ستون 1 copy

اگر از کلید گشایش آن دوران بسته بپرسیم، مهم‌ترین جواب یک کلمه است: وزیر ایرانی. وزیران ایرانی، آن مردان باسیاست و زیرکی بودند که به دربار پادشاهان مغول راه یافتند و خودشان را به ایلخانان نزدیک کردند و به‌مرور توانستند حرف حساب خود را جلو ببرند.

وزیر ایرانی آن الگوی تابناکی است که در طول تاریخ موجب نجات مردمان این سرزمین شده است. همواره برای ما از جنگ و جهاد گفتند و این‌که قهرمانان فقط کسانی هستند که با حاکمان مخالفت کنند حال‌آنکه مبارزه انواع مختلف دارد و یکی از اشکال همیشگی آن پافشاری بر اصلاح است. اصلاحی که به‌شدت زمان‌بر است. آری وزیران ایرانی هم قهرمان بودند زیرا سرمنشأ خدمات شدند. بالاتر از خدمات موجب تحول تاریخ شدند. آن‌ها به سراغ ستیز با ایلخان نرفتند.

آن‌ها پرچم براندازی بلند نکردند که اگر چنین می‌کردند خیلی زود حذف می‌شدند و برکات بعدی هم رخ نمی‌داد. آن‌ها به شکل نرم اهداف خود را پیش بردند. وزیر ایرانی از سیاست، قدرت و دربار پرهیز نداشت. می‌رفت  و بافضل و کمالات خود اعتماد عمومی را جلب می‌کرد. سپس در ساختار به شکل آهسته و پیوسته نفوذ می‌کرد. تا بوده همین بوده و این‌ها درس‌های تاریخ است. درس‌هایی که محصول مشخص آن‌هم امروز قابل ردیابی است.

البته این روش بی تلفات هم نبود. چه بسیار وزرای ایرانی که شناسایی شدند و بر بالای دار رفتند اما راهشان بر زمین نماند. وزیر بعدی آمد و نگذاشت آن تلاش‌ها بی‌ثمر باشد. وزرای ایرانی یک خصلت همیشگی داشتند و آن امیدواری دائم است. سیاست بر زمین همین امیدواری می‌روید. سیاست قهر کردن و

زیر میز زدن نیست. سیاست یعنی این‌که یک گام به جلو روی و بدانی که همین یک گام، اثرش را در آینده نشان خواهد داد. قرار نیست هم‌اکنون تمام‌کارهایت ثمره دهد. وزیر ایرانی می‌داند که هم برای اکنون کار  می‌کند و هم برای یکی ماجرای طولانی.

پس باید چونان وزیران ایرانی باشیم. سرزنده و امیدوار هرچند پر تلفات. خسته نشدن و صحنه را ترک نکردن ویژگی همیشگی رندان ایرانی است آن‌ها که به سمت بالادست قدرت می‌روند، گاهی عقب‌نشینی می‌کنند و به وقتش قدمی روبه‌جلو برمی‌دارند. آری این سنت خواجه‌نصیرالدین توسی و خواجه رسید الدین فضل‌الله است. اهل تدبیر بودن مرد سیاست را از همین صفاتش بشناس.