چرا عوامل فرسایش خاک و حمله به آبهای زیرزمینی در امان هستند؟
معمای غفلت نامزدها از درد محیطزیست
موتور سوم رشد اقتصادی پشت «برچسب فانتزی» در حال تخریب گسترده است
چرا ابرچالشهای محیطزیستی در ایران در اولویت برنامه نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری نیست و بهطور کلی چرا محیطزیست برای دولتها حوزه جدی نیست؟ عادل جلیلی میگوید: باید ببینیم محیطزیست را در کشور چگونه تعریف کردهایم. ما چند مشکل اساسی داریم. یکی اینکه برخی فعالان و مردم محیطزیست را به چند مساله ابتدایی تقلیل دادهاند. مسوولان هم تصور میکنند محیطزیست یک مساله فانتزی است. مثلا بر انقراض چند گونه گیاهی و جانوری تمرکز شده است. اما اگر فعالان محیطزیست مقداری عمیقتر و سیستماتیکتر به مساله نگاه میکردند موضوع محیطزیست نیز بالا میآمد و مطرح میشد. او میافزاید: رشد اقتصادی که به تولید ثروت یا GDP منجر میشود، مبتنی بر سه سرمایه مادر است.
یکی سرمایه منابع طبیعی است که خود شامل آب، نفت، گاز، مواد معدنی و منابع طبیعی است. دیگری نیروی انسانی و در نهایت سومین سرمایه مادر نیز زیرساختهای کشور است. نیروی انسانی، زیرساخت و محیطزیست با هم زمینهساز رشد اقتصادی و تولید ثروت در کشورها هستند. چون هنوز در کشور ما رشد اقتصادی و تولید ثروت به عنوان محوریت موضوع در مدیریت دولتها قرار نگرفته، بنابراین سرمایههایی که به این رشد و تولید ثروت منجر میشود، مورد توجه نیستند. بنابراین همیشه محیطزیست به عنوان مسالهای که در حاشیه قرار دارد و فانتزی است، دیده شده است. فقط گاهی برای اینکه دولت در معرض اتهام قرار نگیرد در مورد آن صحبت میشود. در حالی که در کشوری مثل ایران منابع پایه مانند محیطزیست هم منشأ اقتصاد و هم منشأ تمدنی است. برای همین اگر ما بعد از انقلاب به این موضوع دقت میکردیم هم سرمایههای طبیعی مانند محیطزیست را از دست نمیدادیم و هم در اقتصاد به یک رشد اقتصادی میرسیدیم.
نرخ فرسایش خاک در ایران هشت برابر متوسط جهانی
به گفته محمد درویش هم محیطزیست در اولویت نیست و تمام آمارهای موجود موید تشدید فرآیندهای کاهنده کارآیی سرزمین در کشور ماست. این خود نشاندهنده این است که ما نتوانستیم جریانهای کاهنده محیطزیست را متوقف کنیم. به همین دلیل ایران در میان پنج کشور اول جهان از نظر شدت بیابانزایی قرار دارد. نرخ فرسایش خاک در ایران هشت برابر متوسط جهانی است.
او اضافه میکند: از نظر ناترازی آبخوانها کار به جایی رسیده که ما جزو دو کشور اول جهان از نظر نرخ فرونشست زمین هستیم. گزارش امسال سازمان زمینشناسی میگوید، دستکم ۵۰هزار کیلومترمربع از خاک ایران بیش از دو سانتیمتر فرونشست زمین در سال را تجربه میکند که پنج برابر حد مجاز است. گزارش مرکز پژوهشهای مجلس میگوید، خسارت ناشی از آلودگی هوا به ۱۱.۲ میلیارد دلار رسیده و برای اولینبار وزیر بهداشت، درمان و آموزش پزشکی اعلام کرد تعداد تلفات ناشی از آلودگی هوا در تهران هفتهزار نفر در سال است. رابطه میان محیطزیست و اقتصاد باید چطور رابطهای باشد تا به آن پایداری که مدنظر توسعه است برسیم؟ سفیر سابق ایران در سازمان جهانی فائو میگوید: اخیرا مطالعهای در سطح جهانی منتشر شده که به تولید ثروت و اقتصاد و رابطهاش با محیطزیست میپردازد. تمام کشورها در این پژوهش مورد مطالعه قرار گرفتهاند که رشد اقتصادی و تولید ثروت در کشورها بر اساس مصرف کدامیک از سرمایههای سهگانه منابع طبیعی، نیروی انسانی و زیرساخت است. رشد اقتصادی کشورهای ضعیف، در۴۲درصد به مصرف منابع پایه وابسته است.
او میگوید: در کشورهای متوسط به بالا میانه مصرف این عدد به ۲۵درصد میرسد. در کشورهای توسعهیافته مصرف منابع پایه به سهدرصد میرسد. در حالی که خیلی از کشورهای توسعهیافته سرانه ظرفیت محیطزیستیشان شش برابر کشورهای جهان سوم است. در مورد ایران عدد خاصی را نمیتوان با جزئیات پیدا کرد اما در مصاحبه یکی از مسوولان کشور این عدد ۷۷درصد عنوان شده است. یعنی ایران برای رشد اقتصادی ۷۷درصد سرمایه منابع طبیعی و محیطزیست خود را مصرف میکند. این نوع اقتصاد در واقع تولید ثروت نمیکند بلکه منابع را تبدیل و مصرف میکند. درویش هم در این باره اضافه میکند: باید به سراغ بالفعل کردن پتانسیلهایی برویم که به تاراج آب و خاک و هوای ایران منجر نشود. باید به سمت استحصال انرژیهای نو برویم.
