقعیات منطقه و پذیرش بازیگری به نام ایران از جنبه «سلبی» وارد می‌شوند و اساسا منکر وجود نقش بازیگری ایران هستند. اشتون کارتر، وزیر دفاع آمریکا در گفت‌وگو با مجله آتلانتیک گفته بود علت موفقیت سیاست‌های ایران در منطقه این است که ایرانی‌ها در روی زمین می‌جنگند، اما اعراب دوست دارند با ۳۰ هزار پا فاصله از روی زمین در عراق و سوریه نبرد کنند. در هر حال، اورلاندو کروکرافت می‌نویسد: امارات یکی از کشورهای عربی است که به‌طور رسمی اجازه ورود گردشگران اسرائیلی را نمی‌دهد اما بازگشایی دفتر نمایندگی اسرائیل در عمل جای پایی برای اسرائیل در بیخ گوش ایران است.