سوخت موتور رشد اقتصادی در حال اتمام است؟
سرمایهگذاری در کف ۴.۵ ساله
علیرضا کتانی: آخرین آمارهای اعلامی نشان میدهد رشد تشکیل سرمایه ثابت ناخالص بهعنوان نمایانگر وضعیت سرمایهگذاری در اقتصاد کشور، در تابستان امسال، نسبت به فصل مشابه سال قبل، برابر با منفی 4.8درصد بوده است. این رقم پایینترین میزان این متغیر، در طول چهارسالونیم اخیر است و نسبت به فصل گذشته با کاهش 2.9واحد درصدی روبهرو شده است. اقتصاددانان تاکید دارند که رشد اقتصادی در ایران سرمایهبر است و تشکیل سرمایه ثابت متغیر اساسی موثر در وضعیت رشد اقتصادی کشور در بلندمدت و میزان درآمدهای نفتی، متغیر اساسی موثر در وضعیت رشد اقتصادی کشور در کوتاهمدت است. به این ترتیب، میتوان گفت با توجه به رشد منفی و روند نزولی رشد تشکیل سرمایه ثابت در اقتصاد کشور، میتوان گفت چشمانداز بلندمدت رشد اقتصاد ایران، در چند سال آینده افق روشنی نخواهد داشت.
سرمایهگذاری، به تعبیری موتور محرک رشد بلندمدت است؛ زیرا برای افزایش تولید کالا و خدمات، تنها اتکا به نیروی کار یا بهرهوری کوتاهمدت کافی نیست. بررسیها نشان میدهد برای رشد اقتصادی در اقتصاد ایران، کشور باید بهطور مستمر ظرفیتهای فیزیکی و تکنولوژیک خود را توسعه دهد. زمانی که تشکیل سرمایه ثابت در یک اقتصاد رو به کاهش میگذارد یا در سطوح نزدیک به صفر نوسان میکند، اقتصاد به تدریج دچار «فرسودگی سرمایه» میشود؛ یعنی موجودی سرمایه موجود که بر اثر استهلاک طبیعی نیازمند جایگزینی و نوسازی است، با سرمایهگذاری جدید جبران نمیشود. نتیجه این وضعیت، کاهش ظرفیت تولید، افت اشتغال بالقوه، محدود شدن توان صنایع و در بلندمدت پایین آمدن آهنگ رشد اقتصادی است. از این منظر، کاهش سرمایهگذاری یک علامت هشدار است که نشان میدهد موتور تولید آینده با کمبود سوخت روبهرو شده است.
نگاهی به وضعیت سرمایهگذاری در دهه 1390
نگاهی به آمارهای ارائهشده از سال۱۳۹۱ تاکنون نشان میدهد که سرمایهگذاری در ایران یک مسیر نوسانی و اغلب نزولی را طی کرده است؛ مسیری که با دورههای کوتاهمدت رشد مثبت همراه بوده اما هیچگاه نتوانسته به روندی پایدار و مطمئن تبدیل شود. دهه۱۳۹۰ برای اقتصاد ایران دههای دشوار بود؛ چراکه تحریمها، بیثباتیهای اقتصادی و افت شدید درآمدهای نفتی، رشد سرمایهگذاری و تولید را بهشدت تحت تاثیر قرار داد. در سال ۱۳۹۱، رشد تشکیل سرمایه ثابت ناخالص 7.4درصد ثبت شد؛ درحالیکه تولید ناخالص داخلی به منفی 8.4درصد سقوط کرد. این شکاف معنادار نشان میدهد که شوکهای تحریمی چگونه میتوانند حتی در صورت رشد ظاهری سرمایهگذاری در کوتاهمدت، در بلندمدت کل اقتصاد را با رکود مواجه سازند.
از سال۱۳۹۲ به بعد، سرمایهگذاری کشور در بیشتر فصلها با افت روبهرو شد؛ بهطوریکه در سال۱۳۹۲ رشد تشکیل سرمایه به منفی 10.2درصد رسید. این روند در سال۱۳۹۳ اندکی بهبود یافت و به مثبت 10.5درصد رسید؛ اما ثبات نداشت و در سالهای بعد، بار دیگر شیب نزولی خود را ادامه داد. مقایسه فصلهای سالهای مختلف نشان میدهد که در بسیاری از دورهها، هرچند رشد اقتصادی مثبت بوده، اما سرمایهگذاری نتوانسته همراهی لازم را داشته باشد. برای نمونه، در سال۱۳۹۵ که رشد اقتصادی بهواسطه افزایش فروش نفت به 13.1درصد رسید، سرمایهگذاری نیز افزایش یافت و با رشد 22.3درصدی مواجه شد؛ اما این رشد عمدتا نفتمحور و کوتاهمدت بود و به ظرفیتسازی پایدار منجر نشد.
