روایت برجامی در سالروز خروج ترامپ

 فارن پالیسی در یادداشتی به مناسبت پنجمین سالروز خروج دونالد ترامپ رئیس‌جمهور سابق آمریکا از برجام نوشت: در مدت ۵ سال گذشته، چشم‌‌‌انداز حل‌‌‌وفصل صلح‌‌‌آمیز بحران هسته‌‌‌ای ایران از بد به بدتر تبدیل شده است. تهران بار دیگر در آستانه نقطه گریز هسته‌‌‌ای قرار دارد و پرداختن به نگرانی‌ها در زمینه منع اشاعه تسلیحات اتمی سخت‌‌‌تر شده است. با این حال ما نباید اجازه دهیم که تلاش‌های فانتزی-تخیلی برای دستیابی به توافقات بهتر، مزایای عملی مهار برنامه‌های خطرناک هسته‌ای را تحت‌الشعاع قرار دهد.

جین داربی منتون، پژوهشگر تحقیقات پست دکتری در دانشگاه کالیفرنیا، ۷ مه ۲۰۲۳ در این یادداشت می‌نویسد: ۵ سال پیش در روز دوشنبه، دونالد ترامپ رئیس‌جمهور آمریکا، ایالات متحده را از برنامه جامع اقدام مشترک (برجام)- یک توافق چندجانبه در سال ۲۰۱۵ که محدودیت‌هایی را بر برنامه هسته‌ای ایران اعمال می‌کرد- خارج کرد. اگرچه دولت ترامپ و بایدن هر دو وعده داده بودند که راه‌حل بهتری پیدا کنند، اما بحران هسته‌ای ایران بدتر شده است. فشار اقتصادی و خرابکاری‌های خارجی، تهران را از افزایش پیوسته توانمندی‌های غنی‌سازی اورانیوم خود باز نداشته است. امروز، اگر تهران تصمیم بگیرد که این گام را بردارد، تنها هفته‌ها، اگر نگوییم چند روز، با توانایی تولید مواد شکافت‌پذیر کافی برای یک سلاح هسته‌ای فاصله دارد. اگرچه احیای برجام به طور فزاینده‌ای غیرمحتمل شده است، اما درک چگونگی کارکرد آن - و آنچه از دست رفته است - برای تلاش‌های جهانی منع اشاعه در آینده ضروری است.

بیشتر مباحث درباره توافق ایران بر موارد اشتباه متمرکز است. منتقدان استدلال می‌کنند که بندهای این توافق بیش از حدِ مجاز بود، چون حق ایران برای غنی‌‌‌سازی اورانیوم را به رسمیت می‌‌‌شناخت. اما در عین حال بازه زمانی این توافق هم خیلی محدود است زیرا شامل بندهای غروب آفتاب بود، در عین حال نتوانست به سایر فعالیت‌‌‌های نگران‌‌‌کننده، مانند برنامه موشک‌‌‌های بالستیک ایران و حمایت آن از گروه‌‌‌های نیابتی در خاورمیانه رسیدگی کند. در همین حال، مدافعان تاکید می‌کنند که این توافق اجازه نظارت و راستی‌‌‌آزمایی بین‌المللی بی‌‌‌سابقه بر برنامه هسته‌‌‌ای ایران را می‌دهد. هر دو گروه توجه کمتری به تاثیر توافق بر توانایی‌‌‌های هسته‌‌‌ای واقعی ایران دارند.

همان‌طور که رویدادهای اخیر نشان می‌دهد، دیپلماسی نمی‌تواند کشورها را از اخراج بازرسان، قطع دوربین‌های نظارتی یا از سرگیری فعالیت‌های ممنوعه باز دارد. با این حال، کسانی که برجام را به عنوان یک توافق ضعیف رد می‌کنند، تمایل دارند آنچه برجام را از نظر عدم‌اشاعه معتبر و ارزشمند کرده است، نادیده بگیرند. این موضوع بحث عمومی را نیز منحرف کرده است. به‌‌‌جای تمرکز بر ویژگی‌‌‌های برگشت‌‌‌پذیرتر برجام، باید بر آنچه آن را واقعا منحصربه‌‌‌فرد کرده است، تمرکز کنیم. موفقیت دیپلماسی در به عقب راندن برنامه هسته‌ای پیشرفته و غیرمعمول است و به نوعی، برجام موفق به انجام این کار شد.

سلاح‌‌‌های هسته‌‌‌ای اغلب دو سر دارند: دولت‌‌‌ها یا سلاح هسته‌‌‌ای دارند یا ندارند. به همین دلیل است که گفت‌وگوها در مورد اشاعه معمولا حول محور «گریز» یا زمانی که یک کشور برای جمع‌آوری مواد شکافت‌پذیر کافی برای یک دستگاه هسته‌ای نیاز دارد، صورت می‌گیرد. به طور کلی، این به معنای ۲۵ کیلوگرم اورانیوم با درجه تسلیحات یا ۴ کیلوگرم پلوتونیوم جدا شده است. تخمین‌‌‌های گریز عوامل متعددی را در نظر می‌‌‌گیرند؛ از جمله اینکه دولت‌‌‌ها چه میزان مواد شکافت‌‌‌پذیر دارند، با چه سرعتی می‌توانند بیشتر تولید کنند و چه اندازه طول می‌‌‌کشد تا ذخایر موجود را به درجه تسلیحات برسانند.

با این حال، نقطه گریز به خودی خود یک معیار گمراه‌کننده است. کشورها برای ایجاد بازدارندگی معتبر به بیش از یک ابزار هسته‌‌‌ای نیاز دارند و بسته‌‌‌بندی مواد شکافت‌‌‌پذیر در کلاهک‌‌‌های قابل حمل شامل مراحل اضافی و تنگناهای فنی است. به همین دلیل است که ارزیابی جامع‌‌‌تر از قابلیت‌‌‌های هسته‌‌‌ای از منظر کاهش خطر ارزشمند است.

همان‌طور که محققانی مانند Tristan Volpe اشاره کرده‌اند، طیفی از قابلیت‌های هسته‌ای نهفته وجود دارد. تهران با چند سایت هسته‌ای فعال، از جمله تاسیسات سخت طراحی شده برای مقاومت در برابر حملات نظامی وارد مذاکرات برجام شد. دانشمندان ایرانی قبلا بر عناصر کلیدی چرخه سوخت مسلط و از مشکلاتی مانند ویروس استاکس نت- که سانتریفیوژهایی را که برای غنی‌‌‌سازی اورانیوم استفاده می‌شد، تخریب می‌کرد- خلاص شده بودند. همان‌طور که در آن زمان جیمز کلاپر، مدیر اطلاعات ملی آمریکا در سال ۲۰۱۶ شهادت داد: «[ایران] با هیچ مانع فنی غیرقابل عبور برای تولید سلاح هسته‌‌‌ای مواجه نیست.» (در مقایسه، زمانی که لیبی به طور داوطلبانه در سال ۲۰۰۳ خلع سلاح شد، برنامه هسته‌ای آن کوچک و تا حد زیادی بی‌اثر بود.)

برجام زمان گریز ایران را از چند ماه به یک سال افزایش داد، اما مهم‌تر از آن، تضمین کرد که در بدترین سناریو، برنامه ایران به دو روش اصلی از سطح پایه پایین‌‌‌تری در حال گسترش است. اولین مورد با حذف ذخایر مواد شکافت‌پذیر بود. حذف مواد به طور خودکار زمان را به عقب برمی‌گرداند، زیرا دولت‌ها نمی‌توانند از چیزی که ندارند استفاده کنند. از آنجا که عواقب آن فوری است، کاهش ذخایر اقدامات ارزشمندی برای اعتمادسازی است. بر اساس توافق هسته‌‌‌ای موقت که در سال ۲۰۱۳ به عنوان پیش‌درآمد برجام منعقد شد، تهران تعهد خود به دیپلماسی را با از بین بردن ذخایر اورانیوم با غنای متوسط نشان داد. برجام سپس تهران را ملزم کرد که ذخایر اورانیوم با غنای پایین را از حدود ۷۰۰۰ کیلوگرم به ۳۰۰ کیلوگرم کاهش دهد.

