جدال نابرابر

۱- مقدمه

تودوروف، نظریه‌پرداز ادبی بلغاری فرانسوی، کوچک‌ترین واحد روایی را گزاره می‌داند و آن را به دو نوع وصفی و فعلی تقسیم می‌کند. «پی‌رفت» به‌عنوان سطحی بالاتر، از ۵ گزاره تشکیل شده است: شرح موقعیتی متعادل، ورود نیرویی برهم‌زننده‌ تعادل، ایجاد موقعیتی نامتعادل، حضور نیروی مخالف برای برقراری تعادل و ایجاد تعادل تازه.

 ۲- واکاوی کتاب

الف- فرم

۱- حدود ۸۵ درصد اشعار کتاب در سه بحر سروده شده‌اند؛ هزج: ۲۲، رجز: ۱۲ و رمل: ۹ شعر. از این بین، ۸ وزن متعلق به مثنوی‌های مشهور و ۱۱ وزن نیز از اوزان رباعی است. شش گونه‌ اصلی که حدود ۶۰ درصد اشعار را شامل می‌شود، عبارتند از هزج مثمن سالم یا اخرب مقبوض ابتر، رجز مسدس مرفل یا مثمن احذ، رمل مثمن مخبون محذوف و متقارب مثمن محذوف. هرچند تنوع وزنی در این مجموعه زیاد نیست اما خوش‌آهنگی، دُوْری بودن و تناسب نسبی وزن با محتوا باعث ایجاد طربی خاص در بیشتر اشعار شده است.

۲- از نظر تعداد هجا نیز ۲۱ شعر دارای وزنی بین ۱۰ تا ۱۳ هجا، ۲۴ شعر دارای وزنی بین ۱۴ تا ۱۶ هجا و ۵ شعر نیز دارای وزن بسیار بلند بین ۱۷ تا ۲۶ هجا هستند. اوزان ۱۲ و ۱۴ هجایی حدود ۵۰ درصد شعرهای مجموعه را شامل می‌شود. وزن‌های بسیار بلند به‌دلیل استفاده از بحرهای ریتمیک، حالت دوری و داشتن ردیف، دچار سختی خوانش نشده‌اند.

۳- بیشتر اشعار این مجموعه دارای ردیف است. پُربسامدترین ردیف‌ها نیز ردیف‌ فعلی است که در ۲۶ قطعه شعر دیده می‌شود. ردیف جمله یا گروه فعلی نیز با ۱۶ قطعه قابل تامل است.

ب- ساختار روایت:‌

 بیشتر شعرهای این مجموعه را می‌توان قصه‌ای دانست که توسط گوینده‌ای پنهان در کتاب نقل می‌شود. از این‌رو «روایت»، به‌عنوان توالی رخدادها در محور زمان، قابل استخراج است. برای یافتن «پی‌رفت» لازم است هر شعر به گزاره‌های اصلی تبدیل شود تا با بررسی اشتراکات به ساختاری منسجم دست یافت. سه پی‌رفت اصلی در این مجموعه قابل دریافت است.

۱- پی‌رفت عشق: گزاره‌هایی توصیفی از معشوق، دلبستگی راوی را به‌عنوان وضعیت اولیه‌ تعادل به‌صورت غیرمستقیم نمایش می‌دهند. گزاره‌هایی وصفی یا فعلی (معشوق ناز می‌کند. /  بی‌وفاست.) به‌عنوان نیروی برهم‌زننده‌ی تعادل» وضعیتی ناپایدار را شکل می‌دهند؛ یا تداعی می‌کنند. «راوی با اتکا به تنهایی خود به‌عنوان نیروی ایجادکننده‌ دوباره‌ تعادل، وضعیت جدید را تحمل می‌کند. گاهی نیز گزاره‌های وصفی تنهایی و اندوه، بدون رسیدن به وضعیتی پایدار، راوی را در حیرانی نگه می‌دارند.

۲- پی‌رفت امید: گزاره‌هایی توصیفی از شرایط (معشوق یا جامعه)، آرزومندی راوی (به وصال یا بهبود وضعیت اجتماعی) را به‌عنوان حالت اولیه‌ی تعادل نمایش می‌دهد. گاهی روایت در همین نقطه‌ امید پایان می‌یابد و گاهی به‌صورت تلویحی از وجود عامل برهم‌زننده (رفتار معشوق یا مرکز قدرت) سخن به‌میان می‌آید. سپس راوی، آرزوی دست‌یافتن به وضعیت پایدار دوباره را (عشق یا به‌سامان شدن وضعیت اجتماعی) بیان یا نمایان می‌کند؛ و گاهی نیز با آگاهی از ناکامی در رسیدن به آرزوها، با تکیه بر غرور پنهان شده در سایه‌ی کلمات، خود را سرپا نگه می‌دارد.

۳- پی‌رفت ناکامی: در ابتدا گزاره‌های توصیفی حاکی از وجود وضعیت تعادل اولیه بیان نشده‌اند اما ابیات آغازین، وجود آن وضعیت را با دلالت‌های مبتنی بر پیش‌زمینه‌ ذهنی خواننده تداعی می کنند. همان دلالت‌ها وجود عامل برهم‌زننده را که بیان نشده اما قابل حدس است، تداعی می‌کنند. راوی در وضعیت ناپایدار جدید، حالت اندوه، خستگی و گاهی خشم خود را بیان یا نمایان می کند. معمولا در اواخر شعر، راوی با حالتی انفعالی چاره‌ای جز تحمل نمی‌بیند.

ج- نتیجه: اشعار این مجموعه را می‌توان در ساختار زیر خلاصه کرد:  یافتن/  امید به یافتن> از دست دادن/  دلهره‌ی از دست دادن/  انتقاد از شرایط منتهی به از دست دادن> تحمل منطقی یا انفعالی شرایط جدید.  همچنان‌که مجموعه نیز با شعری بسیار روشن و امیدوار آغاز می‌شود. از عاشقی می‌سراید. در گذر از جهان تلخ خاطرات، غمگین و خسته سعی می‌کند امیدوار باشد اما در انتها معمولا آنچه باقی می‌ماند، تنهایی است و حسرت و اندوه.