پس از آن، دوره ۱۳۹۶ تا ۱۳۹۹ با یکی از سختترین دورههای رکود سرمایهگذاری همراه بود. بازگشت تحریمها، افت تجارت خارجی و افزایش ریسکهای کلان، مجموعا موجب شدند که در سال۱۳۹۷ تشکیل سرمایه به منفی ۹درصد، در ۱۳۹۸ به منفی 3.2درصد و در ۱۳۹۹ به منفی 16.7درصد برسد. بر این اساس به نظر میرسد اقتصاد ایران نهتنها سرمایهگذاری جدیدی انجام نمیداد، بلکه بخش قابلتوجهی از موجودی سرمایه نیز در حال فرسایش بود. این وضعیت، پیامدهایی جدی در سالهای بعد به همراه داشت؛ زیرا کاهش سرمایهگذاری، به کاهش توان تولید، کاهش اشتغال پایدار، افت بهرهوری و کاهش چشمانداز رشد اقتصادی منجر شد.
روند تشکیل سرمایه ثابت در دهه 1400
دادههای رسمی منتشرشده درباره رشد تشکیل سرمایه ثابت ناخالص از سال۱۴۰۰ تا تابستان۱۴۰۴ حاکی از آن است که در سال۱۴۰۰، رشد سرمایهگذاری در اغلب فصول مثبت و حتی در برخی دورهها قابلتوجه بود؛ برای مثال در پاییز این سال رشد 15.8درصدی و در زمستان 11.4درصدی ثبت شد. به نظر میرسید در این سال، اقتصاد، پس از رکودهای ناشی از سالهای تحریم و همهگیری کرونا، وارد دورهای از بهبود نسبی در سرمایهگذاری شده بود. کارشناسان معتقدند این بهبود موقت ناشی از بهبود وضعیت صادرات نفتی و افزایش سرمایهگذاریها از این طریق توسط دولت و کاهش نااطمینانیهای کلی در حوزه سیاست خارجی، با تغییر سکاندار کاخ سفید بود.

اما در سال۱۴۰۱، روند رشد سرمایهگذاری به تدریج ضعیفتر شد. هرچند سال با رشد ۷درصدی در بهار آغاز شد، اما در ادامه فصل به فصل کمتر شد و در زمستان به رقم بسیار پایین 0.3درصد رسید. با وجود این، رشد اقتصادی در این سال همچنان در محدودهای قابل قبول باقی ماند و تا حدودی اثر کاهش سرمایهگذاری با تحرکات بخش نفت، خدمات و برخی صنایع جبران شد. اما روند کاهشی سرمایهگذاری، یک نشانه هشداردهنده بود که رشد سرمایهگذاری در اقتصاد کشور بهشدت شکننده است و پایداری آن در گرو تداوم روند بهبود در حوزه سیاستگذاری اقتصادی و روابط خارجی است.
سال۱۴۰۲ وضعیت را تا حدی بهتر نشان داد. در این سال رشد تشکیل سرمایه ثابت دوباره به سطوح بالاتری بازگشت و میانگین فصلها حدود ۵درصد بود. این وضعیت موجب شد در بخشهایی از اقتصاد ــ بهویژه در صنایع بزرگ، انرژی و برخی پروژههای عمرانی ــ تحرک نسبی ایجاد شود. رشد اقتصادی نیز در همین سال در محدوده ۴ تا 5.5درصد قرار گرفت که نشاندهنده یک دوره نسبتا پایدار اما نهچندان قدرتمند از رشد بود. با وجود آنکه رشد سرمایهگذاری در این سال بهبود یافت، اما فاصله چشمگیری با نیاز واقعی اقتصاد ایران برای دستیابی به رشد پایدار داشت؛ زیرا در ادبیات اقتصادی، برای حفظ رشدهای بالای ۵درصدی پایدار، معمولا به سرمایهگذاریهای مستمر و پرحجم نیاز است؛ درحالیکه اقتصاد ایران هنوز از ضعف ریشهای در سرمایهگذاری داخلی و خارجی رنج میبرد.
ورود به سال۱۴۰۳ نقطه شروع یک روند نزولی بود. رشد تشکیل سرمایه در بهار به 3.4درصد کاهش یافت، در تابستان به 0.9درصد رسید و در پاییز به عدد منفی 1.2درصد سقوط کرد. هرچند زمستان رشد صفر را ثبت کرد، اما این عدد به معنای توقف کامل روند افزایشی ظرفیت تولید جدید بود. همزمان رشد اقتصادی نیز کاهش یافت و در پاییز۱۴۰۳ تا سطح 1.7درصد افت کرد. این اتفاق نشان داد که آثار کاهش سرمایهگذاری بهتدریج بر عملکرد واقعی اقتصاد نمایان شده است.
در چنین شرایطی، کمترین رشد تشکیل سرمایه ثابت ناخالص در چهارسال و نیم سال اخیر در تابستان سال۱۴۰۴ رقم خورد. در بهار این سال، رشد تشکیل سرمایه ثابت به منفی 1.9درصد رسید و رشد اقتصادی نیز در همان فصل با کاهش 0.2درصدی به محدوده منفی وارد شد. این نخستین بار پس از چند سال بود که اقتصاد ایران رشد منفی فصلی را تجربه میکرد؛ پدیدهای که نشان داد موتور رشد دیگر توان ادامه مسیر را ندارد. در تابستان۱۴۰۴، رشد تشکیل سرمایه ثابت به منفی 4.8درصد سقوط کرد؛ رقمی که آن را به پایینترین سطح در ۱۸فصل اخیر تبدیل کرد. در همین فصل رشد اقتصادی 0.3درصد اعلام شد؛ رشدی بسیار محدود و شکننده که بیش از هر چیز ناشی از پایدار ماندن بخشهایی مانند نفت یا خدمات دولتی است و نمیتواند نشانهای از وضعیت رو به بهبود اقتصاد کشور باشد.
چشمانداز آینده
به گفته کارشناسان، عوامل مختلفی در بروز روند نزولی در رشد سرمایهگذاری در اقتصاد کشور اثرگذار بودهاند. نخستین عامل، بیثباتیهای اقتصادی و نرخهای بالای تورم است که تصمیمگیری برای سرمایهگذاری بلندمدت را پرهزینه و ریسکپذیر میکند. علاوه بر این، کاهش دسترسی به منابع مالی خارجی و داخلی نیز بر بروز چنین وضعیتی اثر خود را نمایان کرده است؛ نظام بانکی کشور در حال حاضر با محدودیت شدید منابع مواجه است و سرمایهگذاری خارجی نیز بهدلیل تحریمها و ریسکهای ژئوپلیتیک در کمترین سطح قرار دارد. کارشناسان معتقدند تنشهای حوزه سیاست خارجی و جنگ 12روزه ایران و اسرائیل در بروز این وضعیت موثر بوده است.
به نظر میرسد در این شرایط، تحقق رشد اقتصادی مطابق با هدفگذاری 8درصدی در سال کنونی موجود در برنامه هفتم توسعه نامحتمل خواهد بود. همچنین در صورتی که روند فعلی ادامه پیدا کند، چشمانداز بلندمدت رشد اقتصادی ایران در سالهای آینده با محدودیت جدی مواجه خواهد بود. در این شرایط بدون اصلاحات کلان ساختاری، بهبود فضای کسبوکار، ثبات اقتصاد کلان و دسترسی به سرمایه خارجی، اقتصاد کشور نمیتواند در مسیر رشد پایدار قرار گیرد. روند سرمایهگذاری در بیش از یک دهه گذشته حاکی از فرسایش تدریجی ظرفیتهای توسعهای کشور است و برای برونرفت از این وضعیت، نیاز به مجموعهای هماهنگ از سیاستهای مبتنی بر آزادسازی اقتصادی، رفع ریسکهای مربوط به سیاست خارجی و بهبود وضعیت ناترازی بانکی و بودجهای است وجود دارد. آینده رشد اقتصادی ایران به تصمیمهای امروز بستگی دارد؛ تصمیمهایی که اگر در جهت تقویت سرمایهگذاری اتخاذ نشوند، مسیر توسعه کشور را با چالشهای بزرگی روبهرو خواهند کرد.