راه دوم با ممانعت از فعالیت‌های آتی بود. اگرچه برجام برنامه غنی‌‌‌سازی اورانیوم ایران را به رسمیت شناخت، اما تعداد و نوع سانتریفیوژهایی را که تهران می‌توانست استفاده کند، محدود کرد و سطح غنی‌‌‌سازی را به مدت ۱۵ سال در سطح ۶۷/ ۳‌درصد محدود کرد. (اورانیوم بسیار غنی‌‌‌شده، که برای سلاح‌‌‌های هسته‌‌‌ای موردنیاز است، شامل غنی‌‌‌سازی تا ۹۰‌درصد می‌شود.) تهران آبشارهای مختلف سانتریفیوژ را برچید و موافقت کرد که تجهیزات از رده خارج شده و سایر زیرساخت‌‌‌های مرتبط با غنی‌‌‌سازی را در تاسیساتی که تحت نظارت مستمر آژانس بین‌المللی انرژی اتمی (IAEA)  هستند، ذخیره کند.

مذاکره‌کنندگان همچنین فرآیندهایی را هدف قرار دادند که برای تسلیحات بسیار مهم هستند. به همین دلیل است که این قرارداد شامل تعلیق متالورژی (شاخه‌‌‌ای از علم مواد که به شناخت و استخراج فلزات و فناوری‌‌‌های کار با فلزات می‌‌‌پردازد) اورانیوم و پلوتونیوم است که برای تولید اجزای بمب استفاده می‌شود و ممنوعیت تحقیقات مربوط به مدل‌‌‌سازی مواد منفجره هسته‌‌‌ای و نوترون را شامل می‌شود. این توافق همچنین با اولویت دادن به تاسیسات هسته‌‌‌ای ایران، توانایی‌‌‌های این کشور را محدود کرد. به عنوان مثال، برجام اجازه ادامه غنی‌‌‌سازی اورانیوم در نیروگاه غنی‌‌‌سازی سوخت فردو را نداد که حداقل در آن زمان تاسیسات نطنز آسیب‌‌‌پذیرتر در برابر حمله بودند.

بخشی از قدرت برجام ناشی از پذیرش محدودیت‌هایی بود که بازگرداندن آنها سخت‌‌‌تر است. این شامل محدودیت دسترسی به تجهیزات و مواد بود. به عنوان مثال، ایران موظف بود سوخت مصرف شده - که می‌تواند برای تامین پلوتونیوم برای برنامه تسلیحاتی مورد استفاده قرار گیرد - را از رآکتورهای تحقیقاتی خود صادر کند. امتیازات دیگر حتی اثرات طولانی‌تری داشتند، به‌ویژه رفع محدودیت‌هایی که بر زیرساخت‌های فیزیکی تاسیسات هسته‌ای تاثیر می‌گذارد، دشوار است. برخی از رآکتورهای هسته‌‌‌ای نسبت به دیگر رآکتورها خطر تکثیر سلاح‌‌‌های هسته‌‌‌ای را بیشتر می‌کنند، به این دلیل که مواد قابل استفاده تسلیحاتی بیشتری تولید می‌کنند یا کمتر در برابر کنترل‌‌‌های صادراتی و سایر اختلالات در سمت عرضه آسیب‌‌‌پذیر هستند. اگرچه بیشتر گفت‌وگوهای هسته‌ای بر غنی‌‌‌سازی اورانیوم متمرکز بوده است، اما برجام از طراحی رآکتور برای مسدود کردن موثر مسیر تکثیر پلوتونیوم استفاده کرد.

بر اساس توافق برجام، جامعه بین‌المللی قول داد که رآکتور تحقیقاتی آب سنگین در شهر اراک ایران را به طرحی تبدیل کند که برای کار علمی غیرنظامی و کمتر برای برنامه تسلیحاتی مفید باشد. بدون این تغییرات، رآکتور می‌توانست به‌‌‌اندازه کافی پلوتونیوم برای یک تا دو بمب در هر سال پس از روشن شدن تولید کند. از سال ۲۰۱۹، تهران غنی‌سازی اورانیوم را سرعت بخشیده است، اما در حال حاضر، حداقل مزایای یک رآکتور تحقیقاتی کارآمدتر به بررسی بادوام‌تر تولید پلوتونیوم تبدیل شده است. این به تنهایی مانع از گسترش سلاح‌های هسته‌ای نمی‌شود، اما توانایی‌های آینده ایران را محدود می‌کند.