ما مهمترین پهنه آبی جهان را برای وصل کردن آسیای مرکزی به جهان در اختیار داریم. ایران با بحرانهای جدی از جمله بحران آب، تغییر اقلیم، سدسازی، خشکی دریاچهها، آلودگی شهرها، توفانهای گردوغبار، سلامت، ناترازی انرژی حاصل از تنشهای اکولوژیک، آتشسوزی جنگلها، کشتار حیات وحش و... مواجه است. آیا راهکارهایی برای مدیریت این همه بحران در حوزه محیطزیست میتوان ارائه داد؟ رئیس سابق موسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشور میگوید: اگر سرانه مصرف آب در کشور از عدد هزار رد شد وارد بحران آبی شده است. سرانه درازمدت آب در ایران ۱۲۶ میلیارد مترمکعب است. اگر جمعیت فعلی ایران را بر میزان سرانه درازمدت ایران تقسیم کنیم عدد ۱۴۵۰ مترمکعب به دست میآید که نشان میدهد، ایران وارد دوره تنش آبی شده است. او میافزاید: بر اساس مطالعهای که در موسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشور انجام دادهایم بر اساس تغییر اقلیم و بر اساس خشکسالیهای متوالی عدد ۱۲۶ میلیارد مترمکعب به ۸۸ میلیارد مترمکعب رسیده است. یعنی ۳۰درصد میزان سرانه درازمدت آب در ایران کاهش یافته است. اگر ۸۸ میلیارد مترمکعب را بر جمعیت فعلی ایران تقسیم کنیم، زیر هزار مترمکعب به دست میآید که این یعنی ایران وارد دوره بحران آب شده است. این وضعیت یعنی اینکه دیگر امکان بازگشت وجود ندارد. شما باید بحران آب را بپذیرید.
درویش در ادامه سخنان جلیلی میگوید: نکته بدتر اینکه در ایران مرکزی که تمرکز جمعیتی بالایی در حوضه آبخیز دریاچه نمک وجود دارد، اکنون سرانه آب سالانه هر فرد زیر ۴۰۰ مترمکعب است.
او با اشاره به اینکه پژوهشی در مورد آبهای زیرزمینی بخش مرکزی ایران در دست مطالعه داریم که نشان میدهد وضعیت خیلی فاجعهآمیز است میافزاید: باید به این نکته توجه کرد که وقتی بحران وجود دارد، منطقیترین کار این است که بحران را به رسمیت بشناسید. وقتی این بحران دائمی باقی میماند باید خودتان را با آن سازگار کنید. وقتی از بحران آب به صورت آماری حرف میزنیم یعنی مساله جدی است و از این به بعد تا زمانی که حیات در ایران ممکن باشد، این بحران با ایرانیان خواهد ماند. این فعال محیطزیست ادامه میدهد: ما در تحقیقات خود به این نتیجه رسیدهایم که راهحل پنج ابرچالش محیطزیستی که در ایران داریم، تغییر رویکرد توسعه است. تغییر رویکرد توسعه باید با این نگرش همراه باشد که تولید ثروت چگونه باید اتفاق بیفتد تا بحرانهای محیطزیستی برای ما مشکل ایجاد نکند؟ از سویی ما باید بتوانیم وضع را ترمیم کنیم. از زمانی که در دهه ۴۰ پول نفت وارد اقتصاد ایران شد، ایران رویکرد توسعهای مبتنی بر مصرف منابع طبیعی را در دستور کار قرار داد.
باید این تغییر رویکرد طوری باشد که از این رویه قدیمی فاصله بگیریم. اگر میخواهیم ایران هم تولید ثروت داشته باشد و هم از سلامتی محیطزیست برخوردار باشد و طی یک فرآیند سالم از این بحران بگریزد، باید از رویکرد توسعه و اقتصاد منابعمحور به رویکرد توسعه خدماتمحور تغییر وضعیت دهیم. ظرفیت خدمات در ایران بسیار بالاست اما به خاطر بیتوجهی دولتمردان در ایران ما از این ظرفیت خود استفاده نکردهایم و این ظرفیت از ایران به کشورهای همسایه داده شده است. از نظر درویش از دو جنبه گردشگری و ترانزیت کالا و مسافر ایران توانایی این را دارد که مرکز این خدمات برای جهان باشد. او ادامه میدهد: ما باید زمینهها و زیرساخت ترانزیت کالا و مسافر را در ایران فراهم کنیم. این دو میتوانند اقتصاد ایران را تکان دهند. هم ایران ثروتمند میشود و هم منابع پایه سالم میمانند و مصرف نمیشوند و زمینه اشتغال و تولید سرمایه فعال میشود. فاز بعد از اقتصاد خدماتمحور، اقتصاد سرمایهمحور و اقتصاد تکنولوژیمحور است. عمدتا کشورهای توسعهیافته به این سمت حرکت میکنند. هیچ راهی برای ایران وجود ندارد مگر اینکه اقتصاد ایران از اقتصاد مصرف منابع طبیعی به سمت اقتصاد خدماتمحور تغییر کند.