سیگنال پوتین به غرب

با آنکه پتانسیل‌های این اتحادیه زیاد است اما شکل‌گیری آن مانند شکل‌گیری هر اتحادیه اقتصادی دیگر مخالفان و نقاط ضعفی دارد. رئیس مرکز مطالعات آسیای مرکزی در دانشگاه کیمپ آلماتی گفته است: «رهبران سه اقتصاد ضعیف کنار هم آمده و قصد دارند یک اتحادیه اقتصادی تشکیل دهند، اما سوالی مهم مطرح است و آن اینکه چه میزان سود از این یکپارچگی می‌توان کسب کرد؟ روسیه اکنون تحت تحریم است و از غرب فاصله گرفته است.» اگرچه رهبران ارمنستان و قرقیزستان نیز این پیمان اقتصادی را امضا کرده‌اند، اما جای خالی اوکراین کاملا احساس می‌شود. درباره افق این اتحادیه دیدگاه‌های گوناگونی مطرح شده است. تحلیلگران خوش‌بین معتقدند با آنکه کشورهای عضو این اتحادیه از لحاظ اقتصادی قدرتمند نیستند و یکپارچگی در مسیر و اهداف پنج عضو این اتحادیه دشوار است، اما آنچه تاکنون تحقق یابد می‌تواند به عنوان قدم‌های نخستین محسوب شود و در صورتی که رهبران این کشورها بتوانند از نقاط ضعف اتحادیه‌های دیگر از جمله اتحادیه اروپا درس گرفته و راه پیش رو را با هماهنگی طی کنند ادامه حیات این اتحادیه به نفع تمامی اعضا خواهد بود.

فعالیت اتحادیه اقتصادی اوراسیا از ابتدای سال ۲۰۱۵ آغاز شد و تاکنون آنچه رخ داده کمتر از انتظارات اعضا بوده اما اخیرا سرعت تحولات بیشتر شده است. سوالی که باید به آن پاسخ داده شود این است که آیا شکل‌گیری چنین اتحادیه‌هایی ضروری است؟ بسیاری از کارشناسان معتقدند پاسخ این سوال مثبت است؛ زیرا اگر اهداف و برنامه‌های اولیه درست تدوین شود و به وعده‌ها عمل شود وجود این گونه اتحادیه‌ها مفید خواهد بود. پایبندی به اهداف اولیه که جذاب بوده و منافع مهمی برای اعضا دارد پراهمیت است. در واقع نباید این احساس پدید آید که به وعده‌ها عمل نمی‌شود یا ساختار اقتصادی اتحادیه یادشده در حال تغییر و گسترش به اتحادیه نظامی یا سیاسی است. به‌ویژه تبدیل شدن این اتحادیه به یک اتحادیه سیاسی خطراتی در پی دارد. برخی اعضا از اینکه چنین اتفاقی رخ دهد بسیار نگران هستند و معتقدند اتحادیه یاد شده یک اتحادیه کاملا اقتصادی است و تنها در این حالت برای اعضا مفید خواهد بود.

استقلال سیاسی برای جمهوری‌های شوروی سابق بسیار مهم است و این به آن معناست که در حوزه سیاست خارجی باید بتوانند مستقل عمل کنند البته اخیرا تحلیلگران به این باور رسیده‌اند که آنچه در عمل رخ داده بیش از آنکه توسعه اقتصادی باشد، پیروزی دیپلماتیک برای ولادیمیر پوتین بوده است. یکی از اهداف پوتین افزایش قدرت سیاسی و اقتصادی و اثبات این موضوع به غرب است که تحریم‌ها علیه مسکو موثر نیستند. استاد علوم سیاسی دانشگاه بارنارد می‌گوید: «هدف اصلی شکل گرفتن اتحادیه اقتصادی اوراسیا ارسال این سیگنال به غرب است که روسیه تحت تاثیر برنامه‌های فشار قرار نگرفته و مسکو در حال شکل دهی به یک قطب مستقل در جهان چندقطبی کنونی است.»

ایده تشکیل اتحادیه اوراسیا نخستین بار در اواسط دهه ۱۹۹۰ از سوی نورسلطان نظربایف رئیس‌جمهوری پیشین قزاقستان مطرح شد. او گفته بود اکنون که شوروی دچار فروپاشی شده یک اتحادیه می‌تواند امنیت اقتصادی، ملی و نظامی را که از بین رفته تامین کند. اما طی سال‌های بعد تغییراتی در ساختار اقتصادی چند جمهوری پدید آمد و زمانی که ولادیمیر پوتین به این ایده علاقه‌مند شد، میزان تجارت بین روسیه و این جمهوری‌ها به شدت کاهش یافته بود. در سال ۱۹۹۵، ۴۷ درصد فعالیت‌های تجاری قزاقستان با روسیه بود. در سال ۲۰۱۱، ۴۰ درصد صادرات قزاقستان به اروپا صورت می‌گرفت و تنها ۹ درصد از صادرات این جمهوری روانه روسیه می‌شد.

واقعیت این است که روسیه عمدتا به سه دلیل با ایجاد اتحادیه اقتصادی اوراسیا موافقت کرده است. نخستین هدف این است که ولادیمیر پوتین می‌خواهد قطب اقتصادی خاص خود را داشته باشد که می‌تواند روسیه را به جایگاه دیگر قدرت‌های تجاری بزرگ جهان از جمله اتحادیه اروپا، چین و آمریکا نزدیک کند. این هدفی بزرگ و ضروری برای روسیه است و اتحادیه اقتصادی اوراسیا قدم نخست برای تحقق این هدف محسوب می‌شود. دومین هدف این است که اتحادیه اقتصادی اوراسیا نفوذ و اثرگذاری روسیه بر تحولات اقتصادی جمهوری‌های شوروی سابق به‌ویژه جمهوری‌های آسیای مرکزی را تضمین می‌کند قبل از آنکه این جمهوری‌ها برای مبادلات اقتصادی و تجاری به سمت دیگران از جمله چین بروند و سومین دلیل این است که به باور بسیاری از تحلیلگران، پوتین اتحادیه اقتصادی اوراسیا را نماد فیزیکی و واقعی ایدئولوژی خود می‌داند؛ یعنی این ایدئولوژی که روسیه و جمهوری‌های اقماری آن یک قطب یکپارچه سنتی و محافظه‌کار در برابر نفوذ فرهنگی غرب هستند. ولادیمیر پوتین دسامبر سال ۲۰۱۱ در یک مقاله هدف نخست خود را به روشنی بیان کرد.

او در این مقاله نوشته بود: «ما یک اتحادیه فراملی قدرتمند را پیشنهاد می‌کنیم که می‌تواند به یکی از قطب‌ها در جهان مدرن تبدیل شود و به عنوان پلی کارآ بین اروپا و منطقه پویای آسیا پاسیفیک عمل کند.» او انکار کرد که تلاش می‌کند اتحاد شوروی را احیا کند. این اتهامی بود که بارها از سوی منتقدان این اتحادیه از جمله آمریکا مطرح شده بود. مشکلی که به باور متخصصان وجود دارد و مشکلی بنیادی است و حتی قبل از بحران اوکراین وجود داشت این است که اغلب دولت‌های امضاکننده اتحادیه اقتصادی اوراسیا حاضر نیستند قدرت را حتی در داخل حکومت خود به اشتراک بگذارند، چه رسد با دیگر کشورها. البته دموکراسی‌های عضو اتحادیه اروپا نیز با مشکل تقسیم قدرت دست و پنجه نرم می‌کنند. مشکل دیگر اوکراین است. عضو نبودن این کشور پرجمعیت در پیمان اقتصادی اوراسیا، از جنبه اقتصادی و سیاسی نقایصی به وجود می‌آورد.

روسیه با قدرت نظامی خود بخشی از خاک اوکراین را به تصرف درآورده و دیگر جمهوری‌های منطقه با این اقدام مخالف هستند. قزاقستان احساس آسیب‌پذیر بودن دارد زیرا یک‌چهارم جمعیت این کشور از نژاد روس هستند و در نوار مرزی شمال قزاقستان زندگی می‌کنند. پوتین همواره بر حق روسیه برای دفاع از ۲۵ میلیون روس که خارج از مرزهای روسیه زندگی می‌کنند تاکید کرده است. راه پیش روی اتحادیه اقتصادی اوراسیا پر افت و خیز است. به این معنا که موانع مختلف بر سر این راه وجود دارد؛ البته اگر کشورهای عضو منطقی عمل کنند و دیدگاهی بلندمدت داشته باشند، فواید وجود این اتحادیه بسیار زیاد خواهد بود.