اگرچه اقدامات فنی‌‌‌ بیشتر مربوط به کاهش ریسک مانند موارد مندرج در برجام کمتر مورد توجه عموم قرار می‌گیرد، اما مدت‌‌‌هاست که نقش مهمی در سیاست منع گسترش سلاح‌‌‌های هسته‌‌‌ای ایالات متحده ایفا کرده و باید همچنان ایفا کند. برای دهه‌‌‌ها، دیپلمات‌‌‌ها از توافق‌نامه‌‌‌های همکاری هسته‌‌‌ای برای تاثیرگذاری بر طراحی رآکتور، ایجاد انگیزه در پایبندی به پادمان‌‌‌ها و وادار کردن اتکای بیشتر به بازار جهانی هسته‌‌‌ای استفاده کرده‌‌‌اند. چارچوب توافق شده بین واشنگتن و پیونگ یانگ که اکنون از بین رفته است، تاثیر طولانی‌مدت چنین امتیازاتی را تایید می‌کند. یک پیامد نادیده گرفته شده این توافق این است که توانایی کره‌شمالی برای تولید پلوتونیوم را برای همیشه به عقب می‌اندازد. بر اساس این توافق، ایالات متحده - با کمک ژاپن و کره‌جنوبی - قول داد در صورتی که کره‌شمالی ساخت دو رآکتور با سوخت گرافیت را متوقف کند، دو رآکتور اتمی با آب سبک «ضد اشاعه» بسازد که در تولید پلوتونیوم بهتر از الکتریسیته (برق) هستند. با گذشت زمان، آن سایت‌های فریز شده غیرقابل احیا شدند. (در همین حال، نیروگاه‌های رآکتور هسته‌ای آب سبک هرگز به نتیجه نرسیدند.)

کره‌شمالی همچنان قادر به ساخت زرادخانه هسته‌ای بود، اما تا به امروز، فقط می‌تواند مقادیر قابل‌توجهی پلوتونیوم برای برنامه تسلیحاتی خود در سایتی در یونگ بیون تولید کند. البته توافقات منع اشاعه ناقص هستند. همان‌طور که تهران پس از خروج دولت ترامپ نشان داد، می‌توان انبارها را بازسازی کرد. بر اساس گزارش آژانس در فوریه ۲۰۲۳، ایران اکنون تقریبا ۸۷ کیلوگرم اورانیوم ۶۰‌درصد و حدود ۴۳۵ کیلوگرم اورانیوم ۲۰‌درصد غنی‌شده دارد. ذخایری که ایران تحت برجام برچید به درجه تسلیحات نزدیک نبود، تنها در سال ۲۰۲۱ شروع به انباشت اورانیوم ۶۰ درصدی کرد. کره‌شمالی در زمانی که چارچوب توافق‌شده در حال اجرا بود، برنامه مخفی غنی‌سازی اورانیوم داشت و احتمالا تحقیقات مربوط به تسلیحات غیرقانونی را دنبال می‌کرد.

اما ضرورت پنهان‌کاری مانع از پیشرفت می‌شود، به‌ویژه در توافقاتی که شامل نظارت دقیق می‌شود. اگر دولت‌ها بخواهند از شناسایی اجتناب کنند، نمی‌توانند با این سرعت پیش بروند. سخن طرفداران در تمجید از جامعیت رژیم نظارت و راستی‌‌‌آزمایی توافق ایران بی‌‌‌معنی نیست. همچنین شکاکان در مورد برخی از محدودیت‌های برجام، از جمله عدم‌رسیدگی به سایر رفتارهای نگران‌کننده ایران در داخل و خارج، اشتباه نمی‌کنند. اما تمرکز انحصاری بر مسائلی چون دامنه و مدت، افسانه یک توافق بهتر را تداوم می‌بخشد‌؛ این ایده که فشار بیشتر یا دیپلماسی بیشتر ممکن است راه‌حل بهتری برای بحران هسته‌ای ایران به همراه داشته باشد.

