فارغ از دلیلی که می‌تواند چنین افتی را توجیه کند، طبیعتا پس از هر جهش پرشتاب هیجانی و غیربنیادی، اصلاح بازار امری طبیعی است؛ به‌ویژه آنکه در روزهای صعودی بازار سهام، وسوسه کسب سود بیشتر، نقدینگی قابل‌توجهی را جذب بازار سهام کرد. بخشی از این نقدینگی را اشخاص کم‌‌‌تجربه و نابلد وارد بازار کردند. معامله‌‌‌گرانی که در مواجهه با کوچک‌ترین نوسان منفی، با ترس از ریزش بیشتر قیمت‌ها به جمع فروشندگان سهام می‌‌‌پیوندند.  رفتار گروهی سرمایه‌گذاران، چه در دوره‌‌‌های صعودی و چه در زمان افت بازارها، یکی از الگوهایی است که بیشتر در بازارهای نوظهور و در حال توسعه دیده می‌شود. بورس اوراق بهادار تهران نیز سالیان درازی است که چنین معاملاتی را تجربه می‌کند. این حرکت‌‌‌های توده‌‌‌وار در بازارهای سرمایه، سبب می‌شود قیمت سهام از ارزش بنیادی آن فاصله گرفته و بسته به شرایط بازار، سبب شکل‌گیری حباب یا فرار سرمایه شود.

وجود صف‌‌‌های قابل‌‌‌توجه خرید و فروش سهام، معکوس شدن روند آنها در روزهای معاملاتی بعد، تاثیرپذیری شدید از تحولات سیاسی و اقتصادی و همچنین حضور کمرنگ سرمایه‌گذاران حقیقی و خروج سریع آنها از بازار هنگام کاهش شاخص بورس، شواهدی از بروز رفتار گروهی در بورس اوراق بهادار تهران است. بر اساس این الگو که تحت عنوان حرکت توده‌‌‌وار نیز شناخته می‌شود، سهامداران به‌‌‌صورت احساسی و در بسیاری از موارد غیرعقلایی، به تبعیت از افرادی می‌‌‌پردازند که به گمان آنها، به دلیل بهره‌‌‌مندی از اطلاعات پنهانی، بهترین زمان ورود و خروج از بازار درباره سهام خاصی را زودتر از سایر سرمایه‌گذاران تشخیص داده‌‌‌اند. بنابراین بورس تهران، جایی‌‌‌که بیش از ۲۷ ماه است بورسی‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها روز خوش ندیده‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌اند و هراسان از سوخت سرمایه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌های خود در بازاری که می‌توانست نقشی مولد در اقتصاد کشور ایفا کند، به‌‌‌دنبال پناهگاهی امن هستند تا حداقل از سیر تورمی جانمانند. البته این به این معنا نیست که بازارسهام طی این مدت رشدهای مقطعی و موقت را تجربه نکرده اما خبری از رشد منطقی در معاملات نیز نبوده است. بنابراین، پابرجاماندن محدودیت‌های معاملاتی در تالار شیشه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ای، کاهش جذابیت سرمایه‌گذاری در این بازار به سبب بی‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌اعتمادی به سیاستگذاری و تداوم سیاست‌های دستوری در اغلب بخش‌‌‌های اثرگذار بر معاملات بورسی از مهم‌ترین دلایل خروج سرمایه از این بازار به‌‌‌شمار می‌رود و می‌توان گفت تمامی این عوامل نتیجه مهاجرت‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ سهامداران بورسی به سایر بازارهای موازی بوده است.

آنگونه که آمارها نشان می‌دهد، از ابتدای سال ‌‌‌تا پایان دادوستدهای روز گذشته، بیش از ۲۷‌هزار و ۸۰۰‌میلیارد ‌‌‌تومان سرمایه خرد از گردونه معاملات سهام خارج شده است. پیش‌تر صندوق‌های با درآمد ثابت میزبان پول‌‌‌های خروجی از تالار شیشه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ای بودند اما در حال حاضر اینکه دقیقا بتوانیم مسیر بعدی پول‌‌‌های خروجی از تالار شیشه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ای را تشخیص بدهیم، کاری غیرممکن به‌‌‌نظر می‌رسد اما آنچه از شواهد پیداست، بازار بدهی نیز به یکی از مقاصد اصلی سهامداران بورسی تبدیل شده است؛ چرا که ارزش بالای معاملات اوراق بدهی و سهم ۸۴‌درصدی این ابزارهای مالی از کل ارزش معاملات بازار سرمایه، احتمالا کوچ سهامداران به این بازار را رقم زده است. بازاری که با معامله شدن ابزار بدهی در آن معمولا ریسک کمتری نسبت به سرمایه‌گذاری در بازارسهام دارد و نوسان قیمتی آن نیز کمتر و محدود است. این در حالی است که با توسعه اوراق گام و رقابت بنگاه‌ها برای تامین مالی با نرخ‌های نزدیک به ۳۰‌درصد و آثار مخرب آن، این انتقاد وارد است که عنان نرخ بهره از دست سیاستگذار خارج شده و در حال آسیب زدن بر قیمت سهام است. بنابراین، اقتصاد دستوری و دخالت‌‌‌های بی‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌مورد در روند معاملات سهام، محدودیت‌های معاملاتی مانند دامنه‌‌‌نوسان و حجم مبنا و در کنار آنها دخالت‌‌‌ها و تصمیمات خلق الساعه، تنها بخشی از عوامل فراری‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌دهنده سرمایه از بورس هستند؛ آن‌‌‌هم در زمانی که شاهد رکود عمیق در روند معاملات این بازار هستیم و مشخص نیست چه زمانی این روند خسته‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کننده پایان می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌یابد.