پنج واقعیت در مورد کارکردن در استارت آپها
کار کردن در شرکتهای کوچک و استارت آپها دارای ویژگیهایی است که آگاهی از آنها میتواند به افراد متقاضی کار کردن در آنها کمک شایانی نماید و فرصتهای بینظیری را برای موفقیت و پیشرفت کاری در اختیارشان قرار دهد. در اینجا به پنج مورد از ویژگیهای شرکتهای نو پا و کار کردن در آنها اشاره شده است.
۱-مسوولیت، پاسخگویی و اثرگذاری زیاد
یکی از شاخصهای اصلی کار کردن در استارت آپها به میزان بالای مسوولیت پذیری، لزوم پاسخگویی و اثرگذاری زیاد کارکنان مربوط میشود.
کار کردن در شرکتهای کوچک و استارت آپها دارای ویژگیهایی است که آگاهی از آنها میتواند به افراد متقاضی کار کردن در آنها کمک شایانی نماید و فرصتهای بینظیری را برای موفقیت و پیشرفت کاری در اختیارشان قرار دهد. در اینجا به پنج مورد از ویژگیهای شرکتهای نو پا و کار کردن در آنها اشاره شده است.
1-مسوولیت، پاسخگویی و اثرگذاری زیاد
یکی از شاخصهای اصلی کار کردن در استارت آپها به میزان بالای مسوولیت پذیری، لزوم پاسخگویی و اثرگذاری زیاد کارکنان مربوط میشود. هر فردی که به استخدام یک استارت آپ در میآید باید بداند که میزان اثرگذاری قابلتوجهی از او انتظار میرود و او باید در قبال اثرات مثبت و منفی که بر شرکت و مشتریان میگذارد مسوول و پاسخگو باشد. در استارت آپها اثرگذاری مثبت کارکنان بهطور مستقیم و بارزی مورد تشویق و تبلیغ قرار میگیرد و در مقابل، اشتباهات بزرگ کارکنان که زیانهای سنگینی را برای شرکت به دنبال دارد نیز میتواند با واکنش منفی شرکت مواجه شود، هرچند که این تنبیهها در مقایسه با تشویقها سبکتر و ملایمتر خواهند بود و خود شرکت مسوولیت بخشی از پیامدهای منفی را بر عهده میگیرد.
2- ریسکهای بیشتر
تجربه نشان داده که کار کردن در استارتآپها دارای مخاطرات بیشتری است چرا که ذات استارتآپها در خطر کردن و آزمودن راههای جدید نهفته است. استارتآپها در ابتدای فعالیتشان سرمایه و پشتوانه اندکی در بانکها دارند (بهطور متوسط برای چرخاندن شرکت به مدت ۱۲تا ۱۸ ماه). در واقع استارتآپها میکوشند تا از هیچ چیز همه چیز بسازند و از صفر شروع میکنند. حال اگر شرکت به خوبی کار کند و در فعالیتهایش موفق باشد به سودآوری خواهد رسید و میتواند به کارکنانش دستمزدهایی نزدیک به نرخ بازار و حتی بالاتر از آن بپردازد و اگر در فعالیتهایش دچار شکست شود مجبور به تعطیلی شرکت و اخراج کارکنان خواهد شد که همین مساله مخاطرهآمیز بودن کار کردن در استارتآپها را موجب میشود.
3- شفافیت بیشتر
کارها، عملیات و تصمیمگیریها در شرکتهای کوچک و استارت آپها به مراتب شفافتر از شرکتهای بزرگ است که در آنها همه چیز به صورت کنترل شده و گاهی اوقات سری دنبال میشود. در استارتآپها تفاوت دستمزدی اندکی بین رئیس شرکت و کارکنان وجود دارد، امری که در شرکتهای بزرگ به ندرت مشاهده میشود.
4- شکلگیری فرهنگ شرکتی توسط کارکنان
در اغلب استارت آپها، این خود کارکنان هستند که فرهنگ شرکتی را تعریف و تحکیم میکنند و چون در شکلگیری آن نقش داشتهاند به آن پایبند و وفادارند، درحالیکه چنین چیزی در مورد شرکتهای بزرگ و قدیمی مشاهده نمیشود. به همین دلیل هم هست که اغلب کارکنان استارتآپها شرکت را بخشی از وجود خود میدانند و با جان و دل در آن کار میکنند و چه بسیار کسانی که پس از مدتی کار کردن در یک شرکت نوپا و افزایش تجربیات و تواناییهای خود، استارت آپهای خودشان را تاسیس کردهاند. در واقع کارکنان استارت آپها خود را بخشی از یک من برتر و موجودی بزرگتر و قویتر احساس میکنند که با کمک آنها و اثرگذاری مثبتشان روز به روز بالندهتر میشود.
5- مشوقهای مالی در استارت آپها بیشتر است
اگرچه استارت آپها بهخصوص در اوایل فعالیتشان از توان مالی اندکی برخوردارند و در نتیجه حقوق و دستمزد کمتری در مقایسه با شرکتهای بزرگ به کارکنانشان پرداخت میکنند اما از طریق واگذاری سهام شرکت و ارائه مشوقهای مالی بلندمدت و سهیم کردن کارکنان در مالکیت شرکت، آنها را بهکار بیشتر و بهتر تشویق میکنند.معمولا ۵ تا ۱۰ کارمندی که هسته اولیه کارکنان استارت آپها را تشکیل میدهند به واسطه وفاداری به شرکت در روزهای سخت آغاز بهکار آن و کنار آمدن با حقوقهای اندک و گاه کار کردن بدون حقوق، از طریق سهیم شدن در مالکیت سهام شرکت به کارمندانی با امتیازات خاص و شبه مالکان شرکت تبدیل میشوند.
منبع: بیزینس ویک، جولای 2016
ارسال نظر