حتی دولت بایدن نیز در ابتدا شیفته توافق «طولانی‌تر و قوی‌تر» با ایران بود. با این حال، از نظر کاهش ریسک، برجام ارزشمند بود، زیرا مستقیما بر قابلیت‌‌‌های هسته‌‌‌ای کنونی و آینده تهران تاثیر گذاشت. آنچه برجام به طور خلاصه به دست آورد، وضعیت امن‌تر با عقب انداختن برنامه هسته‌ای ایران و نهادینه‌سازی مکانیزم‌هایی برای مهار تهران در این سطح بود. پایبندی ایران به توافق در هر دوره‌ای به گونه‌ای طراحی شده بود که تاثیرات طولانی‌مدت بر اندازه هر زرادخانه آتی، جدول زمانی ساخت تسلیحات و توانایی تهران برای عبور از آستانه هسته‌ای بدون شناسایی داشته باشد.

با پیشرفت برنامه‌های هسته‌ای، منع اشاعه سخت‌تر می‌شود. دلایل زیادی برای آن وجود دارد: وابستگی به مسیر، منافع اختصاصی و برگشت‌ناپذیری دانش و تجربه علمی. پیچیدگی هسته‌ای ممکن است در دیپلماسی نیز بازدهی کاهشی داشته باشد - همان‌طور که ولپ استدلال کرده است، کشورهایی که برنامه بسیار پیشرفته دارند از شکاف اعتباری در میز مذاکره رنج می‌برند. این نگران‌‌‌کننده است، زیرا به نظر می‌رسد تهران معتقد است که نزدیک‌‌‌تر شدن به آستانه هسته‌ای، اهرم دیپلماتیک بیشتری به آن می‌دهد. برجام پیش از این با توجه به وضعیت برنامه هسته‌ای ایران در سال ۲۰۱۵، دستاوردی غیرمحتمل بود. این مشکلات تنها زمانی که ایران توانمندتر شود، چند برابر خواهد شد.

در پنج سال گذشته، چشم‌انداز حل و فصل صلح‌آمیز بحران هسته‌ای ایران از بد به بدتر تبدیل شده است. تهران بار دیگر در آستانه نقطه گریز هسته‌‌‌ای قرار دارد و پرداختن به نگرانی‌ها در زمینه منع اشاعه تسلیحات اتمی سخت‌‌‌تر شده است. علاوه بر ایجاد موانع فنی، شرایط سیاسی هم به طرز چشمگیری وخیم‌‌‌تر شده است. خروج ترامپ اعتماد به تعهدات ایالات متحده را تضعیف کرد. تعامل با ایران از سال ۲۰۲۱، زمانی که دولت حسن روحانی با دولت ابراهیم رئیسی جایگزین شد، پیچیده‌تر شده چرا که وی به دیپلماسی با غرب بدبین است. در همین حال، اجماع میان بقیه امضاکنندگان اصلی توافق (ایالات متحده، بریتانیا، فرانسه، چین، روسیه، آلمان و اتحادیه اروپا) از بین رفته و ایران روابط خود را با دیگر دولت‌‌‌ها از جمله روسیه عمیق‌‌‌تر و متنوع‌تر کرده است.

در این مرحله، احتمالا برای برجام خیلی دیر شده است. با این حال، این توافق نشان داد که می‌توان درباره محدودیت‌های معنادار برنامه هسته‌ای پیشرفته مذاکره کرد. ایجاد آگاهی گسترده‌تر در مورد نحوه عملکرد این توافق حداقل باید به بحث‌های آینده در مورد استراتژی عدم‌اشاعه و کاهش خطرات هسته‌ای با ایران و سایر اشاعه‌دهندگان احتمالی کمک کند. اظهارات اخیر جیک سالیوان، مشاور امنیت ملی ایالات متحده در مورد جست‌وجوی «نتیجه‌ای با میانجی‌گری دیپلماتیک که برنامه هسته‌ای ایران را دوباره در جعبه قرار دهد» نشان می‌دهد که واشنگتن دوباره قابلیت‌های هسته‌ای را جدی می‌گیرد. در سالگرد خروج دولت ترامپ از برجام، ما نباید اجازه دهیم که تلاش‌های فانتزی-تخیلی برای دستیابی به توافقات بهتر، مزایای عملی مهار برنامه‌های خطرناک هسته‌ای را تحت‌الشعاع قرار دهد.