صدای پای پوپولیسم در قاره سبز به گوش میرسد؛
چرخش به راست اروپا
فریدریش مرتس، صدراعظم آلمان، دولت خود را «آخرین فرصت مرکزگرایی» مینامد. امانوئل مکرون پس از شکست در انتخابات اروپایی از خطر «جنگ داخلی» سخن گفت. کر استارمر، نخستوزیر بریتانیا، در گفتوگو با اکونومیست حزب « رفرم» را تهدیدی علیه «ماهیت ملی بریتانیا» توصیف کرد. با این حال، چنین ادبیات تند در میان افکار عمومی چندان باورپذیر نیست، زیرا بسیاری از شهروندان این هشدارها را تلاشی برای انحراف توجه از مشکلات واقعی میدانند. رکود مزمن اقتصاد بریتانیا، ناکامیهای پیدرپی دولت فرانسه در پیشبرد اصلاحات و واپسنشینی دولت آلمان از طرحهای اعلامشده، این تصور را تقویت کرده است که سیاستمداران جریان اصلی مسوولیت عملکرد ضعیف خود را نمیپذیرند.
افزون بر این، تهدیدهای مطرحشده درباره راست پوپولیست یکدست و قابل اتکا نیست. ایتالیا با نخستوزیری جورجیا ملونی برخلاف پیشبینیها وارد بیثباتی نشده و دولت او تا حد زیادی به الگوهای سیاستگذاری معمول پایبند بوده است. در بریتانیا نیز عملکرد شورای محلی حزب رفرم تا امروز رفتار افراطی نشان نداده است. البته تجربه ویکتور اوربان در مجارستان که نهادهای عمومی را به نفع حزب خود تغییر داد، نمونهای از خطرات واقعی است؛ اما حتی او نیز اکنون احتمالا با چالش انتخاباتی جدی روبهرو خواهد شد. این تنوع تجربهها، روایت «پایان دموکراسی» را در چشم رایدهندگان تضعیف میکند. پیشروی راست پوپولیست در نظرسنجیها نشان میدهد بخش بزرگی از اروپاییها هشدارهای رهبران خود را باور نمیکنند. همزمان، نخبگان اقتصادی نیز آرامآرام به چهرههای پوپولیست نزدیک شدهاند. جوردن باردلا، رهبر حزب «اجتماع ملی» فرانسه، در هفتههای اخیر جلسات غیررسمی با فعالان اقتصادی داشته و در بریتانیا نیز برخی محافظهکاران به حزب رفرم پیوستهاند. چنین روندی نشانهای است از واقعبینی سیاسی نخبگان و نیز نتیجه معکوس سیاست «شیطانسازی» جریان رقیب.
از منظر اکونومیست، راهحل جایگزین برای جریان اصلی، فاصله گرفتن از سیاست ترساندن و تمرکز بر مطالبه واقعی مردم برای تغییر است. احزاب پوپولیست توانستهاند نارضایتی عمومی را به خواست روشن برای تحول تبدیل کنند. آنان از کاهش بوروکراسی، کوچکسازی دولت، پایین آوردن مالیاتها و اتکای بیشتر به فناوری سخن میگویند و در گفتوگو با فعالان اقتصادی، بر اهمیت «پاداش دادن به ابتکار و ریسکپذیری» تاکید میکنند. با وجود این، برنامههای آنان تناقضهای جدی دارد. در فرانسه و آلمان، مخالفت با سیاستهای بروکسل میتواند به تضعیف بازار مشترک اروپا منجر شود؛ بازاری که مهمترین موتور رشد قاره محسوب میشود. در مواردی همچون مالیاتستانی، سن بازنشستگی یا هزینههای دولت نیز مواضع پوپولیستها گاه با هم ناسازگار است.
در موضوع مهاجرت نیز بخش مهمی از ادعاهای آنان از واقعیت فاصله دارد. با وجود نگرانیهای گسترده درباره فشار مهاجرت بر خدمات عمومی، دادهها نشان میدهد مهاجرت غیرقانونی – به جز در بریتانیا – به نصف سطح سال۲۰۲۳ کاهش یافته است. با این حال، ادبیات تند علیه مهاجران همچنان بخش ثابت گفتمان پوپولیستهاست. در حوزه سیاست خارجی نیز تاکید آنان بر کاهش انسجام اروپایی همسو با نگاه دونالد ترامپ است و این در شرایطی است که وابستگی امنیتی اروپا به آمریکا در حال کاهش است.
اروپا در آستانه چند انتخابات مهم قرار دارد: انتخابات فرانسه طی ۱۸ماه آینده، انتخابات آلمان در سال۲۰۲۹ و بریتانیا تا اواخر همان سال. در این دوره حساس، ادامه سیاست هشدار و تخریب تنها به قطبیتر شدن فضا کمک میکند. تحلیلگران میگویند جریان اصلی اگر به جای «ترساندن رایدهنده» به نقد دقیق برنامههای رقبا و پاسخگویی نسبت به عملکرد خود رو بیاورد، میتواند بخشی از اعتماد از دسترفته را بازسازی کند؛ امری که امروز بیش از هر زمان دیگری برای آینده سیاسی قاره ضروری است.